99/09/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 83/-
تذکر اخلاقی:وظیفه انسان در برابر بلاء، قضا و نعمت
قال مولینا و مقتدینا الإمام الباقر (ع):«الْعَبْدُ بَيْنَ ثَلَاثَةٍ بَلَاءٍ وَ قَضَاءٍ وَ نِعْمَةٍ فَعَلَيْهِ فِي الْبَلَاءِ مِنَ اللَّهِ الصَّبْرُ فَرِيضَةً وَ عَلَيْهِ فِي الْقَضَاءِ مِنَ اللَّهِ التَّسْلِيمُ فَرِيضَةً وَ عَلَيْهِ فِي النِّعْمَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الشُّكْرُ فَرِيضَةً»[1] .
امام باقر (ع) در روایت مذکور، فرموده است که انسان بین سه چیز قرار دارد؛ بلاء، قضا و نعمت، پس بر اوست که در برابر بلائی که از ناحیه خداوند متعال به او رسیده است، صبر کند و بر اوست که در برابر قضائی که از جانب خداوند متعال برای او مقدر شده است، تسلیم باشد و بر اوست که در برابر نعمتی که از طرف خداوند متعال به او رسیده است، شاکر باشد.
انسان در دنیا در معرض سه چیز قرار دارد؛ بلا، قضا و نعمت.
انسان باید در برابر بلاهایی که به او میرسد صبر کند؛ مثلاً در حال حاضر، اگر ویروس کرونا بلاء تلقی شود انسان باید بر این بلا صبر کند. مؤمنین بر بلاهایی که به آنها میرسد صبر میکنند و گله و شکایت نمیکنند. خداوند متعال فرموده است: ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[2] .
دومین موردی که امام باقر (ع) در روایت مذکور به آن اشاره کرده است، این است که اگر خداوند متعال چیزی را درباره انسان مقدر کرد که بر خلاف میل او باشد، انسان باید در برابر آن تسلیم باشد. اهل بیت (ع) و معصومین (ع) همیشه در برابر قضا و قدر الهی تسلیم بودهاند و این معنای عبودیت و بندگی واقعی است.
و سومین وظیفهای که در روایت مذکور، به آن سفارش شده است این است که انسان در برابر نعماتی که از جانب خداوند متعال به او میرسد باید شاکر باشد. خداوند نعمتهای زیادی به انسان عنایت کرده است که قابل شمارش نیست: ﴿وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[3] .
گاهی انسان به خاطر نداشتن ایمان قوی، در برابر بلاء، قضاء و نعمتی که برای او قرار داده شده است، به وظیفهاش عمل نمیکند و عکسالعملی که بایسته نیست از خود نشان میدهد و بعضی اوقات سخنانی بر زبان او جاری میشود که با شأن انسان مؤمن و متدیّن هیچ تناسبی ندارد.
ادامه تفسیر آیه83: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[4] ؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روىگردان شديد.
بحث در امر خداوند به نیکو سخن گفتن با مردم بود. در متون روایی از معصومین (ع) نقل شده است که فرمودهاند که انسان آن قدر استطاعت مالی ندارد که بتواند همه مردم را با مال و ثروت راضی و خوشنود کند. در کلمات اهل بیت (ع) آمده است که شما نمیتوانید با مال، مردم را راضی کنید، اما با سخن نیکو و مهربانی میتوانید رضایت خاطر مردم را جلب کنید. پس اگر امکان گشاده دستی را ندارید، حداقل گشادهرو باشید و با چهره متبسّم و شادمان با دیگران برخورد کنید، حتی برای به بار نشستن و قبول شدن احسان مالی نیز باید نیکو سخن گفت و گشادهرو برخورد کرد وگرنه برطرف کردن نیاز مالی به تنهایی کفایت نمیکند و نمیتواند احسان باشد و احسان زمانی معنا پیدا میکند که اگر شخص پول دارد به دیگران کمک کند، لکن این کمک کردن، با روی گشاده و مهربانی باشد و اگر پول ندارد، لاأقل از طریق نیکو سخن گفتن و مهربانیِ در گفتار، احسان کند، پس صرف کمک مالی، بدون مهربانی و گشادهرویی، احسان محسوب نمیشود و حتی در موردی که انسان امکان پاسخگویی به نیاز حاجتمندان را ندارد باید با محبت و مهربانی و خوشرویی برخورد کند و حق ندارد که با درشتی و قهر، نیازمندان را از خود براند.
خداوند متعال فرموده است: ﴿وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلاَ تَنْهَرْ﴾[5] ؛ و سؤال كننده را از خود مران.
امام باقر (ع) فرموده است: «كَانَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى (ع) قَالَ: يَا مُوسَى أَكْرِمِ السَّائِلَ بِبَذْلٍ يَسِيرٍ أَوْ بِرَدٍّ جَمِيلٍ لِأَنَّهُ يَأْتِيكَ مَنْ لَيْسَ بِإِنْسٍ وَ لَا جَانٍّ مَلَائِكَةٌ مِنْ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَنِ يَبْلُونَك فِيمَا خَوَّلْتُكَ وَ يَسْأَلُونَكَ عَمَّا نَوَّلْتُكَ فَانْظُرْ كَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ يَا ابْنَ عِمْرَانَ»[6] ؛ در زمانی که حضرت موسی (ع) با خداوند متعال مناجات میکرد، خداوند متعال فرمود که ای موسی سائل و فقیر را به بذل و بخشش اندک راضی کن و اگر نداری، به رد کردن زیبا او را اکرام کن زیرا کسانی که نه انسانند و نه جنّند، بلکه از ملائکه خداوند رحمان میباشند [نزد تو میآیند] تا تو را در چیزی که به تو بخشیدهام، بیازمایند و از چیزی که به تو عطا کردهام سؤال و درخواست کنند، پس ای پسر عمران به دقت بنگر که چگونه عمل میکنی.
