99/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 85/-
تذکر اخلاقی:استغفار از گناهان
روایت اول: قَالَ رَجُلٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص): إِنِّي أَذْنَبْتُ، فَقَالَ: «اِسْتَغْفِرِ اللَّهَ»، فَقَالَ: إِنِّي أَتُوبُ ثُمَّ أَعُودُ، فَقَالَ: «كُلَّمَا أَذْنَبْتَ اِسْتَغْفِرِ اللَّهَ»، فَقَالَ: إِذَنْ تَكْثُرَ ذُنُوبِي، فَقَالَ: «عَفْوُ اللَّهِ أَكْثَرُ فَلَا تَزَالُ تَتُوبُ حَتَّى يَكُونَ الشَّيْطَانُ هُوَ الْمَدْحُورَ»[1] [2] .
شخصی به رسول اکرم (ص) عرض کرد که یا رسول الله (ص) من گناه کردهام، آن حضرت (ص) فرمود که استغفار کن و از خداوند متعال طلب بخشش کن، او گفت که من توبه میکنم، ولی دوباره بازمیگردم و گناه میکنم، آن حضرت (ص) فرمود که هر وقتی که مرتکب گناه شدی، استغفار کن، آن شخص گفت که اگر اینگونه عمل کنم، گناهانم زیاد خواهد شد [، یعنی اگر گناه کنم و دوباره استغفار کنم و بعد از آن، دوباره گناه و استغفار کنم، گناهانم زیاد خواهد شد]، آن حضرت (ص) فرمود که عفو و بخششِ الهی از گناهان تو بزرگتر و بیشتر است، پس پیوسته توبه کن تا اینکه شیطان [از اینکه تو را گمراه کند] مأیوس شود.
عذاب الهی برای کسانی است که همه پلهای پشت سر خود را خراب کرده باشند، وگرنه اگر کسی از گناهان خود پشیمان شود و به سمت خدا برگردد و از گناهان گذشتهاش توبه کند، خداوند او را میبخشد و از عذاب الهی در أمان خواهد بود. بنابراین، انسان اگر دستورات الهی را عمل کند و نواهی الهی را ترک کند سعادت و خوشبختی در انتظارش خواهد بود.
استغفار دو صورت دارد؛ استغفار زبانی و استغفار عملی.
اینکه انسان بعد از هر گناه با زبان بگوید: استغفار زبانی است و پسندیده است چون نشاندهنده توجه انسان به خدا و توجه به پشیمانی از گناهانی است که مرتکب شده است، یعنی رویکرد او از روی عناد و دشمنی و سرپیچی نسبت به فرمان الهی نیست، بلکه اگر گناهی از او صادر شده است برخاسته از وسوسه شیطان و هوای نفس بوده است و گاهی طمعورزی، او را در مسیر گناه قرار داده است لذا با زبانش استغفار میکند و این استغفار نیکو و پسندیده است، اما بزرگان گفتهاند که در بعضی مواقع، صرف استغفار با زبان نمیتواند توبه واقعی برای انسان محسوب شود و آن، زمانی است که انسان حق دیگری را پایمال کرده باشد، مثل اینکه مال دیگری را از بین برده باشد یا آبروی دیگری را برده باشد که در این صورت، تا رضایت او را جلب نکند، بخشیده نخواهد شد و صرف استغفار کردن، کارساز نخواهد بود. پس انسان اگر حقی از کسی پایمال کرده باشد باید در همین دنیا رضایت او را جلب کند تا با خیالی آسوده به دیار باقی کوچ کند، وگرنه در عالَم دیگر، کارش به مشکل خواهد خورد و هر مقدار کار خوب هم انجام داده باشد در آنجا گرهگشا نخواهد بود.
در روایات آمده است که در روز قیامت انسانی که کارهای خوب زیادی در دنیا انجام داده است، خواهد دید که اثری از کارهای خوبی که انجام داده است، نیست و این به این خاطر خواهد بود که اعمال نیک او را به کسانی که حقی بر ذمّه او داشتهاند، میدهند، در مقابل، انسانی که کارهای معمولی انجام داده است، خواهد دید که پروندهاش از کار خیر و خوب پر شده است و این به این خاطر خواهد بود که حَسنات و خوبیهای دیگری که از او طلب داشته است را برای او ثبت میکنند. بنابراین، انسان باید مراقب باشد که اصلاً گِرد گناه نرود و اگر گناه کرد، استغفار کند و توبه کند و اگر حق الناس بر عهدهاش باشد باید آن را ادا کند تا وقتی از دنیا رفت چیزی بر عهدهاش نباشد.
روایت دوم: وَ قَالَ (ص): «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ الْعَبْدِ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ قَدْ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ»[3] .
حضرت رسول اکرم (ص) فرموده است که هنگامی که بندهای توبه میکند، خداوند متعال از خود آن شخص خوشحالتر میشود و خودِ خداوند فرموده است که خداوند متعال توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست میدارد.
ادامه تفسیر آیه 85: ﴿ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[4] ؛ اما اين شما هستيد كه يكديگر را مىكشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مىكنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك مىنماييد (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بستهايد)؛ در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مىدهيد و آنان را آزاد مىسازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مىآوريد و به بعضى كافر مىشويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مىشوند و خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست.
خداوند متعال در ادامه فرموده است: ﴿أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾ ؛ آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مىآوريد و به بعضى كافر مىشويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مىشوند و خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست.
