99/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 83/-
تذکر اخلاقی: آرامش زندگی، کارکرد صحیح عقل و عدم دلمشغولی، در گرو پنج خصلت
قال مولینا و مقتدینا الإمام علی بن الحسین (ع): «خَمْسُ خِصَالٍ مَنْ فَقَدَ وَاحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ نَاقِصَ الْعَيْشِ؛ زَائِلَ الْعَقْلِ؛ مَشْغُولَ الْقَلْب،ِ فَأَوَّلُهَا؛ صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ الثَّانِيَةُ؛ الْأَمْنُ وَ الثَّالِثَةُ؛ السَّعَةُ فِي الرِّزْقِ وَ الرَّابِعَةُ؛ الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ» ، قُلْتُ: وَ مَا الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ؟ قَالَ: «الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ وَ الْوَلَدُ الصَّالِحُ وَ الْخَلِيطُ الصَّالِحُ» وَ الْخَامِسَةُ وَ هِيَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ؛ الدَّعَة»[1] .
امام سجاد (ع) در روایت مذکور، فرموده است که پنج خصلت است که اگر انسان یکی از این خصلتها را نداشته باشد، زندگی او نابسامان است و گویا عقلش را از دست داده است و قلبش همیشه مشغول و پریشان است و همیشه دلنگران است، اول از آن پنج خصلت، صحت و سلامت بدن است و دومش امنیت و آرامش است و سومین آنها، وسعت در رزق است و چهارمین چیز همراه موافق است، روای سؤال کرد که انیس موافق چیست؟ آن حضرت (ع) فرمود که همسر صالحه و فرزند صالح و دوست صالح میباشد و پنجمین آن خصلتها که همه این خصلتها را در برمیگیرد فراغت بال است.
از روایت مذکور، استفاده میشود که آرامش در زندگی، کارکرد بهتر عقل و عدم دلمشغولی در سایه پنج خصلت محقق میشوند؛
اولین مورد، سلامتی است. اولین چیزی که در تحقق آرامش در زندگی نقش دارد این است که انسان از سلامتی برخوردار باشد. انسانی که سلامت نیست و بیمار است و نیاز به دارو داشته باشد، آرامش ندارد چون تمرکز لازم برای زندگی کردن را از دست میدهد و نمیتواند فکر کند و بیندیشد زیرا بزرگترین دغدغهاش رفع بیماری و مریضیاش است و بیماری او موجب دلنگرانی و پریشانی او میشود، پس آرامش، تمرکز و عدم نگرانی و دلمشغولی، در سایه سلامت و صحت بدن تأمین میشود.
دومین مورد، امنیت است. اگر فرد یا جامعه امنیت نداشته باشد، آرامش و آسایش ندارد زیرا هر لحظه احتمال خطر میدهد، پس اگر امنیت فرد و جامعه تأمین نباشد، آرامش انسان از بین میرود، عقلش درست کار نمیکند و همیشه نگران و پریشان است. در روایت آمده است: «نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة»[2] ؛ دو نعمتند که قدر آنها دانسته نشده است و پوشیده شدهاند؛ یکی سلامتی است و دیگری امنیت است. سلامتی نعمتی ناشناخته است که تا بیماری سراغ انسان نیاید، او قدر سلامتی خود را نمیداند، همچنین، امنیت نیز ناشناخته است و تا انسان احساس خطر نکند و مورد تهدید واقع نشود، قدر امنیت را نمیداند.
سومین مورد، وسعت در رزق است. اگر انسان دچار تنگدستی شود و گشایش در روزی را از دست بدهد، آرامش زندگی او به هم میخورد، عقلش کارکر صحیح ندارد و همیشه نگران و پریشان است.
چهارمین مورد، همدم و رفیقی است که با طبع انسان موافق باشد. گاهی انسان با کسی سروکار پیدا میکند که موافق او نیست و همیشه اختلاف دارند و این باعث میشود که آرامش انسان از بین برود، تمرکز لازم را نداشته باشد و دلمشغول و پریشان باشد.
