99/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 84/-
تذکر اخلاقی: غنیمت شمردن دعا در چهار وقت
قال مولینا الامیرالمؤمنین الإمام علی بن ابیطالب (ع): «اغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ عِنْدَ أَرْبَعٍ؛ عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ عِنْدَ الْأَذَانِ وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَيْثِ وَ عِنْدَ الْتِقَاءِ الصَّفَّيْنِ لِلشَّهَادَةِ»[1] .
مولای متقیان امام علی (ع) در روایت مذکور، فرموده است که در چهار زمان دعا را غنيمت شماريد؛ هنگام قرائت قرآن؛ هنگام اذان؛ هنگام نزول باران و هنگام رو به رو شدن دو لشگر مؤمنين و كفار، براى جنگ.
در رابطه با دعا سه چیز باید مورد توجه قرار گیرد؛ اول، زمان استجابت دعا است، دوم، فلسفه ابتلاء انسان به مشکلات تا انسان بخواهد دعا کند، سوم، حکمت تأخیر در اجابت بعضی از دعاها است و چهارم، اینکه چرا اصلاً گاهی دعا مستجاب نمیشود؟
مطلب اول، در رابطه با زمانهای استجابت دعا است.
امام علی (ع) فرموده است که در چهار زمان دعا را غنیمت بشمار؛
اول، هنگام خواندن قرآن است. معنای این کلام عام است، یعنی هم، زمانی که خود انسان قرآن میخواند و هم، زمانی که در مجلسی حضور دارد که قرآن قرائت میشود و او شنونده است، اگر انسان دعا کند، دعایش مقرون به اجابت است و خداوند متعال به خاطر جایگاهی که قرآن نزد او دارد، دعای دعا کننده را رد نمیکند و آن را مستجاب میکند.
دوم، هنگام اذان است. این کلام نیز اطلاق دارد و هم، شامل خود انسان میشود که اذان بگوید و هم، شامل مؤذن دیگر میشود که کس دیگری اذان بگوید و او گوش بدهد.
سوم، هنگام نزول باران است.
چهارم، هنگام رو به رو شدن دو لشگر مؤمنين و كفار، براى جنگ است. دو احتمال در رابطه با مورد چهارم وجود دارد؛ اول، اینکه منظور این است که دو صف از یک جبهه با هم ملاقات میکنند و هدفشان شهادت است و دوم، اینکه منظور، این است که یک صف در مقابل صف دیگر قرار میگیرد و هدفش شهادت است.
همه چهار مورد مذکور، مورد عنایت و توجه خداوند متعال میباشند و لذا چون خداوند متعال به این موارد عنایت دارد، دعای شخص در این موارد، مقرون به اجابت است و خداوند متعال آن را مستجاب میکند. استجابت دعا، هم ظرف زمانی میخواند و هم ظرف مکانی میخواهد، مثلاً ماه مبارک رمضان و شبهای قدر، ظرف زمانی برای استجابت دعا میباشند و مکانهای متبرکه، مثل مساجد و حرم اهل بیت (ع) ظروف مکانی برای استجابت دعا میباشند.
گاهی خداوند متعال مقدماتی را فراهم میکند که انسان با خداوند دردِدل کند و در پیشگاه خداوند متعال تضرّع کند و اشک بریزد و مشکلش را مطرح کند و آن، زمانی است که خداوند بنده را مبتلا میکند و مشکلی در زندگی او پیش میآید و این مشکل باعث میشود که انسان در پیشگاه خداوند متعال تضرّع کند. انسانها به راحتی در پیشگاه خداوند تضرّع نمیکنند و تا مشکلی برای آنها پیش نیاید درِ خانه خدا را نمیزنند و معمولاً مشکلات خود را نزد دیگران مطرح میکنند و وقتی از آنان ناامید میشوند به یاد خداوند میافتند و مشکل خود را با خدا مطرح میکنند و از او کمک میجویند، در حالی که خداوند متعال فرموده است:﴿ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لاَيُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[2] ؛ پروردگار خود را (آشكارا) از روى تضرّع و در پنهانى، بخوانيد! (و از تجاوز، دست برداريد كه) او متجاوزان را دوست نمىدارد. رسول اکرم (ص) در رابطه با این نکته که تضرّع در پیشگاه خداوند متعال و دعا کردن، محبوب خداوند میباشند، فرموده است: «إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ لِيَسْمَعَ تَضَرُّعَهُ»[3] ؛ اگر خداوند بندهای را دوست داشته باشد او را مبتلا به مشکل و سختی میکند تا تضرّع او را بشنود. انسان فکر میکند که اگر بلایی بر انسان نازل شود، الزاماً نشانه خشم خداوند متعال نسبت به انسان است، در حالی که همیشه اینگونه نیست، بله گاهی بلا جنبه عذاب و تأدیب دارد، ولی همیشه اینگونه نیست، بلکه گاهی نزول بلا به این خاطر است که خداوند دوست دارد که انسان بیشتر با خداوند ارتباط برقرار کند و در پیشگاه او تضرّع و ابراز نیاز کند. اشکی که از چشمان انسان جاری میشود، مقام قرب انسان را بالا میبرد و مشکلی که برای او پیش میآید، مشکلِ ظاهری است ولی در واقع بر کمالات او میافزاید. پس مشکلاتی که برای انسان پیش میآیند به ظاهر تلخاند و مثل دارویی میمانند که مزه تلخ دارند، لکن برای بیمار شفابخش است.
