99/08/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 83/-
تذکر اخلاقی:نگرانی پیامبر اکرم (ص) از سه چیز برای امت بعد از خودش
قال رسول الله (ص): «أخاف على أمّتي من بعدي ثلاثا: ضلالة الأهواء و اتّباع الشّهوات في البطون و الفروج و الغفلة بعد المعرفة»[1] .
رسول اکرم (ص) در روایت مذکور، فرموده است که پس از خودم بر امتم از سه چيز بيم دارم که عبارت از گمراهى هوسها و پيروى خواهشهاى شكمها و فرجها و غفلت پس از معرفت میباشند.
پیروی خواهشهای شکم و شکمپرستی و همچنین، افتادن در باتلاق دامنهای آلوده و پیروی از هوا و هوس یکی از مواردی است که رسول گرامی اسلام (ص) نسبت به آن بر امت بعد از خود، ابراز نگرانی کرده است.
خیلی از انسانها به دنبال پیروی از هوا و هوس میباشند و آروزها و هوسها، معیار زندگی آنها میشود و عملاً وقتی هوس در زندگی انسان راه یابد، دین، معنویت، ذکر و یاد خدا از زندگی انسان رخت برمیبندد.
یکی از مواردی که پیامبر (ص) نسبت به آن بر امت بعد از خود، ابراز نگرانی کرده است، غفلت است. رسول اکرم (ص) در روایتی دیگر فرموده است: «الْغَفْلَةُ فِي ثَلَاثَةٍ الْغَفْلَةُ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الْغَفْلَةُ مَا بَيْنَ صَلَاةِ الْغَدَاةِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ الْغَفْلَةُ عَنْ نَفْسِهِ فِي دِينِهِ حَتَّى يَمُوت»[2] ؛ غفلت در سه چیز است؛ غفلت از ذکر و یاد خداوند متعال، غفلت ما بین طلوع صبح تا طلوع خورشید است و غفلت انسان از خودش تا اینکه بمیرد.
بعضی انسانها از یاد خداوند متعال غافل میشوند. در روایات آمده است که هیچ پرندهای دچار دام صیاد نمیشود مگر اینکه در آن لحظه از یاد خداوند متعال غافل شده باشد. بنابراین، انسان باید سعی کند که همیشه به یاد خدا باشد و گفتار، رفتار و کردار او با یاد خدا همراه باشد.
همچنین، در روایات آمده است که خوابیدن از طلوع صبح تا طلوع خورشید کراهت دارد. فاصله بین طلوع صبح تا طلوع خورشیدن بهترین زمان برای بجا آوردن تعقیبات و خواندن قرآن و ادعیه است لذا انسان باید سعی کند بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب مشغول راز و نیاز و عبادت باشد، کما اینکه سیره معصومین (ع) نیز اینگونه بوده است. در بعضی از روایات وارد شده است که ما بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب، زمانی است که خداوند متعال روزی بندگان را مقدَّر میکند.
امام باقر (ع) فرموده است: «الْأَرْزَاقُ مَوْظُوفَةٌ مَقْسُومَةٌ وَ لِلَّهِ فَضْلٌ يَقْسِمُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ "وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ" ثُمَّ قَالَ: «وَ ذِكْرُ اللَّهِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أَبْلَغُ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِي الْأَرْضِ»[3] .
از روایت مذکور، استفاده میشود که تعقیب نماز و دعاهای بین الطلوعین آن قدر در جلب روزی مؤثر است که رفتن انسان به شهرها برای تجارت، این مقدار اثر ندارد.
انسان برای سفرهای دنیوی، مقدمات آن را فراهم میکند و خود را آماده میکند ولی برای سفر اخروی خود را آماده نمیکند.
در روایات آمده است: «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»[4] ، مردم خوابند، هنگامی که میمیرند، بیدار میشوند.
آیات زیادی در قرآن در رابطه با مذمت کسانی که دچار غفلتند وارد شدهاند که به خاطر پرهیز از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری میشود و دوستان خودشان میتوانند به قرآن رجوع کنند و آن آیات را مشاهده نمایند.