در روایت مذکور [که در اول بحث به آن اشاره شد] راوی از معصوم (ع) سؤال کرده است که انیس موافق کیست؟ حضرت (ع) در توضیح انیس موافق فرموده است که همسر صالح، فرزند صالح و رفیق خوب، از مصادیق بارز، همراهانی میباشند که موافق انساناند.
پنجمین مورد، فراغت بال است. فراغت بال جامع همه خصلتهایی است که ذکر شدند. انسان اگر فراغت بال داشته باشد، آرامش و تمرکز دارد و پریشان نیست. رسول گرامی اسلام (ص) به ابوذر غفاری فرموده است: «يَا أَبَا ذَرٍّ! اغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ؛ شَبَابَكَ قَبْلَ هَرَمِكَ وَ صِحَّتَكَ قَبْلَ سُقْمِكَ وَ غِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ وَ فَرَاغَكَ قَبْلَ شُغْلِكَ وَ حَيَاتَكَ قَبْلَ مَوْتِك»[3] . یکی از چیزهایی که پیامبر (ص) به ابوذر فرموده است که باید آن را غنیمت بشمارد این است که قبل از اینکه مشغولیت پیدا کند، قدر فراغت خود را بداند.
نکته: در بعضی روایات، بعد از «صحة البدن»، «السعة فی الرزق» آمده است و از امنیت سخنی به میان نیامده است و بعد از آن نیز «السعة فی الدار» مطرح شده است، به این معنا که اگر انسان خانه وسیع داشته باشد، موجب آرامش و آسایش او میشود و کارکرد عقلش دچار اختلال میشود و دلپریشان میگردد.
ادامه تفسیر آیه83: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[4] ؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روىگردان شديد.
خداوند در ذیل آیه مذکور، فرموده است که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که نماز را به پا دارند و زکات بدهند.
مقصود از برپایی نماز چیست؟ آیا برپایی نماز، صرف خواندن نماز است یا چیزی فراتر از آن است؟
شاید بهترین معنای اقامه نماز این باشد که انسانِ نمازگزار باید در همه حال بتواند ارتباط مستحکم و مستقیمی با نماز برقرار کند و در همه عرصههای زندگی؛ اعم از عرصه فردی و اجتماعی بر اساس آموزههای دینیِ مرتبط با نماز عمل کند و تعالیم حیاتبخش دینی را به برکت نماز سرلوحه رفتار خود قرار دهد. پس اقامه نماز به این معناست که شخص بتواند ارتباط مستقیم و مستمر با نماز داشته باشد.
مقصود از «ایتاء زکات»، مجموعه خدمات مربوط به وظائف مالی انسان؛ اعم از واجبات و مستحبات است که اگر انسان مسلمان مجموع وظائف مالی خود را انجام بدهد، مصداق زکات محسوب میشود، بنابراین، میتوان گفت که ارتباط مالی انسان مسلمان با دیگران [که به خاطر وظیفه دینیاش است] در یک معنای عام و گسترده، زکات نامیده میشود.
واژه «ایتاء» به معنای پرداخت کردن از روی وظیفه است و از همین جا تفاوت بین «ایتاء» و «اعطاء» روشن میشود چرا که در «ایتاء» یک نوع وظیفه و الزام هست، اما «اعطاء» به معنای پرداختی است که انسان از سر خیرخواهی و بدون اجبار انجام میدهد و به دیگری کمک میکند، نه اینکه از باب وظیفه این کار را انجام بدهد. خداوند متعال در باب ارتباط اقتصادی با جامعه و کمک مالی و مهرورزی به دیگران از واژه «ایتاء» استفاده کرده است و آن را به عنوان یک وظیفه برشمرده است، بنابراین، پرداخت کنندگان زکات نباید بر نیازمندان منّت بگذارند و توقع تقدیر و تشکر از جانب آنان را داشته باشند و کسانی که نیازمند به کمک مالی دارند نیز نباید از گرفتن زکات احساس حقارت کنند زیرا شخص پرداخت کننده زکات به وظیفهاش عمل میکند و منّتی ندارد و با پرداخت زکات به وظیفهاش عمل میکند و احساس آرامش میکند.
