99/08/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 83/-
تذکر اخلاقی:پرهیز از نظر به مال و ثروت دیگران
قال مولینا الإمام الصادق (ع): «إِيَّاكُمْ أَنْ تَمُدُّوا أَطْرَافَكُمْ إِلَى مَا فِي أَيْدِي أَبْنَاءِ الدُّنْيَا فَمَنْ مَدَّ طَرْفَهُ إِلَى ذَلِكَ طَالَ حُزْنُهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُهُ وَ اسْتَصْغَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عِنْدَهُ فَيَقِلُّ شُكْرُهُ لِلَّه»[1] .
امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که از نگاه طولانی به آنچه در دستهای فرزندان دنیا است، بپرهیزید، پس اگر کسی نگاه طولانی خود را به آنچه در دست فرزندان دنیا است، بیندازد، غم و اندوهش به درازا میکشد، خشم او نیز فرو نمینشیند، نعمات الهی که خداوند به او عنایت کرده است را کوچک میشمرد و شکر او نسبت به نعمات الهی کم میشود.
نگاه به مال و ثروت دیگران باعث میشود که انسان همیشه غمگین باشد و گاهی به خاطر اینکه از نظر مادی از دیگران پایینتر است، خشم و غضب میکند و نعماتی که خداوند به او عنایت کرده است را کوچک میشمرد. نعمت سلامتی، نعمت زن و فرزند، نعمت امنیت و سایر نعمتهای بیشماری که خداوند به او داده است که قابل شمارش نیست را نمیبیند و آنها را کوچک میشمرد؛ «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»[2] . بنابراین، انسان باید سعی کند که این اخلاق رذیله را که به مال و ثروت دیگران نظر کند و از نعماتی که خداوند به او عنایت کرده است، غافل شود و شکر آن نعمات را به جای نیاورد، کنار بگذارد و سعی کند که همیشه در برابر نعمات بیشماری که خداوند به او عنایت کرده است، شاکر باشد.
لقمان حکیم به فرزندش فرموده است که ای فرزندم! در امور دنیایی به پایینتر از خودت نگاه کن، اما در امور اخروی به بالاتر از خودت نگاه کن.
انسان اگر در امور دنیایی به پایینتر از خودش نگاه کند، راضی و شاکر است و هیچگاه غصه و ناراحتی سراغ او نخواهد آمد و نیز اگر در امور معنوی و اخروی به بالاتر از خود نگاه کند، به خود غرّه نخواهد شد و تلاش خواهد کرد تا پلههای ترقی را طی کند و به کمال برسد.
نقل شده است که سعدی کفش نداشت، شخصی را جلو مسجد دید که از زانو به پایین، پا ندارد، دستهای خود را به آسمان بلند کرد و خدا را شکر کرد و عرض کرد، خدایا ممنونم که من پا دارم و فقط کفش ندارم.
ادامه تفسیر آیه83: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[3] ؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روىگردان شديد.
خداوند متعال در آیه مذکور، به دنبال احسان به یتیمان، احسان به مساکین را مطرح کرده است.
برای فهم معنای مسکین میتوان از خودِ قرآن کمک گرفت، خداوند متعال فرموده است: «أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَةٍ»[4] . متربه به معنای خاکنشین است، بنابراین مسکین به معنای مستمندِ خاکنشین است، یعنی بینوایی که خاکنشین شده است و دستش خالی است.
«مساکین»، جمع «مَسکن» است و مسکن، انسانی است که به واسطه مشکلاتی که دارد زمینگیر شده است و توشه و توانی برای تلاش اقتصادی ندارد و همانگونه که خود مسکن به معنای عدم حرکت است، گویا مسکین نیز زمینگیر شده است و از نظر اقتصادی، توانایی حرکت و رفع نیازهایش را ندارد.
خطاب خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه83 بقره)، مبنی به احسان به مساکین، بیانگر این مسأله است که گویا در نظام حمایت اجتماعی اسلام، همه مسلمانان در اداره زندگیِ مساکین تعهد دارند، یعنی وقتی پای حمایت اجتماعی به میان میآید، همه باید توجه داشته باشند و دست یتیمان و مساکین را بگیرند، البته باید توجه شود که در کمک به مساکین، عقیده آنها مد نظر قرار نمیگیرد و باید به آنها کمک شود؛ هرچند که عقیده آنها بر خلاف حق باشد و اصلاً مسلمان نباشند. نقل شده است که شخصی غیر مسلمان، گدایی میکرد و امیرالمؤنین علی بن ابیطالب (ع) از احوال آن شخص پرسید و فرمود که چرا روزی که سالم بود از او کار کشیدید و اکنون که ناتوان شده است او را رها کردهاید و به او کمک نمیکنید بنابراین، بر عهده همه مسلمانان است که دست افراد مسکین و ناتوان را بگیرند و کاری به عقیده او نداشته باشند، یعنی از مسکین باید حمایت شود، هرچند که مسلمان نباشد.
