1401/11/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /ظهور ذاتی موضوعی
بحث پنجم – قول لغوی
یکی دیگر از ظنونی که باید از حجیت آن بحث شود، ظن حاصل از قول لغوی در دلالت کلمات بر معانی آنها است، و اگرچه که قول لغوی یکی از مصادیق قول خبرة بوده و همچنان که قول رجالی و نحوی و... در ضمن بحث حجیت قول خبرة، بررسی میشود، ساختار صحیح اقتضاء دارد که حجیت قول لغوی نیز در ضمن بحث حجیت قول خبرة ملاحظه شود، اما به تبع بزرگان به صورت بحث مستقلی ارائه میگردد.
باید توجه داشت که تمام مباحث دلالات در علم اصول (مانند عام و خاص و مطلق و مقید و مفاهیم) متوقف بر مباحث استعمال است و مباحث استعمال (مانند حقیقت و مجاز و نقل و انصراف و مجاز مشهور) متفرع بر بحث وضع و رابطه بین لفظ و معناست و برای معرفت به معنای موضوع له راهی جز مراجعه به کتب لغت و اعتماد بر قول لغوی وجود ندارد که اگر قول او مفید قطع یا اطمینان باشد، حجیت آن ذاتی است اما اگر نهایتا مفید ظن باشد، باید حجیت آن ثابت گردد. همچنین اگرچه بنابر اصالة الظهور، ظهور کلام هر گویندهای معتبر و قابل استناد و احتجاج است اما همچنان که برای کشف مدلول تصوری هیآت ترکیبی باید به نحویون مراجعه نمود، برای اطلاع از ظهور مفردات و مدلول تصوری الفاظ نیز باید به لغویون مراجعه کرد. به تعبیر دیگر اصالة الظهور، کبرای حجیت ظواهر و حجیت قول لغوی، صغرای وجود ظواهر مفردات را احراز میکند، پس همچنان که ظن به ارادهی معنای ظاهر نیاز به اثبات حجیت دارد، ظن به ظهور لفظ در معنای خودش نیز احتیاج به اثبات خواهد داشت.
اساسا سیرهی عملی همهی فقهاء متقدم بر آن قائم است که در طریق استنباط احکام شرعی، بر قول لغوی اعتماد میکنند و لذا مرحوم سید مرتضی معتقد است که حجیت قول لغوی مورد اتفاق همه اصولیین میباشد اما باتوجه به اینکه این مسأله در بسیاری از کتب اصولی متقدم معنون نبوده، حجیت قول لغوی نزد متأخرین محل تأمل و نقاش واقع گردیده است.
مرحوم آخوند میفرماید که برای حجیت قول لغوی، مجموعا سه دلیل وجود دارد [1] :
1. اجماع — براساس انتساب مرحوم شیخ انصاری به مرحوم سید مرتضی، حجیت قول لغوی مورد اتفاق و اجماع است و باتوجه به حجیت اجماع، قول لغوی حجت خواهد بود.[2]
اشکال
مرحوم آخوند میفرماید که اگر مقصود از این اجماع، اجماع منقول است، که اجماع منقول حجیت ندارد و اگر اجماع محصّل است که باتوجه به عدم ورود بسیاری از متقدمین به این بحث، چنین اجماعی حاصل نخواهد بود. مضافا به اینکه بسیاری از اجماعات موجود در کلام مرحوم سید مرتضی، نه از روی حسّ و تتبع بلکه از باب اجتهاد ایشان و در برابر اهل سنت بوده است.
اگر گفته شود که حتی اگر اجماع قولی علماء پذیرفته نشود، اما اجماع عملی آنان غیر قابل انکار است ؛ باید گفت که آن اجماع عملی فقهائی اعتبار دارد که تعبدی و کاشف از قول معصوم باشد اما سیرهی عملی که مدرکی و یا محتمل المدرک است، معتبر نمیباشد. در مانحن فیه نیز ممکن است اعتماد فقهاء بر قول لغوی از باب حصول اجتهاد شخصی و اطمینان شخصی و یا خبرة دانستن لغویون باشد.
2. خبرویت — از آنجا که شکی در حجیت قول خبرة وجود ندارد و لغویون خبرةی تشخیص و شناسایی معانی حقیقی الفاظ هستند، قول آنها معتبر خواهد بود.
اشکال
اول - مرحوم آخوند میفرماید لغویون نه ادعای خبرویت در تشخیص معانی حقیقی را دارند و نه مطلع از موضوع له الفاظ هستند (لذا در مقام ارائهی معانی الفاظ، متذکر چندین معنا میشود و حقیقی بودن هیچ یک را تعیین نمینماید)، بلکه اساسا خبرةی شناسایی معانی استعمالی هستند و واضح است که قول او در باب معانی حقیقی الفاظ نمیتواند از باب قول اهل خبرة حجت باشد.
اشکالی دیگری که نسبت به این دلیل وجود دارد، عبارت از آن است که اساسا حجیت قول خبرة به جهت اعتماد بر حدس و تخمین و اجتهاد اوست درحالی که قول لغوی براساس حسّ و گزارش او به وجود استعمالات است و روشن است که شهادت حسّی لغوی نمیتواند مصداق قول خبرة بشمار آید.[3]