1400/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الضمان/مسائل /مسئله 40
به نظر مى رسد ابراز نظر كردن در اين مسأله منوط به بررسى دو نكته باشد كه يكى ضمان مالم يجب و ديگرى شرطيت تنجيز در صحت عقود است. بحث تنجيز عقد ضمان در ذيل شرط هفتم گذشت اما بحث ضمان مالم يجب در پايان مسائل كتاب الضمان ارائه خواهد شد.
مسأله چهلم - اگر بعد از ضمان دَرَك ثمن كشف شود كه بايع مالك بخشى از مبيع نبوده است، مشترى مى تواند نسبت به ما بازاء آن بخش از ثمن به ضامن رجوع نمايد، همچنان كه نسبت به بخش ديگر نيز مخيّر بين رضايت و فسخ به خيار تبعّض صفقة خواهد بود ؛ اما مرحوم شيخ طوسى معتقد است كه مشترى حق رجوع به ضامن و مطالبه تمام ثمن را دارد.[1]
به نظر مى رسد كلام مشهور بر فرضى صحيح باشد كه ضمان دَرَك و عهده در صورتى كه مطلق منعقد گردد، تجزيه پذير باشد و الا بنابر قول به عدم امكان تجزيه، نظر مرحوم شيخ طوسى بعيد به نظر نمى رسد[2] ؛ اما مرحوم آيت الله خوئى مى فرمايند نظر مشهور على القاعدة است زيرا از يك طرف ثمن نسبت به أجزاء مبيع تحصيص و تقسيم مى شود و بازاء هر جزئى از آن، حصه اى از ثمن قرار مى گیرد و از طرفى ديگر بنابر نظر مشهور ضامن در ضمان دَرَك ثمن موظف مى باشد كه در فرض بطلان بيع، ثمن آن را براى مشترى تدارك نمايد، فلذا باتوجه به بطلان بخشى از مبيع و تحصيص ثمن، حق رجوع و مطالبه ثمن اختصاص به همان بخش خواهد داشت. ادعاى مرحوم شيخ طوسى و حق رجوع نسبت به كل ثمن در صورتى صحيح است كه ثابت شود ضامن در ضمان دَرَك، نسبت به عوارض و شرائط ثمن نيز مسئوليت دارد و حال آنكه اين مقدار از مسئوليت قابل اثبات نيست و ضمان دَرَك صرفا در خصوص تدارك ذات ثمن الزام آور خواهد بود.[3]
مرحوم آيت الله حكيم نيز معتقدند اين حكم مطابق با رأى مشهور است اما بنابر نظر مرحوم صاحب عروة كه ضمان دَرَك را حتى در موارد فسخ بيع نيز الزام آور مى دانستند، صحيح نخواهد بود زيرا بنابر اين نظريه اگر مشترى از خيار تبعض صفقة خود استفاده نموده و بخش ديگر بيع را نيز فسخ نمايد، بايد حق رجوع تمام ثمن را از ضمان داشته باشد (بخشى به سبب بطلان و بخشى به سبب فسخ). [4]
مسأله چهل و يكم - نسبت به صحت عقد ضمان دَرَك هزينه هايى كه مشترى در مبيع متحمل شده است (مانند ساخت و ساز يا كاشت و زراعت) در صورتى كه بطلان بيع كشف شود، بين فقهاء اختلاف نظر وجود دارد[5] . مرحوم صاحب عروة به تبع از شهيدين قائل به صحت اين چنين ضمانتى مى باشد زيرا سبب خسارات مشترى، تمليك بايع و در معرض تصرف قرار دادن او مى باشد و با وجود سبب مسئوليت، ضمانت را صحيح مى دانند.[6]
مستند نظر مشهور بر بطلان نيز آن است كه اين چنين عقدى از مصاديق ضمان مالم يجب مى باشد زيرا هنگام انعقاد عقد ، هيچ هزينه اى در مبيع صورت نگرفته است تا مورد ضمانت قرار گيرد.
مرحوم آيت الله حكيم مى فرمايند اگر مراد از اين ضمان، ضمانت شرعى و اصطلاحى باشد كه بطلان آن واضح است زيرا خود بايع در فرض بطلان عقد، هيچ مسئوليتى نسبت به هزينه هاى صورت گرفته از جانب مشترى نخواهد داشت و در نتيجه انتقالى براى آن هم قابل تصوير نمى باشد، اما اگر مقصود از اين ضمان، ضمانت عرفى و لغوى باشد كه مانعى از صحت آن وجود نداشته و ثبوت دِين و وجود مسئوليت فعلى شرط تحقق آن نمى باشد[7] . به عبارت دیگر اين چنين عقدى حتى با تصويرى كه مرحوم آيت الله خوئى در ضمان أعيان مضمونة ارائه دادند (ضمّ الضمان بالضمان) نيز قابل تصحيح نمى باشد زيرا هنگام انعقاد عقد، هيچ مسئوليتى براى مضمون عنه وجود ندارد و تحقق ضمان به لحاظ مستقبل، محذور ضمان مالم يجب يا تعليق در عقد را خواهد داشت.[8]
بايد توجه داشت همچنان كه ضمانت ضامن از بايع نسبت به تدارك خسارات مشترى صحيح نمى باشد ، تعهد استقلالى ضامن (بدون در نظر گرفتن بايع) نسبت به خسارات نيز باطل خواهد بود، زيرا فعاليت مشترى در ملك خود يك أمر شخصى است كه تبعات آن متوجه ديگرى نخواهد بود و عقلاء تحمل مسئوليت افعال ديگران در اموال خودشان را به عنوان يك عقد رايج شناسايى ننموده اند.[9]