1401/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت ظواهر قرآن
۸. آیاتی که خداوند قرآن را موجب تبیین آیات خویش خوانده است، مانند:
﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِكُمْ ۚ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ ۖ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ ۚ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ۖ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ ۚ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[1]
﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ ۖ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ۗ وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ﴾[2]
﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[3]
بدیهی است که اگر ظواهر قرآن معتبر نباشد و حتی درک معانی ظاهری آن نیز محتاج به کلام اهل البیت علیهم السلام باشد، بیان خواندن آیات قرآن، مردود و بیان حقیقی همان روایات خواهد بود.
۹. آیاتی که عموم مردم را مخاطب خود قرار داده است، مانند:
﴿یَا أيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذي خَلَقَکُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ﴾[4]
﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْض لَآ إِلٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنّٰى تُؤْفَكُونَ﴾[5]
﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللهَ عَليمٌ خَبيرٌ﴾[6]
﴿وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[7]
بدیهی است که مخاطب قرار دادن مردم زمانی سودمند است که آیات برای آنان قابل فهم باشد.
۱۰. آیاتی که گروههای مختلفی از مردم را مخاطب خود قرار داده است، مانند:
﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[8]
﴿یا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[9]
﴿يا بَني إِسرائيلَ اذكُروا نِعمَتِيَ الَّتي أَنعَمتُ عَلَيكُم وَأَوفوا بِعَهدي أوفِ بِعَهدِكُم وَإِيّايَ فَارهَبون﴾[10]
﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا النَّبِيِّ﴾[11]
بدیهی است که همین که قرآن کلام خود را به مخاطبین مختلفی، من جمله کفار و مشرکین و یا اهل کتابی که اصل وجود پروردگار یا رسالت نبی را قبول ندارند، القاء نموده است، بیانگر آن است که برای همگان قابل فهم میباشد.
۱۱. آیاتی که تلاوت قرآن را اتمام حجت تلقی نموده است، مانند:
﴿وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ ۗ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[12]
﴿قَدْ كانَتْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ تَنْكِصُونَ﴾[13]
﴿أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ﴾[14]
﴿وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[15]
بدیهی است که هنگامی تلاوت و قرائت قرآن میتواند اتمام حجت الهی بشمار آید که مفاهیم ظاهری آن قابل درک باشد و الا این اهل البیت علیهم السلام خواهند بود که اتمام حجت مینمایند.
۱۲. آیاتی که متضمن بیان بودن قرآن است، مانند:
﴿َٰذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ﴾[16]
﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ﴾[17]
بدیهی است که بیان بودن قرآن منوط بر قابل فهم بودن ظاهر آیات است.
۱۳. آیاتی که متضمن لزوم تمسک به قرآن است، مانند:
﴿وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ﴾[18]
بدیهی است که تمسک به قرآن فرع بر فهم مفاهیم آن است.
۱۴. آیاتی که متضمن لزوم استماع قرآن است، مانند:
﴿وَ إذا قُرِئَ القُرآنُ فاسْتَمِعوا لَهُ وَ أَنْصِتوا لَعَلَّکُم تُرْحَمونَ﴾[19]
﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ﴾[20]
بدیهی است که امر به استماع و گوش فرا دادن به آیات قرآن فقط در صورتی معنا دارد که معانی ظاهری آیات قابل درک باشد و الا استماع و سماع آن برابر خواهد بود. به عبارت دیگر آیات قرآن آنقدر روشن و سلیس بوده است که کفار حتی از شنیدن آن نیز فرار میکردند[21] .
۱۵. آیاتی که متضمن متأثر شدن از شنیدن قرآن است، مانند:
﴿قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ ۖ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا﴾[22]
﴿وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا ۖ فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَىٰ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ * قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[23]
بدیهی است که تأثیر پذیری از قرآن، فرع بر قابل فهم بودن معانی ظاهری آیات آن است، و اگر روایت معتبری برخلاف معانی ظاهری قرآن وجود داشته باشد، شاهد بر عدم فهم صحیح معنای ظاهر آیات است و لذا عرف پس از تذکر امام علیه السلام، آن معنای دوم را ظاهر آیه میداند[24] ، همچنان که اگر روایت معتبری برخلاف نص آیات و تصریح قرآن وجود داشته باشد، شاهد بر عدم فهم صحیح کلام معصوم خواهد بود. باید توجه داشت که اگر احتمال عدم درک صحیح ظهورات قرآن که براساس وجود برخی از روایات شکل میگیرد، دلیلی بر بیاعتباری مطلق ظواهر قرآن باشد، همانا ظهور روایات نیز باید حجیت نداشته باشد زیرا در فهم روایات نیز احتمال خطأ وجود دارد و لذا نسبت به معانی بعضی از روایات اختلافات فراوانی واقع گردیده و هر فرقهای با تمسک به ظواهر بخشی از روایات، فرقهی دیگر شیعی را انکار نموده است.
نکته
اگر گفته شود که باتوجه به منعکس شدن همهی مفاهیم قرآن در روایات و وجود احادیث فراوانی پیرامون اصول و فروع عقائد و احکام، اثبات حجیت ظواهر قرآن ،عملا لغو و بیاثر است و حذف قرآن از حوزهی معرفت و اتکاء به خصوص روایات، نتیجهای متفاوت با اتکاء به ظاهر قرآن و روایات نخواهد داشت ؛ باید گفت که اولا این چنین رویهای مخالف با مفاد احادیثی مانند حدیث ثقلین است که تمسک به دو رکن قرآن و اهل البیت علیهم السلام را موجب هدایت و عدم ضلالت عنوان نمودهاند، و ثانیا از آنجا که کلام معصومین علیهم السلام به منزلهی تشریح و توضیح کلام خداوند است، حذف اصل متن هدایت و اخذ خصوص شرح آن نه تنها موجب عدم فهم صحیح روایات خواهد شد بلکه مستلزم عدم تلقی اساس دین و ریل گذاری شریعت است که به منجر به ضلالت میگردد. ثالثا باتوجه به اینکه مرجعیت تشخیص صحت و سقم احادیث و داوری مفاهیم روایی منتسب به ائمه علیهم السلام برعهدهی قرآن است، ترک قرآن سبب انحراف در دین و ناتوانی در تشخیص حقیقت شریعت خواهد شد، همچنان که فقدان مرجعیت کتب آسمانی در فهم دین پس از تحریف تورات و انجیل، موجب انحراف یهود و نصاری گردید و پیامبر صلی الله علیه و آله بارها متذکر آن میشد[25] .