امام عسکری (ع) فرموده است: «وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: "أَقِيمُوا الصَّلاةَ"، فَهُوَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ بِتَمَامِ رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ حِفْظِ مَوَاقِيتِهَا وَ أَدَاءِ حُقُوقِهَا الَّتِي إِذَا لَمْ تُؤَدِّ لَمْ يَتَقَبَّلْهَا رَبُّ الْخَلَائِقِ»[5] .
معنای «اقیموا الصلاة» این است که رکوع و سجده نماز به طور کامل انجام شود و وقت نماز رعایت شود و حقوق نماز رعایت شود و اگر انسان حق نماز را ادا نکند، خداوند متعال نماز او را قبول نخواهد کرد. منظور، این است که اگر انسان میخواهد که نمازش مورد پذیرش قرار گیرد باید نماز را به طور کامل انجام بدهد و حقوق نماز را رعایت کند و اینگونه نباشد که فقط برای رفع تکلیف خم و راست شود و حق نماز را به جای نیاورد.
چند نکته در رابطه با نماز و زکات:
نکته اول، اینکه نماز عمود دین است. رسول اکرم (ص) فرموده است: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين»[6] .
چون بسیاری از معارف اعتقادی و اخلاقی و حقوقی، از قبیل توحید، نبوت و غیره در نماز وجود دارد از نماز به عمود دین تعبیر شده است.
نکته دوم، اینکه معنای برپاداشتن نماز فقط این نیست که انسان به خواندن نماز بسنده کند و به همین خاطر است که خداوند متعال، کلمه «اقیموا» را در آیه مورد بحث، به کار برده است و از کلمه «اقرءوا» استفاده نکرده است. سابقاً گفته شد که مقصود از اقامه نماز، این است که انسان نماز را با تمام خصوصیات انجام بدهد و پیوسته و به طور مستمر با نماز ارتباط داشته باشد و فقط به خواندن نماز اکتفا نکند. ممکن است که گفته شود که منظور از «اقیموا» این است که انسان نه تنها خودش باید ارتباط مستمر با نماز داشته باشد، بلکه باید زمینهساز برپایی نماز در جامعه نیز باشد. خداوند متعال فرموده است: ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾ [7] ؛ همان كسانى كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مىدارند و زكات مىدهند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و پايان همه كارها از آن خداست.
نکته سوم، در رابطه با زکات است و آن، اینکه، زکات گاهی زکات مال است و گاهی زکات بدن است که از آن به زکات فطره تعبیر میشود، گاهی نیز زکات به عنوان مطلق نعمت مطرح میشود، یعنی مقصود از زکات، فقط زکات مال یا زکات بدن نیست، بلکه مقصود، مطلق نعمت است، یعنی آنچه خداوند متعال از نعمت به انسان عنایت کرده است زکات دارد، امام علی (ع) فرموده است: «زَکاةُ العِلمِ نَشرُهُ»[8] ، یعنی اگر خداوند به کسی علم و دانش داد، زکاتش این است که علمش را در جامعه گسترش دهد. پس، انسان باید زکات هر نعمتی که خداوند به او عطا کرده است را بپردازد، مثلاً زکات شجاعت، جهاد در راه خدا، زکات علم، نشر آن، زکات جایگاه و آبرویی که انسان کسب کرده است، خدمت به خلق خداست.
نکته چهارم، این است که برخی از آثار و منافع زکات با غیر زکاتدهنده ارتباط مستقیم ندارد، یعنی زکات، برای کسانی که اهل زکاتند آثار و منافعی دارد و این منافع مستقیماً به آنها میرسد، ولی این آثار و منافع مستقیماً به غیر زکات دهنده تعلق نمیگیرد، هرچند که ممکن است که به صورت غیر مستقیم به غیر زکاتدهنده نیز برسد، مثلاً زکات سلامت بدن، روزه گرفتن است و زکات جمال و زیبایی، عفاف است که اثر مستقیم این دو به خود شخص و اثر غیر مستقیم آن به جامعه برمیگردد، چون جامعهای که افراد عفیف و پاکدامن دارد، یک مدینه فاضله است و از از هر جهت سالم میماند.