از روایت مذکور، فهمیده میشود که انسان در هیچ حالی نباید سائل را رد کند، بلکه اگر از مال دنیا چیزی نزدش هست، سائل را کمک کند و اگر چیزی ندارد لاأقل با مهربانی و محبت با سائل برخورد کند و بگوید که فعلاً چیزی نزدم نیست، اما اگر به چیزی دست یافتم آن را از تو دریغ نخواهم کرد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که سخن نیکو که در آیه مورد بحث (آیه 83 بقره) به آن امر شده است، هم باید قالب نیکو و هم محتوای نیکو داشته باشد. اشکال اکثر انسانها در بیان و کلامشان این است که محتوای ناپسند یا بیفایده را در قالبی زیبا مطرح میکنند و آن قدر به ظاهر آن کلام زرق و برق میدهند که انسان را به اشتباه میاندازد، در صورتی که آن مطلبی که بیان شده است اساساً محتوای مناسبی ندارد و گاهی بر عکسِ مورد قبل، محتوای خوب را در قالب و شکل نامناسبی بیان میکنند که مخاطب نسبت به شنیدن آن رغبتی نشان نمیدهد. پس برای بیان محتوا چهار صورت متصور است؛ گاهی محتوا زیبا است و قالبی که محتوا در آن قالب بیان میشود نیز زیبا است، گاهی محتوا ناپسند است و قالبی که محتوا در آن قالب بیان میشود نیز ناپسند و نامناسب است، گاهی محتوا ناپسند ولی قالبی که محتوا در آن قالب بیان میشود زیبا است و گاهی محتوا زیبا ولی قالبی که محتوا در آن بیان میشود ناپسند است. اما منظور از آنچه در آیه مورد بحث به آن امر شده است که خداوند متعال فرموده است که با مردم نیکو سخن بگویید، سخنی است که هم خودش زیبا باشد و هم زیبا بیان شود بنابراین، انسان باید برای بیان مقصود خود از الفاظ و واژگان مناسب استفاده کند.
بعضی از علما در عین حال که از علم و دانش بالایی برخوردارند، لکن علم و دانش خود را نمیتوانند در قالبی که مخاطب پسند باشد ارائه دهند و همین باعث میشود که مخاطب نسبت به گوش دادن به سخنان آنان رغبتی از خود نشان ندهد و در مقابل، افرادی وجود دارند که با اینکه سخنانشان از محتوای مناسبی برخوردار نیست، لکن با بیانی زیبا آن سخنان نازیبا را ارائه میدهند و همین زیبایی بیان، باعث میشود که سخنان خالی از فایده آنان، مشتری پیدا کند.
نکته قابل توجه در رابطه با نیکو سخن گفتن که در آیه مورد بحث به آن امر شده است، این است که خداوند متعال به نیکو سخن گفتن با همه مردم امر کرده است. خداوند نفرموده است «قولوا للمؤمنین حُسنا»، بلکه فرموده است: «قولوا للناس حُسنا» که این تعبیر، همه مردم؛ اعم از مسلمان و غیر مسلمان را شامل میشود و از این نتیجه گرفته میشود که انسان در گفتار خود با دیگران باید از ادبیات مناسب و نیکو استفاده کند و تعبیر «قولوا للناس حسنا» در آیه مذکور، حاکی از این است که اسلام در بیان مسائل، ظرافتها و دقتها را مدّ نظر قرار میدهد. بنابراین، فرهنگ قرآن اقتضا میکند که مؤمنان به اخلاق قرآنی متخلّق باشند و با تمام طبقات جامعه با کلام شیرین سخن بگویند و ارتباطی مؤدبانه برقرار کنند. وقتی به تاریخ مراجعه میشود، مشاهده میشود که افرادی بودهاند که به خاطر یک برخورد مناسب به اسلام تمایل پیدا کرده و مسلمان شدهاند. امام صادق (ع) فرموده است: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم»[7] . این روایت هرچند به رفتار نیکو مربوط میشود، لکن در گفتار نیز باید ادب و احترام رعایت شود و در روایات آمده است که رفتار و گفتارتان به گونهای باشد که باعث زینت ما باشید و باعث شین ما نباشید «كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْنا»[8] .
قرآن مسلمانان را از هر گونه پرخاشگری و ناسزاگویی باز داشته است چرا که ناسزاگویی به غیر مسلمانان باعث میشودد که آنان از روی دشمنی و نادانی به خدا ناسزا بگویند: ﴿وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ...﴾[9] .
همچنین، خداوند متعال به حضرت موسی (ع) و هارون (ع) فرموده است: ﴿فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى﴾[10] ؛ با فرعون با نرمی سخن بگویید، شاید که متذکر شود یا از خدا بترسد. بنابراین، از آنچه در قرآن آمده است و همچنین، سیره معصومین (ع) فهمیده میشود که انسان باید با دیگران با نیکی سخن بگوید و فرقی نمیکند که مخاطبش مسلمان باشد یا مسلمان نباشد لذا در سخن گفتن با غیر مسلمان نیز باید از گفتار زیبا و نیکو استفاده شود.