1401/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت سيره عقلائيه
1. کشف سیرهی شارع بماهو عاقل از سیرهی عقلائیه[1] — یعنی از قیام سیرهی عقلائیه و سلوک عملی تمام عقلاء کشف میشود که شارع (مقصود از شارع، پیامبر صلی الله علیه وآله است) هم بدان جهت که عاقل است بلکه عاقلترین عقلاء میباشد، مطابق با آن سیره رفتار مینماید و طبیعتا سلوک عملی شارع، مطابق با واقع خواهد بود. [2]
اگر گفته شود آنچه که برای استنباط حکم شرعی مفید است، سیرهی شارع بماهو شارع میباشد و سیرهی شارع بماهو عاقل برای این مقصود، مطلوبتی ندارد ؛ باید گفت که سیرهی شارع بماهو عاقل نیز از دو جهت میتواند مستند حکم شرعی واقع شود:
• باتوجه به اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله در تمام شئون اسوه و الگو هستند و اقتدا به ایشان در تمام زمینهها سفارش شده است[3] ، سلوک عملی آن حضرت حتی اگر برآمده از عقل و درایت ایشان هم بباشد به عنوان ثانوی معتبر است و میتواند مستند حکم شرعی قرار گیرد.
• اگر هیچ واقعهای از حکم شرعی خالی نباشد (عدم خلو الواقعة عن الحکم)، سلوک عملی پیامبر صلی الله علیه وآله و استمرار یک رفتار از ایشان حتی اگر برآمده از عقل هم باشد، لامحاله باید براساس یک حکم شریعت شکل گرفته باشد (پیامبر نمیتواند مخالف حکم شرعی سلوک عملی مستمر داشته باشد مانند استمرار بر ارتکاب مکروه یا ترک مستحب) و در نتیجه به عنوان اولی، معتبر و بسان سیرهی شارع بماهو شارع بوده و میتواند مستند حکم شرعی قرار گیرد.
اشکال
مرحوم صدر میفرمایند که این مسیر نمیتواند کاشف از صحت سیرهی عقلائیه و تطابق آن با واقع باشد زیرا[4] :
• اولا همهی سیرههای عقلائیه برآمده از حکم عقل نیست تا شارع هم تابع آن قلمداد شود بلکه ممکن است سیره ناشی از عوامل غیر عقلی نظیر غرائز و عواطف بوده باشد.
• ثانیا حتی اگر احراز شود که یک سیرهی عقلائیه مستند به حکم عقل است، باز هم متابعت شارع از آن لزومی نخواهد داشت زیرا باتوجه به تام بودن عقل شارع و کمال آن، ممکن است ایشان رفتاری متمایز با سایر عقلاء داشته باشد و موقف عملی کاملتری نسبت به آنان اتخاذ نماید (مانند اینکه سیرهی عقلاء در برابر ایذاء و آزار، انتقام و مقابلهی به مثل است در حالی که شارع به جهت فهم بیشتر خود، عفو و احسان میننماید و لذا بخشی از احکام شرعی قابل فهم و درک عقلی نیست.
جواب
مرحوم اصفهانی میفرمایند اگرچه که شارع دو حیثیت دارد و از حیث عاقل بودن حتما مطابق با سیرهی عقلائیه رفتار میکند اما از حیث شارعیت و اتصال به منبع وحی، ممکن است رفتاری متمایز با سلوک عملی عقلاء داشته باشد، لکن این رفتار فراعقلی و سلوک متفاوت، با احراز اصل موافقت ایشان از سیرهی عقلائیه، مرتفع گردیده و همراهی ایشان قابل اثبات است. به عبارت دیگر وجود سیرهی شارع براساس وجود سیرهی عقلائیه، اثبات شده است و مخالفت ایشان با جریان اصل منتفی گردیده و در نتیجه سیرهی عقلاء موافق سیره شارع خواهد بود.[5]
اشکال
این اصلی که برای نفی مخالفت سیرهی شارع از سیرهی عقلاء بکار گرفته شد، از دو حال خارج نیست [6] :
1. اگر مقصود آن است که عقلاء وقتی یک امری اثبات شود و خلاف آن ثابت نگردد، حکم به ثبوت آن میکنند — این روش در میان عقلاء، خود یک سیرهی عقلائیه است و برای اثبات اعتبار سیرهی عقلائیه نمیتوان به یک سیرهی دیگر تمسک نمود.
2. اگر مقصود آن است شارع وقتی نسبت به یک امر اثبات شده، شک شود،حکم به ثبوت و بقاء آن نموده است — این روش همان استصحاب است[7] که مأخوذ از ظهور ادلهی شرعیه است و حجیت ظواهر نیز خود یکی از مصادیق سیرهای عقلائیه بوده و اعتبارش مبتنی بر اثبات اعتبار آن میباشد.
• کشف موافقت شارع بماهو عاقل از سیرهی عقلائیه[8] — یعنی از قیام سیرهی عقلائیه و سلوک عملی تمام عقلاء کشف میشود که شارع هم (مقصود از شارع، پروردگار متعال است) مادامی که ردعی از جانب ایشان نرسیده باشد، سیرهای متفاوت با آنان اتخاذ ننموده است زیرا شارع حکیم است و خلاف رفتار عقلاء، جعل حکم نمیکند (یا اکتفا به حکم عقلاء میکند و یا حکمی متناسب یا مماثل سیره عقلاء جعل مینماید) و مخالفت با رفتار عقلائی، خلاف حکمت و قبیح خواهد بود. [9]
باید توجه داشت از آنجا که شارع خالق عقل است و بخشی از احکام شرعی، مافوق درک عقل و عقلاء میباشد، همراهی شریعت با رفتار عقلاء تا زمانی قابل تصدیق خواهد بود که ردع و منعی از جانب شارع نرسیده باشد.