در کتاب خدا، هم به ترک جنگ و خونریزی و ترک اخراج یکدیگر از شهر، دستور داده شده است و هم به پرداخت فدیه و آزاد کردن اسیر دستور داده شده است، ولی یهودیان فقط به بخش دوم که پرداخت فدیه و آزاد کردن اسرا بود عمل کردند و بخش اول را که ترک جنگ و اخراج یکدیگر از شهر بود، عمل نکردند و با این کار بین احکام الهی تبعیض نهادند.
مقصود از «الکتاب» چیست؟
خداوند متعال در آیه مذکور، یک شیوهنامه کاملی را برای سعادت انسانها به پیامبران خود نازل کرده است که نامش کتاب است، مثلاً تورات، برای هدایت یهودیان، انجیل، برای هدایت مسیحیان و قرآن، برای هدایث مسلمانان نازل شده است. خداوند متعال پیروان ادیان و شرایع الهی را مورد خطاب و عتاب و سرزنش قرار داده است که چرا به برخی از دستوراتی که در کتب الهی آمده است ایمان میآورید، اما برخی دیگر را رها میکنید.
با توجه به اینکه مخاطبین آیه مورد بحث، یهودیان میباشند، مراد از کتاب که در این آیه آمده است، تورات است.
الف و لام «الکتاب» یا الف و لام عهد ذهنی است یا الف و لام عهد ذکری است که مشخص میکند که مراد از کتاب، همان کتاب آسمانی یهودیان است.
احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن، اینکه کتاب به معنای مکتوب است، یعنی امورِ ثابت شده و واجب شده که مورد قصد و عنایت پروردگار عالم واقع شدهاند که همان واجبات و فرائض میباشند، پس مقصود از اینکه در این آیه آمده است که آیا به بعضی از کتاب ایمان میآورید و به بعضی دیگر کافر میشوید، این است که آیا به بعضی از واجبات و فرائض، ایمان میآورید و به بعضی از واجبات و وظایفی که نوشته شده و ثابت شدهاند، کافر میشوید؟
سؤال: یهودیان به بخشی از کتاب عمل میکردهاند و به بخشی از کتاب عمل نمیکردهاند، چرا گلایه خداوند به گونهای است که حتی نسبت به آن بخشی که به آن عمل میکردهاند نیز مورد خطاب و عتاب واقع شدهاند، در حالی که به ذهن میآید که خطاب و عتاب فقط باید نسبت به آن بخشی واقع میشد که به آن عمل نمیکردهاند و نسبت به آن بخشی که به آن عمل میکردهاند، تحسین میشدهاند؟
پاسخ: خطاب خداوند متعال به پیروان ادیان الهی به این صورت است که آنچه به صورت وحی بر آنها نازل شده است در قالب یک بسته کامل به آنها ارائه شده است و چون بعضی از پیروان ادیان در آن بسته، دست میبرند و به بخشی از آن عمل میکنند و به بخش دیگر عمل نمیکنند و با توجه به اینکه خداوند متعال نسبت به آنچه توسط پیامبرانش نازل کرده است، تفاوتی قائل نیست و همه آنها وحی الهی میباشند لذا عمل کردن به بخشی از آن و عمل نکردن به بخش دیگرِ آن، خلاف دستور الهی است. همه کتب الهی از جمله قرآن نیز اینگونه است و همه آیات آن، وحی الهی است. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً﴾[5] ؛ اين قرآن، به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت مىكند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مىدهند، بشارت مىدهد كه براى آنها پاداش بزرگى است.
تمام آیات قرآن سبب هدایت انسانهاست و انسان نمیتواند آنان را از هم تفکیک کند و قسمتی را بپذیرد و از پذیرش قسمت دیگر سر باز زند، بنابراین، انسانها باید تمام دستورات الهی را بپذیرند و به آنها عمل کنند و نمیشود بخشی را پذیرفت و بخشی را رد کرد، لذا خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه85 بقره)، به دینداران هشدار داده است که دیانت خود را سلیقهای نکنند که بر اساس سلیقه و ذائقه خود، بخشی از دین را بپذیرند و بخش دیگر را نپذیرند. پس اگر کسی ابعاد فقهی شریعت را پذیرفت و بگوید من آنچه را مربوط به فقه است قبول دارم، ولی ابعاد عقلانی و عرفانی دین را نپذیرد یا بر عکس، بُعد عقلانی و عرفانی دین را بپذیرد، ولی بُعد فقهی دین را نپذیرد، انتخاب او گزینشی و سلیقهای است که خداوند از چنین انتخابی نهی کرده است.
خلاصه اینکه الگوی تربیتی و قرآنی اسلام این گونه نیست که انسان بر اساس سلیقهاش به بخشی از دین عمل کند و بخشی دیگر را رد کند، بلکه انسان باید به همه ابعاد دین گردن نهد و به همه آن پایبند باشد و عمل کند چون تربیت، مجموعهای است که اگر انسان به همه آن مجموعه عمل کند به سعادت خواهد رسید، ولی اگر به بخشی عمل کند و بخش دیگر را ترک کند به سعادت نخواهد رسید.
در آموزههای دینی که از جانب رسول گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) مطرح شده است نیز نگاه جامع به دین شده است لذا فرقهها و تشتّتهایی که در طول تاریخ در دین به وجود آمدهاند به این خاطر بوده است که عدهای، به بخشی از دین عمل میکردهاند و بخش دیگر را رها میکردهاند لذا فرقههای متفاوتی به وجود آمدهاند که هر کدام، بخشی از دین را مطرح کردهاند.