1401/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت ظواهر قرآن
طائفه پنجم : بیاعتباری شرط مخالف کتاب
روایات مختلفی در باب نفوذ شروط ضمن عقد وجود دارد که شرط مخالف کتاب را بیاعتبار دانستهاند و واضح است که تشخیص موافقت و مخالفت مفاد شرط با قرآن فرع بر قابل فهم بودن مضامین آیات است. یکی از آن روایات عبارت است از:
• مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنِ اِشْتَرَطَ شَرْطاً مُخَالِفاً لِكِتَابِ اَللَّهِ ، فَلاَ يَجُوزُ لَهُ وَ لاَ يَجُوزُ عَلَى اَلَّذِي اُشْتُرِطَ عَلَيْهِ وَ اَلْمُسْلِمُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ مِمَّا وَافَقَ كِتَابَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. [1]
طائفه ششم : علاج تعارض با موافقت کتاب
براساس روایات معتبر، یکی از مرجّحات قطعی برای اخبار متعارض، موافقت مضمون آن با آیات است و امر به عرضهی روایات به قرآن و تشخیص موافقت و مخالفت آن با آیات برای برون رفت از تحیر تعارض، بیانگر معتبر بودن ظواهر قرآن و قابل فهم بودن معانی ظاهری آیات است. به یک روایت اشاره میشود:
• سَعِيدُ بْنُ هِبَةِ اَللَّهِ اَلرَّاوَنْدِيُّ فِي رِسَالَتِهِ اَلَّتِي أَلَّفَهَا فِي أَحْوَالِ أَحَادِيثِ أَصْحَابِنَا وَ إِثْبَاتِ صِحَّتِهَا عَنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ اِبْنَيْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اَلصَّمَدِ عَنْ أَبِيهِمَا عَنْ أَبِي اَلْبَرَكَاتِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِي جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: قَالَ اَلصَّادِقُ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) : إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثَانِ مُخْتَلِفَانِ فَاعْرِضُوهُمَا عَلَى كِتَابِ اَللَّهِ ، فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اَللَّهِ فَرُدُّوهُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوهُمَا فِي كِتَابِ اَللَّهِ ، فَاعْرِضُوهُمَا عَلَى أَخْبَارِ اَلْعَامَّةِ ، فَمَا وَافَقَ أَخْبَارَهُمْ فَذَرُوهُ وَ مَا خَالَفَ أَخْبَارَهُمْ فَخُذُوهُ.[2]
طائفه هفتم : سنجش اعتبار روایات با قرآن
یکی از معیارهایی که اهل البیت علیهم السلام برای سنجش صحت و سقم روایات منقول قرار دادهاند، عرضهی آن به قرآن است که در نتیجه یا منکر صدور روایت مخالف با قرآن شدهاند و یا امر به اخذ خصوص روایتی نمودهاند که شاهدی از قرآن نسبت به آن وجود داشته باشد که هر دو طریق متوقف بر قابل فهم بودن ظواهر قرآن برای عموم مردم خواهد بود. به ذکر دو روایت از این طائفه بسنده میکنیم:
• وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: خَطَبَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمِنًى فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ مَا جَاءَكُمْ عَنِّي يُوَافِقُ كِتَابَ اَللَّهِ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَكُمْ يُخَالِفُ كِتَابَ اَللَّهِ فَلَمْ أَقُلْه.[3]
• وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِذَا جَاءَكُمْ عَنَّا حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ عَلَيْهِ شَاهِداً أَوْ شَاهِدَيْنِ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ ، فَخُذُوا بِهِ وَ إِلاَّ فَقِفُوا عِنْدَهُ ثُمَّ رُدُّوهُ إِلَيْنَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكُمْ.[4]
مقام دوم – منع صغری و عدم انعقاد ظهور در قرآن
دومین رویکردی که نسبت به قرآن وجود دارد، ادعای عدم انعقاد ظهورات در قرآن است (نه عدم اعتبار ظواهر قرآن)، یعنی اگرچه کبرای حجیت ظواهر تمام است، اما قرآن تخصّصا از این کبری خارج است و ظهوری در قرآن شکل نمیگیرد تا حجت باشد. نسبت به اینکه چرا ظهوری برای قرآن منعقد نمیشود و آیات آن مجمل است، دو دیدگاه وجود دارد:
• اجمال ذاتی — برخی معتقدند که آیات قرآن ذاتا قابل ظهورگیری نیست و اجمال دارد زیرا[5] :
◦ آیات قرآن اساسا رمزی میان خدا و پیامبر و امام است (لا يعرف القرآن إلاّ من خوطب به)، که به جهت عدم استغناء بشر از اهل البیت علیهم السلام، اینگونه نازل گردیده است، پس اگرچه که به حسب ظاهر معانی آن قابل فهم است اما باتوجه به اینکه مقصود پروردگار متعال غیر از ظاهر آیات است و دز پس پردهی ظواهر آن، مخفی میباشد، از الفاظ آیات آن حتی نمیتوان پی به مراد استعمالی ایشان هم برد.