نکتهای که باید به آن توجه شود این است که گاهی در کنار واژه «مسکین»، واژه «فقیر» نیز آمده است و روشن است که در این صورت، کلمه «مسکین» با کلمه «فقیر» تفاوت دارد، «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتماعا»، یعنی اگر فقیر و مسکین در کنار هم به کار نروند و جداگانه به کار بروند، میتوان معنای واحد را برای هر دو کلمه به کار برد، ولی اگر فقیر و مسکین در کنار هم به کار بروند، معنای واحد ندارند چون واژه «مسکین» ویژگیهایی دارد که واژه «فقیر» ندارد و همچنین، واژه «فقیر» ویژگیهایی دارد که واژه «مسکین» ندارد.
فقیر نیازمندی است که حیا و شرم او موجب میشود که ابراز نیاز نکند و نیاز خود را از دیگران مخفی میکند و دیگران متوجه نیاز او نمیشوند، خداوند متعال در بیان حال فقیران فرموده است: ﴿...يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ...﴾[5] ؛ یعنی از شدّت خويشتندارى، افراد ناآگاه فقیران را بىنياز مىپندارند.
اما مسکین، به خاطر فشار مشکلات و تنگدستی بیش از حد، توان خودنگهداری را ندارد و لذا مشکلش را مطرح میکند.
ظاهراً در آیه مورد بحث (آیه83 بقره)، هر کدام از عناوینی که به آنها اشاره شده است، مستقلاً موضوع حکم احسان میباشند، بنابراین، احسان به پدر و مادر، خویشاوندان و یتیمان مقید به مسکنت و فقر نیستند، یعنی لازم نیست که حتماً فقیر باشند تا حکم احسان شامل حالشان گردد، هرچند در صورت تداخل این عناوین با عنوان مسکین، حکم احسان قوت و شدت بیشتری پیدا میکند و وظیفه شخص در قِبَل آنها سنگینتر میشود، مثلاً اگر احسان به والدینی که از وضعیت مالی مناسبی برخوردارند در حد احترام و احوالپرسی باشد، احسان به والدینی که مسکین و فقیرند باید بیشتر باشد و علاوه بر احترام و احوالپرسی باید به آنها کمک مالی نیز بشود، نظیر اینکه یتیمی از بستگان نزدیک و ذوی القربی باشد که در این صورت وظیفه انسان نسبت به آن یتیم سنگینتر است چرا که از یکطرف به خاطر خویشاوندی و از طرف دیگر به خاطر یتیم بودن باید مورد توجه قرار گیرد لذا توجه بیشتری را میطلبد. خداوند متعال فرموده است: ﴿يَتِيماً ذَا مَقْرَبَةٍ﴾[6] .
احسان به هر یک از عناوین مطرح شده در آیه مورد بحث، به حسب حال آن اشخاص فرق میکند، مثل اینکه احسان به یتیم گاهی به این صورت است که فقر مالی او برطرف شود و گاهی به این صورت است که به او محبت شود، همچنین، احسان به والدین و به ذیالقربی ممکن است که به صرف محبت یا دلجویی از آنها باشد و ممکن است که در بعضی از موارد در قالب رفع نیاز مالی از آنها، تحقق پیدا کند.
تذکر: ترتیب ذکری که در آیه مورد بحث آمده است؛ ﴿...وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ...﴾ بر اساس ترتیب اهمیت بوده است، هرچند که با حرف ترتیب بیان نشده است. بنابراین، پدر و مادر بر ذیالقربی مقدم و ذیالقربی بر ایتام و ایتام بر مساکین مقدماند، در نتیجه با قطع نظر از سایر ادله، نفس آیه مورد بحث، دلیل بر این است که احسان به والدین مهمتر از احسان به سایر عناوین و احسان به ذیالقربی مهمتر از احسان به ایتام و مساکین و احسان به ایتام نیز مهمتر از احسان به مساکین است.