ادامه تفسیر آیه83: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[5] ؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روىگردان شديد.
آخرین نکتهای که در رابطه با مسأله احسان به والدین مطرح شد این بود که بین عبودیت خداوند متعال و احسان به والدین پیوستگی وجود دارد. خداوند متعال بعد از اینکه فرموده است که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز من را پرستش نکنید بلافاصله فرموده است که به پدر و مادرتان نیکی کنید و این کلام خداوند حاکی از پیوستگی بین عبودیت خداوند و احسان به والدین است. عرض شد که مطابق نظر حکما، خداوند متعال دو کمال به انسان عنایت کرده است؛ اول، اعطای وجود و دوم، استمرار موجود است و در اولین عنایت، حضرت سبحان، آدمیان را از نهانخانه هستی به سرای هستی آورده است و این مرحله از کمال، همان خالق الهی است که خداوند متعال در قرآن بارها به آن اشاره کرده است.
اما کمال دوم، این است که خداوند متعال به موجودات توانایی حرکت به سمت مقاصدشان را عنایت کرده است که آن مقاصد جنبه کمال و رشد برای بندگان دارند، مثلاً به شکل غریزی و طبیعی دستگاه گردش خون و سیستمهای دفاعی را در وجود انسانها قرار داده است و همچنین، از همان دوران طفولیت شرایط تغذیه سالم از شیر مادر را برای انسان فراهم کرده است، البته خداوند متعال فراتر از امکانات مادی و جسمی، زمینههای رشد و تعالی روحی و معنوی را نیز برای بندگان خودش فراهم کرده است، اما در میان موجودات، نزدیکترین موجودی که با این دو کمالی که ذکر شد، نقش آفرینی میکند و عملاً رهرو راه الهی است، پدر و مادر میباشند، یعنی پدر و مادر نیز در تولد انسان و همچنین، در تعالی و پیشرفت انسان نقش دارند و این دو کمالی است که از ناحیه خداوند متعال نصیب انسان میشود. خداوند متعال فرموده است: ﴿وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً...﴾[6] ، از این آیه استفاده میشود که خداوند متعال احسان به پدر و مادر را در کنار عبودیت و بندگی قرار داده است.
پدر و مادر فرزند را به دنیا میآورند و در حدی که برای آنها امکان دارد، شرایط لازم را برای رشد و تربیت او فراهم میکند و گویا از این جهت به گونهای زیبا از خدای متعال نیابت میکند. خداوند متعال در پیدایش و رشد و کمال انسان نقش دارد، پدر و مادر نیز در پیدایش فرزند و ایجاد شرایط لازم در رشد و تربیت او نقش دارند. اساساً جنس محبت والدین به فرزندان بیمثال و بینظیر است و حتی از محبت زن و شوهر به یکدیگر نیز برتر و بالاتر است، چرا که زن و شوهرهای زیادی هستند که نخست رابطهای عاشقانه داشتهاند و بعد از مدتی از یکدیگر متنفر شدهاند. همچنین، رابطه خواهر و برادر نمیتواند به استواری رابطه والدین با فرزندانشان باشند. محبت والدین و فرزندان حقیقتاً یک محبت غیر قابل توصیف است و نزدیکترین محبت به نوع محبت خداوند متعال به انسانها است. جالب اینجاست که محبت والدین به فرزندان محبتی یکطرفه و یکسویه است، یعنی پدر و مادر به فکر این نیستند که این محبت در آینده از جانب فرزندانشان جبران شود لذا بدون هیچ منّتی به فرزندان خود عشق میورزند و آنها را بزرگ میکنند.
سؤالی که مطرح است، این است که آیا فرزندان نیز در قِبال پدر و مادر وظیفهای دارند. یکی از مهمترین رازهای موفقیت انسانهای موفّق، احسان به پدر و مادر است، یعنی اگر کسی رشد و ترقی کرد و تکامل پیدا کرد به خاطر احسانی است که نسبت به پدر و مادرش روا داشته است. انسان باید در مقابل والدین خود، خضوع و خشوع داشته باشد.