◦ باتوجه به اینکه اولا مؤلف قرآن، خالق آفرینش و هستی علیم است و ثانیا این تألیف دربردارندهی مباحث عمیق و مطالب دقیق و پیچیده و تبیان همه چیز است، علی القاعده برای همگان قابل فهم نخواهد بود همچنان که اگر کتابی در زمینهی تخصصی و به صورت فنی و اثر یک دانشمند باشد، طبیعتا برای عموم مردم قابل فهم نمیباشد.
اشکال
اولا آیات فراوانی بر واضح بودن قرآن و قابل درک بودن آن برای عموم مردم اصرار دارد و غرض خود را هدایت همهی مردم و تعقل آنان بیان میکند نه اینکه اختصاص به اهل البیت علیهم السلام داشته باشد و همهی جوانب شریعت هم در ظواهر قرآن منعکس نشده است تا قابل فهم بودن مفاهیم ظاهری قرآن مستلزم بینیازی از اهل البیت علیهم السلام در دین باشد. مضافا به اینکه رمز بودن قرآن با معجره بودن آن و تحدی و تعجیز دیگران از آوردن مثل آن منافات دارد.
ثانیا حکمت هر مؤلفی اقتضاء میکند که کتاب خود را متناسب با موضوع و مخاطب تألیف نماید و از آنجا که خداوند متعال علاوه بر علیم، حکیم هم هست و هدف از قرآن را هدایت عموم مردم عنوان کرده است، علی القاعده باید این کتاب را در حدّ فهم همگان نازل شده باشد و بسیاری از غوامض و دقایق هم مربوط به بطن قرآن است که علم آن اختصاص به اهل البیت علیهم السلام دارد.
• اجمال عرضی — برخی معتقدند که آیات قرآن به جهت عروض عوارضی، قابل ظهورگیری نیست و اجمال دارد و آن عوارض عبارت هستند از:
◦ تحریف قرآن[6] — اگرچه که اجماع مسلمین بر عدم تحریف قرآن به زیادة قائم است، اما باتوجه به وجود روایات فراوانی در مجامع روایی شیعه و سنی، تحریف به نقیصه قطعا در قرآن واقع شده است و براین اساس بخشی از قرائن مدالیل آیات حذف شده و بالتبع آیات مجمل گردیده و ظهوری برای الفاظ موجود شکل نخواهد گرفت و به جهت علم به نقصان و حذف قرائن، اصل عدم قرینه نیز جریان نمییابد (مجرای اصل عدم قرینه، احتمال وجود قرینه است).
اشکال
اولا بخش زیادی از روایاتی که دلالت بر تحریف قرآن دارد (مرحوم محدث نوری این روایات را در کتاب فصل الخطاب فی تحریف القرآن جمعآوری کرده و براساس مجموعهای از ادله، قائل به تحریف قرآن به نقیصه گردیده است) ضعیف السند و جعلی است و بخش دیگر آن نیز ناظر بر تحریف معنوی قرآن و انحراف در تطبیق آیات ﴿يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ﴾[7] یا تأویل و کیفیت نزول و تقدیم و تأخیر آیات است. ثانیا اهل سنت براساس روایات موجود نهایتا قائل به نسخ تلاوت آیات شدهاند یعنی در عین اینکه آیاتی نازل و حکم آن پابرجا است اما تلاوت آن ممنوع و از ظاهر قرآن حذف گردیده است (مانند آیهی رجم). ثالثا با وجود اهمیت قرآن در زمان پیامبر صلی الله و علیه و آله و جایگاه رفیع آن نزد مسلمین و دستور و ترغیب حضرت به حفظ آن، نقصان یافتن قرآن محال است[8] .