1400/03/26
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
تذکر اخلاقی: برخی از صفاتِ مردم آخر الزمان
روایت اول: قال رسول الله (ص): «سـَيـَأتي زَمانٌ عليَ اُمتـّي يـُحـِّبونَ خمساً و يـَنـْسـَونَ خـَمـْساً؛ يـُحـِبـُّون الدنيا و يـَنـسـَونَ الـْاخرة وَ يـُحـِّبــُونَ الـْمالَ و يـَنـْسـَونَ الــْحـِسابَ و يـُحـِّبـُونَ النــِّساءَ و يـَنـْسـَونَ الـْحـَوْر و َ يـُحـِّبونَ الـْقـُصـوُرَ و يـَنـْسـَوْنَ الـْقـُبـُور وَ يـُحــِّبـونَ الــّنـْفسَ وَ يــَنــْســَونَ الــّربَ اولئكَ بـَريــئونَ منـّي و انا بـَريئٌ مــِنـْهـُمْ»[1] .
رسول گرامی اسلام (ص) در روایت مذکور، فرموده است که به زودي زمانی بر امت من میآید كه پنج چيز را دوست میدارند و پنج چيز را فراموش میكنند؛ دنيا را دوست میدارند و آخرت را از یاد میبرند، ثروت را دوست میدارند ولي حساب را فراموش ميكنند، زنان را دوست میدارند ولي حور العين را از یاد میبرند، قصرها و کاخها را دوست میدارند ولي قبرها را فراموش میکنند، جان خود را دوست میدارند و پروردگار را از یاد میبرند، آنان از من بيزارند و من نیز از آنها بيزارم.
طبق روایت مذکور، زمانی فرا میرسد که مردم پنج چیز را دوست دارند و پنج چیز را فراموش میکنند؛
اول، اینکه دنیا را دوست میدارند و آخرت را فراموش میکنند، گویا اصلاً آخرتی در کار نیست و تمامِ زندگی، در زندگی دنیا خلاصه شده است لذا آخرت را فراموش میکنند و هیچ تلاشی برای آخرت خود انجام نمیدهند.
دوم، اینکه مال را دوست دارند، ولی حساب و کتاب را فراموش میکنند لذا از هر راهی در صدد جمع کردن مال و ثروت میباشند، در حالی که انسان برای مالهایی که جمع کرده است باید حساب پس بدهد، هرچند از راه حلال کسب کرده باشد. در روایت آمده است: «فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَاب»[2] ؛ در حلالش حساب است و در حرامش عقاب است.
سوم، اینکه زنان را دوست دارند و به زنان دنیا عشق میورزند و به حلالی که خداوند برای آنان قرار داده است، اکتفا نمیکنند، بلکه چه بسا برای کامیابی از زنان دنیا به هر کاری دست بزنند و حرام مرتکب شوند، لکن حورالعینی را که خداوند متعال وعده داده است، فراموش میکنند.
چهارم، اینکه کاخها و قصرهای دنیا را دوست دارند، ولی خانه قبر را فراموش میکنند و باور ندارند که روزی از کاخ و قصر دنیوی باید دل بکنند و وارد خانه قبر شوند، در نتیجه برای خانه قبر هیچ توشهای آماده نمیکنند، در حالی که انسان باید به قبرستانها سر بزند تا بفهمد که نباید دلبسته خانههای پر زرق و برق دنیا شود، بلکه باید به فکر خانه قبرِ خود باشد.
پنجم، اینکه نفس خود را دوست دارند و خدای خود را فراموش میکنند، یعنی هوا و هوس نفسانی خود را بر خواسته خداوند متعال مقدم میدارند، گویا اینکه نفس آنها، خدایشان است.
رسول اکرم (ص) در آخر روایت، فرموده است که این افراد از من بیزارند و من نیز از آنها بیزارم.
ادامه تفسیر آیه87: «وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَ قَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»[3] ؛ ما به موسى (ع) كتاب (تورات) داديم و بعد از او، پيامبرانى را پشت سر هم فرستاديم و به عيسى بن مريم (ع) دلايل روشن داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد)، پس عدهاى را تكذيب كرده و جمعى را به قتل رسانديد؟!