خداوند متعال به فرزندی تفضّل میکند که در مقابل پدر و مادر خود خم میشود و بر دستان آنها بوسه میزند. خداوند وقتی این حالات را از فرزند ببیند، او را مشمول الطاف خود قرار میدهد و چنین فرزندی همیشه مشمول دعای پدر و مادر قرار میگیرد. در دنیای پراضطراب امروزه که انسان گاهی کم میآورد، اگر انسان بتواند با والدین خود ارتباط خوبی داشته باشد، بیتردید با سایر انسانها نیز خواهد توانست ارتباط خوبی برقرار کند.
یکی از نکاتی که فرزندان باید از آن بترسند، عقوق والدین است. عاق والدین از بزرگترین معاصی است و همانگونه که احسان به والدین دارای اهمیت ویژهای است و خداوند متعال به احسان به والدین امر کرده است، عقوق والدین، مذموم و مورد نهی واقع شده است. بنابراین، انسان باید از برانگیختن خشم و غضب والدین خود پرهیز کند و همیشه در پی جلب رضایت آنان باشد.
خدای متعال در قرآن کریم برای تبیین اهمیت چیزی، گاهی حکم آن چیز را در کنار نام مبارک خودش قرار میدهد و این یک نوع هشدار و توجه دادن نسبه به اهمیت جایگاه آن چیز است. خداوند فرموده است: ﴿وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[7] ﴿وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ﴾[8] .
از این آیه شریفه استفاده میشود که همانگونه که انسان باید در مقابل لطفی که از جانب خداوند متعال به او میرسد، شاکر باشد، در مقابل پدر و مادرش نیز باید شاکر باشد.
اینکه خداوند متعال در کنار نهی از شرک و امر به سپاسگذاری از خودش، به احسان به والدین و سپاسگذاری از آنان امر کرده است، حاکی از اهمیت جایگاه والدین است.
در آیه دیگر آمده است: ﴿وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً﴾[9] .
در این آیه به احسان به پدر و مادر امر شده است و از بیاحترامی و رنجاندن پدر و مادر نهی شده است.
نکتهای که باید به آن توجه شود این است که احسان به والدین از حقوق بین المللی اسلام است و اختصاص به پدر و مادر مسلمان ندارد و این دلیل اهمیت فریضه الهیِ احسان به والدین است، همانگونه که امر به احسان به والدین در کنار امر به توحید، دلیل بر اهمیت این فریضه است. اسلام برای نهاد خانواده اهمیت زیادی قائل شده است و نمیخواهد که خانواده از هم پاشیده شود و متلاشی گردد و لذا همیشه باید بین فرزندان و والدین ارتباط و پیوند برقرار باشد تا این نهاد استوار و پایدار بماند.
خداوند متعال از زبان حضرت عیسی (ع) فرموده است: ﴿وَ بَرّاً بِوَالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيّاً﴾[10] ؛ و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است.
همچنین، خداوند در رابطه با حضرت یحیی (ع) فرموده است: ﴿وَ بَرّاً بِوَالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيّاً﴾[11] ؛ او نسبت به پدر و مادرش نيكوكار بود و جبّار (و متكبّر) و عصيانگر نبود.
از این آیات استفاده میشود که یکی از شاخصهای انبیاء الهی احسان و احترام نسبت به پدر و مادر بوده است.
گاهی خداوند متعال در جهت لزوم تکریم پدر و مادر برهان اقامه کرده است و در آیاتی از سوره إسراء که شروع و ختم آن، دعوت به توحید است، فرموده است: ﴿وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً﴾[12] .
در این آیه شریفه، هم احسان به والدین آمده است، هم از عقوق والدین نهی شده است، هم به تواضع و فروتنی در مقابل پدر و مادر امر شده است و هم به دعای در حق پدر و مادر اشاره شده است. لذا انسان فقط نباید به احسان اکتفا کند، بلکه باید به سایر حقوقی که نسبت به والدین دارد نیز توجه داشته باشد.