1401/12/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت خبر واحد
ثالثا مقصود از اهل ذکر، اهل علم هستند و براساس تناسب حکم و موضوع، قبول قول آنان به جهت عالم بودنشان واجب است و لذا این آیه هیچ ارتباطی به أخباری که عموما از ناحیه راویانی رسیده است که فقط در مقام نقل کلام معصومین علیهم السلام بودهاند (نه فهم و معرفت به کلام امام)، نخواهد داشت، و حجیت خبر راوی بماهو عالمٌ به جهت عدم قول به فصل، قابل تسرّی به أخبار سایر روات نمیباشد (خلافا لما ادعی الآخوند).
رابعا باتوجه به اینکه سؤال از اهل ذکر مشروط به عدم علم و مقدمهی آن تلقی شده، این آیه ظهور در کسب علم از طریق سؤال از اهل ذکر دارد و ارتباطی به قبول تعبدی قول اهل ذکر ندارد تا حجیت تعبدی خبر واحد اثبات شود.[1]
آیهی پنجم – آیه اُذن
﴿وَ مِنهُمُ الَّذينَ يُؤذونَ النَّبِيَّ وَيَقولونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُل أُذُنُ خَيرٍ لَكُم يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤمِنُ لِلمُؤمِنينَ وَرَحمَةٌ لِلَّذينَ آمَنوا مِنْكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[2] [3]
با توجه به اینکه خدای متعال در این آیه پیامبرش را به تصدیق نمودن مؤمنین، مدح میکند، بدست میآید که تصدیق کردن آحاد مؤمنین امر جائزی است و الا متعلّق مدح قرار نمیگرفت. بنابراین خبر واحد ثقه حجت و عمل بدان جائز است.
اشکال
مرحوم آیت الله خوئی میفرمایند که هیچ تلازمی بین تصدیق مخبر و عمل به خبر وجود ندارد زیرا تصدیق مخبر چیزی جز عدم مبادرت به تکذیب و برملا نکردن دروغ مخبر نیست و ارتباطی به عمل نمودن به خبر و ترتیب اثر دادن بدان ندارد، همچنان که قبول انکار برادر ایمانی و رها نمودن پنجاه قسم بر علیه او به همین معناست[4] و الا ترتیب اثر دادن کلام یک نفر و عمل نکردن به گفتهی پنجاه نفر بیوجه خواهد بود. لازم به ذکر است که شأن نزول آیه هم مؤید همین نکته است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صرفا در مقام تصدیق ظاهری گوینده برمیآمدند نه اینکه به گفتهی تک تک مسلمانان عمل نمایند.
مرحوم شیخ انصاری نیز میفرماید همین که در این آیه، ایمان به خدا از ایمان به مؤمنین تفکیک شده و اولی با باء و دومی با لام مجرور شده، بیانگر آن است که معنای این دو ایمان باهم متفاوت است و از آنجا که ایمان پیامبر صلی الله علیه و آله به پروردگار متعال، باور قلبی است، ایمان ایشان به مؤمنین علی القاعده باید باور ظاهری باشد که این چنین ایمانی به نفع مؤمنین است[5] ؛ لکن مرحوم آیت الله خوئی این کلام را مخدوش میداند زیرا هرگاه متعلّق ایمان شئ باشد، با باء و هرگاه متعلّق آن، قول باشد، با لام متعدّی میشود (مانند آیات ﴿الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ﴾[6] و ﴿وَما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَلَوْ كُنَّا صادِقِينَ﴾[7] ) و این تفاوت در حرف جرّ نمیتواند دلیل بر اختلاف معنای ایمان قلمداد شود.[8]
به نظر میرسد این آیه اساسا در نفی زودباور بودن خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سریع القطع بودن ایشان است و هیچ ربطی به قبول تعبدی اقوال مؤمنین و ترتیب اثر دادن أخبار آنان ندارد.