1401/09/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت سيره متشرعه
به نظر میرسد حقیقت سیرهی متشرعه مصطلح همان سلوک عملی و رفتار فراگیری باشد که خصوص شیعیان یا اعم از شیعه و سنّی بماهم متشرعه در حوزهی شریعت انجام میدهند، و بدیهی است که صرف وجود چنین سیرهای کاشف از برگرفته شدن آن از معصومین علیهم السلام نیست و بدین جهت اعتبار آن منوط به اثبات عدم ردع آن از جانب ائمه علیهم السلام خواهد بود.
نکته
باید توجه داشت که حقیقت سیرهی متشرعه، متفاوت با ارتکاز متشرعه و فهم متشرعهای است که در لسان فقهاء وجود دارد و مباحث فقهی بدان تمسک میشود زیرا قوام سیرهی متشرعه بر عملکرد خارجی متشرعه استوار است درحالی که ارتکاز متشرعه تنها ذهیت متشرعه نسبت به احکامی میباشد که به رفتار عملی نیز تبدیل نشده است (مانند ارتکازی بودن مبطل نماز بودن اکل و شرب)، و فهم متشرعه هم تنها برداشت آنان از مفردات و ترکیبهاست (مانند متفاهم متشرعه از رکعت).
لازم به ذکر است که نسبت به منشأ سیرهی متشرعه و علت وحدت رویهی عملی آنان، سه احتمال وجود دارد[1] :
• اگر سیرهی متشرعه در خصوص مسائل تعبدی محض که نکات عقلائی نسبت به آن موضوع راه ندارد، وجود داشته باشد (مانند جهر در قرائت نماز) — لامحاله منشأ آن خصوص تشرّع و تدیّن آنان به دین خواهد بود و قدرمتیقن از سیرهی متشرعه اصطلاحی، همین قسم است.
• اگر سیرهی متشرعه در آن قسم از مسائل شرعیای وجود داشته باشد که مناشئ عقلائی نیز نسبت به آن وجود دارد (مانند عمل به خبر ثقه):
◦ احتمال دارد منشأ عملکرد متشرعه، نه خصوص نکتهی عقلائی بلکه احراز موافقت شارع و کشف رضایت ایشان (و لو از سکوت و عدم ردع) باشد — از این نوع رفتار تعبیر به سیرهی متشرعه بالمعنی الاعم میشود.
◦ احتمال دارد منشأ عملکرد متشرعه، همان نکتهی عقلائی باشد و متشرعه از کسب موقف شارع غفلت نموده باشند — این نوع رفتار متشرعه یکی از مصادیق سیرهی عقلائیه خواهد بود.
اساسا برای کشف رضایت شارع نسبت به سیرههای متشرعه معاصر شارع (سیرهی متشرعه بالمعنی الاعم و بالمعنی الاخص)، چند راهکار ادعا شده است که عبارتند از:
1. کشف إنّی — وجود رفتار یکسان در میان متشرعه بازاء مسألهی شرعی واحد، کشف میکند که آن رفتار برگرفته از قول یا فعل امام علیه السلام است زیرا نسبت به منشأ چنین سیرهای، ثبوتا چند احتمال وجود دارد[2] :
2. این عملکرد براساس نکات عقلائی باشد — این احتمال منتفی است زیرا فرض شد سیرهی متشرعه در آن مسألهی تعبدی محض است که فاقد نکتهی عقلائی میباشد.
3. این عملکرد براساس تشریع و ادخال در دین باشد — این احتمال منتفی است زیرا فرض شد معیار عمل متشرعه، دینمداری و اطاعت پذیری آنهاست نه طغیانگری و عصیان.
4. این عملکرد براساس جهل و غفلت باشد — این احتمال منتفی است زیرا وقوع جهل و غفلت از همهی متشرعه معقول نیست.
5. این عملکرد براساس متأثر شدن از مخالفین باشد — این احتمال منتفی است زیرا تأثیرپذیری همهی متشرعه با وجود هشدارهایی از جانب اهل البیت علیهم السلام مبنی بر ناصواب بودن عمل مخالفین (الرشد فی خلافهم)، معقول نیست.
6. این عملکرد براساس احتیاط باشد — این احتمال منتفی است زیرا باتوجه به صعوبت و مشقت احتیاط، عادت همهی متشرعه عمل براساس احتیاط نبوده است.
7. این عملکرد براساس تلقی آن از شارع باشد — تنها احتمال ممکن در مسأله همین وجه است و بر همین اساس اتفاق عمل متشرعه در عصر امام علیه السلام حاکی موقف شارع خواهد بود و طبیعتا سیرهی متشرعه نیازی به اثبات عدم ردع ندارد.
8. عدم ردع شارع — به نظر میرسد باتوجه به اینکه اولا مناشئ سیرههای متشرعه منحصر به آن شش وجه نیست و ثانیا ممکن است منشأ سیرهی متشرعه، ترکیبی از آن شش وجه باشد و در هریک از آنها موجب عملکرد بخشی از متشرعه شده باشد، سیرهی متشرعه نمیتواند کشف إنّی از موقف شارع نماید بلکه اعتبار آن در گرو اثبات عدم ردعش از جانب شارع یا امضاء ایشان خواهد بود.
9. إخبار و شهادت عملی — التزامی عملی همهی متشرعه با حساسیت فراوان آنان در مسائل شرعی، بمنزلهی خبر دادن آنان از قول یا فعل امام علیه السلام با عمل است که یا از باب أخبار ثقات (قطعا بخشی از متشرعه ثقه هستند) و یا خبر متواتر مفید اطمینان یا قطع، معتبر میباشد. به نظر میرسد سیرهی متشرعه براساس این استدلال نه تنها کاشف از موقف شرعی بلکه تبلور عملی شریعت است.