1400/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث قطع/حجيت قطع /مبنای حجيت
اشكال
مرحوم صدر مى فرمايند اين برهان نظير شبهه ى اجتماع حكم واقعى و ظاهرى است و نسبت به آن بايد گفت كه اين تضادّ يا بايد در حوزه ى مبادئ و ملاكات باشد و يا در حوزه ى تنجيز و امتثال [1] : [2]
• اگر مقصود مستدلّ تضادّ به لحاظ مبادئ باشد كه بسيارى از جواب هاى مشهور در إزاء كيفيت جمع بين احكام واقعى و ظاهرى مى تواند اين اشكال را نيز مرتفع سازد مانند تفاوت مرتبه ى دو حكم كه موضوع حكم ظاهرى، جهل به حكم واقعى و جعل آن در طول حكم واقعى مى باشد و با اختلاف رتبه اجتماع ضدّينى واقع نخواهد شد (در مانحن فيه نيز ردع شارع در طول قطع و حكم عقل است) ، هرچند كه بنابر نظر مختار و وجود ملاك در احكام ظاهرى اين تعدد رتبه قابل تطبيق نمى باشد زيرا ملاك احكام ظاهرى تحفظ بر ملاكات واقعى است و با وجود قطع احتمال خلافى در مسأله داده نمى شود تا به جهت اهتمام به ملاك واقعى و تحفظ آن متوجه حكم ظاهرى شود. [3]
• اگر مقصود مستدلّ تضادّ به لحاظ محركيت و امتثال باشد كه ظاهرا محركيت و زاجريت متضادند و قابل اجتماع نمى باشند اما اين مسأله منوط آن است كه محركيت قطع تنجيزى و علت تامه باشد نه تعليقى و علت ناقصه (علت تامه قطع بعلاوه عدم ردع است). [4]
◦ مستلزم تناقض است — اگر شارع حكمى بر خلاف قطع جعل نمايد (إذا قطعت بوجوب صلاة الجمعة فعليك تركها)، در صورتى كه مقصود ايشان ازاله ى حجيت ذاتى از قطع باشد كه بر اساس استحاله تفكيك بين ذات و ذاتيات آن محال خواهد بود و در صورتى كه با تحفظ بر حجيت ذاتى قطع حكم به مخالف جعل نموده باشد، مستلزم تناقض است كه عقلا مستحيل مى باشد.
اشكال
مرحوم صدر مى فرمايند صرف تفكيك معلول از علت محال نيست بلكه استحاله ى ازاله ى حجيت از قطع و مستلزم تفكيك بين ذات و ذاتيات منوط بر آن است كه حجيت قطع تنجيزى و قطع علت تامه براى منجّزيت و محركيت باشد اما براساس حجيت تعليقى و علت ناقصه و اقتضائى بودن قطع، استحاله اى رخ نداده و ردع شارع مانع از تأثير قطع خواهد بود[5] . [6]