در جلسه گذشته، عرض شد که در رابطه با روح القُدُس سه تفسیر بیان شده است؛ اول، اینکه مقصود از روح القُدس، جبرئیل است، یعنی خداوند متعال به وسیله جبرئیل، حضرت عیسی (ع) را تأیید کرده است، دوم، اینکه روح القُدُس، همان نیروی غیبی است که حضرت عیسی (ع) را تأیید کرده است و حضرت عیسی (ع) با همان نیروی مرموز الهی مردگان را به فرمان خداوند متعال زنده میکرد و مریضها را شفا میداد و سوم، اینکه روح القُدُس به معنای انجیل است و منظور این است که خداوند متعال، حضرت عیسی (ع) را به کتاب انجیل تأیید کرده است.
عرض شد که به نظر میرسد که دو تفسیر اولی که ارائه شد از تفسیر سوم، بهتر است.
عقیده مسیحیان درباره روح القُدُس
در کتاب قاموسِ کتاب مقدس آمده است که روح القُدُس، اقلوم سوم از اقالیم ثلاثه الهیه است و آن را روح گویند چون مبدِع و مخترِع حیات است و مقدس گویند چون یکی از کارهای مخصوص او، این است که قلوب مؤمنین را تقدیس نماید و به خاطر علاقهای که به خدا و مسیح دارد، روح الله و روح المسیح نیز نامیده میشود.
تفسیر دیگری که در کتاب قاموس آمده است این است که روح القُدُس عبارت از تسلی دهنده انسان است و همواره انسان را برای قبول و درک راستی و ایمان و اطاعت ترغیب میکند و اشخاصی را که در گناه و خطا گرفتارند، زنده میکند و پاک و منزّه میکند و آنها را لایقِ تمجید ذات باریتعالی میگرداند.
در عبارات قاموسِ کتاب مقدس به دو معنا اشاره شده است؛ یکی، اینکه روح القُدُس یکی از خدایان سهگانه است، این معنا موافق عقیده تثلیث است که معتقدند که خدایان سه تا هستند که عبارت از أب، ابن و روح القُدُس میباشند. این همان عقیده شرکآلودی است که از نظر ما مردود است و دیگری، شبیه تفسیری است که در رابطه با روح القُدُس مطرح شد.
در آغاز آیه مذکور، حرف لام و قد به کار برده شده است، این دو حرف از حروف تأکید و تحقیق میباشند و گویا خداوند متعال با آوردن این دو حرف در آغاز آیه، سخن از به حقیقت پیوستن و تحقّقِ وحی الهی به میان آورده است و از فرو فرستادن و ارزانی داشتن وحی به پیامبران الهی سخن به میان آمده است و از تعبیر «آتَيْنَا» استفاده شده است.
فرق بین «اعطاء» و «ایتاء»
«ایتاء»، همان «اعطاء» است، لکن «اعطاء» چیزی را به مِلک کسی درآوردن است، مثل اینکه گفته میشود که فلانی، فلان چیز را به دیگری اعطا کرد که معنایش این است که آن شیء را از مِلک خود خارج و به مِلک دیگری درآورد، اما در «ایتاء»، شخص چیزی را به منظورِ انجام وظیفه و رعایت حقوق مردم پرداخت میکند نه اینکه چیزی را از مِلکش خارج کند و به مِلک دیگری درآورد، بر این اساس استفاده از تعبیر «ایتاء» در رابطه با وحی، حاکی از این است که خداوند متعال هدایت شدن را حق انسانها میداند. خداوند متعال فرموده است: «إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى»[4] ؛ به يقين هدايت كردن بر ماست. پروردگار عالَم، بندگان را به حال خودشان رها نکرده است و فرموده است: «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى»[5] ؛ آيا انسان گمان مىكند بىهدف رها مىشود؟! همچنین، فرموده است: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ...»[6] ؛ خداوند همان كسى است كه شما را آفريد، سپس روزى داد... .
بنابراین، وحی و کُتب آسمانی، مِلک شخصیِ پیامبران نیست تا بخواهند به کسی عطا کنند، بلکه کتب آسمانی، امانتی از طرف خداوند متعال میباشند که پیامبران الهی موظفند که آن را به مردم برسانند.
«الحمد لله رب العالمین»