مطلب دوم، حکمت تأخیر در اجابت بعضی از دعاها است.
امام صادق (ع) در رابطه با اینکه گاهی انسان دعا میکند، لکن دعای او مستجاب نمیشود، فرموده است: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ»[4] ؛ مؤمن دعا میکند و برای حاجتش خدا را میخواند، در این هنگام خداوند به ملائکه میفرماید که اجابت دعای او را به تأخیر اندازید به خاطر اینکه خداوند از دعای آن بنده خوشحال میشود و اشتیاق به صدا و دعای او دارد. خدا را خواندن و تضرّع به پیشگاه الهی آثار و برکات زیادی دارد، از جمله اینکه جلو وسوسههای شیطان را میگیرد و شیطان را از صحنه زندگی انسان دور میکند و قلب انسان مالامال از عشق و محبّت به خدا میشود و خداوند چنین انسانی را دوست میدارد.
خداوند متعال فرموده است:﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ﴾[5] ؛ هنگامى كه سوار بر كشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند (و غير او را فراموش مىكنند)، امّا هنگامى كه خدا آنان را به خشكى رساند و نجات داد، باز مشرك مىشوند!
روز قیامت خداوند متعال به شخصی که استجابت دعای او به تأخیر افتاده بوده است یا دعایش مستجاب نشده است، میفرماید که تو دعا کردی، اما من اجابت دعای تو را به تأخیر انداختم ولی در عوضِ اجابت دعایت و آن خواستهات که باید در دنیا به تو عنایت میکردم این پاداشها را برای تو در نظر گرفتهام و این پاداشها به عوض دعاهایی است که به تأخیر افتاده است. چنین انسانی در روز قیامت میگوید که ای کاش که هیچ دعای من در دنیا مستجاب نمیشد و در قبال عدم استجابت دعا این پاداشها به من داده میشد و به تعبیر روشنتر، نسیه آخرت بهتر از نقد دنیاست.
تفسیر آیه 85:﴿ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[6] ؛ اما اين شما هستيد كه يكديگر را مىكشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مىكنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك مىنماييد؛ (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بستهايد) در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مىدهيد و آنان را آزاد مىسازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مىآوريد و به بعضى كافر مىشويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مىشوند و خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست.
در آیات گذشته، خداوند متعال پیمانهای مستحکمی را با بنیاسرائیل در میان نهاد، اما در آیه مذکور، خداوند متعال به پیمانشکنی بنیاسرائیل اشاره کرده است و فرموده است که شما بر خلاف پیمانی که بسته بودید، به قتل و غارت یکدیگر پرداختید و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون کردید.
در ادامه، خداوند متعال به بنیاسرائیل و تمام پیروان ادیان الهی هشدار جدی میدهد که نباید نگاهشان به آموزههای وحیانی، گزینشی و سلیقهای باشد و هر چه را با مذاقشان سازگار باشد قبول داشته باشند و آنچه را که به مذاقشان خوش نیاید، قبول نداشته باشند چون نتیجه این کار جز خواری و ذلّت در دنیا و عذاب در آخرت نیست.
بسیاری از مفسّران نقل کردهاند که طایفه بنی قریظه و بنی نضیر از طوایف یهود بودند. اینها دو برادر بودند و از هر کدام یک طایفه به وجود آمد، همانند اوس و خزرج که دو برادر بودند. اینها با هم قرابت نزدیکی داشتند و از یک دودمان بودند، لکن به خاطر منافع دنیوی با یکدیگر به مخالفت برخاستند و بنی نضیر به طایفه خزرج که از مشرکان مدینه بودند، پیوست و بنی قریظه به طایفه اوس پیوست و در جنگهایی که میان این دو طایفه رخ میداد، هر یکی از اینها طایفه همپیمان خود را کمک میکرد. زمانی که آتش جنگ فرو مینشت، همه یهود جمع میشدند و دست به دست هم میدادند تا از طریق پرداختن فدیه، اسیران خود را آزاد کنند و این کارشان به استنادِ حکم و قانون تورات بود و میگفتند که تورات دستور داده است که فدیه بدهید و اسیران خود را آزاد کنید.
سؤال این است که چگونه شما در اردوگاه دشمن و مشرکین داخل شدهاید و بر خلاف دستور تورات عمل کردهاید و اکنون که میخواهید اسیران خود را آزاد کنید به تورات استناد میکنید و میگویید که طبق دستور تورات عمل میکنید؛ در حالی که اگر میخواهید به تورات عمل کنید باید در همه موارد بر اساس آموزههای تورات عمل کنید، نه اینکه در آنچه با سلیقه شما سازگار نیست، بر خلاف دستور تورات عمل کنید و در آنچه که با سیلقه شما سازگار باشد بر اساس تورات عمل کنید.