1400/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 86/-
تذکر اخلاقی:چهار چیز در گِرو چهار چیز:
قال رسول الله (ص):«انَّ اللهَ تعالی وَضَعَ اربعاً فی اربعٍ؛ برکةُ العلمِ فی تعظیمِ الاستاذِ و بقاءُ الایمانِ فی تعظیمِ الله و لذةُ العیش فی بِرّ الوالدین و النجاة من النار فی ترک ایذاء الخلق»[1] .
حضرت رسول اکرم (ص) در روایت مذکور، فرموده است که خداوند متعال چهار چیز را در چهار چیز قرار داده است؛ برکت علم را در تعظیم و احترام به استاد قرار داده است، بقاء و ماندگاری ایمان را در تعظیم و اطاعت از دستورات و فرامین الهی قرار داده است، لذت زندگی را در نیکی کردن و احترام به پدر و مادر قرار داده است و نجات از آتش جهنّم را در ترک آزار و اذیت مخلوقات قرار است.
طبق روایت مذکور، خداوند متعال برکت علم را در تکریم و احترام نسبت به استاد قرار داده است. سابقاً علما نسبت به اساتید خود نهایت احترام، تواضع و فروتنی را داشتهاند که متأسفانه الآن کمی کمرنگ شده است. در تعابیر آمده است که مولای متقیان امام علی (ع) فرموده است: «من علّمنی حرفا فقد صیرنی عبداً» ؛ کسی که یک حرف به من بیاموزد من را بنده خود قرار داده است [البته این روایت با تعبیری که ذکر شد، مشهور شده است، لکن اصل آن، از پیامبر (ص) نقل شده است که آن حضرت (ص) فرموده است: «مَنْ تَعَلَّمْتَ مِنْهُ حَرْفاً صِرْتَ لَهُ عَبْدا»[2] ؛ هر کس که تو از او حرفی را یاد بگیری، بنده او میشوی].
جایگاه استاد بسیار والا است، کسانی که در زندگی خود به توفیقاتی دست یافتهاند در تکریم و تعظیم نسبت به استاد خود، توجه کافی را داشتهاند و اگر انسان در تعظیم و احترام نسبت به اساتید خود کوتاهی کند، آنچه نصیبش گردد، چند اصطلاح بیشتر نخواهد بود، ولی از نورانیت و معنویت بیبهره خواهند ماند و نورانیت و معنویت زمانی نصیب انسان خواهد شد که تعلیم و تعلّم را همراه با احترام و تکریم نسبت به اساتیدش داشته باشد.
یکی دیگر از موارد مذکورِ در روایت مورد بحث، این است که خداوند متعال بقاء و ماندگاری ایمان را در تعظیم و اطاعت از خداوند متعال قرار داده است. ممکن است که انسان، مؤمن باشد ولی بعداً از فرامین الهی سر باز زند و ایمانش را از دست بدهد. پس ماندگاری ایمان در گرو اطاعت از دستورات خداوند متعال است.
مورد سومی که در روایت مذکور، به آن اشاره شده است، نیکی کردن به پدر و مادر است که رسول اکرم (ص) فرموده است که خداوند متعال لذت زندگی را در نیکی کردن به پدر و مادر قرار داده است. روایات زیادی در اهمیت نیکی کردن به پدر و مادر وارد شده است که مجالی برای پرداختن به آن روایات نیست.
مورد چهارم، این است که خداوند متعال نجات از آتش جهنّم را در ترک آزار و اذیت خلق قرار داده است.
ادامه تفسیر آیه86: ﴿أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ﴾[3] ؛ اينها همان كسانی میباشند كه آخرت را به زندگى دنيا فروختهاند؛ از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمىشود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.
خداوند متعال در آیه قبل، از کسانی سخن به میان آورد که برخی از احکام الهی را اجرا میکردند و برخی دیگر از احکام الهی را نادیده میگرفتند و یکسو نگر بودند و در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، علت این یکسو نگری را بیان کرده است و فرموده است که علت و فلسفه این که این افراد به برخی از قوانین و احکام الهی عمل و برخی دیگر را ترک کردند، این بود که این افراد، انسانهای دنیاگرایی بودند که آخرت خود را به دنیا فروختند و این جماعت، در نگاه قرآن، خریداران زندگیِ فانیِ دنیا شدند. انسانی که آخرتش را به دنیا بفروشد، دین خدا را به سُخره میگیرد و آنچه از دین که با مذاق و سلیقهاش سازگار باشد را قبول دارد و آنچه را که با سلیقهاش سازگاری نداشته باشد، ترک میکند.
همانطور که در جلسه گذشته نیز اشاره شد، دلیل اصلی یک سونگر و بخشینگر بودن، دنیا دوستی است. از مضمون آیه مذکور (آیه86 بقره)، برمیآید که میل به دنیا و لذّتهای زودگذر آن، از انگیزههای اصلی و زیربناییِ سرپیچی از فرامین الهی است. رسول گرامی اسلام (ص) در مذمّت دنیا دوستی فرموده است: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَة»[4] ؛ ریشه تمام اشتباهات و جنایاتی که از انسان سر میزند، دوستی دنیا است.
برای نابودی هر چیزی باید ریشه آن خشکانده شود. حب دنیا یک حقیقت انکار ناپذیر است که منشاء همه اشتباهاتی است که از انسان سر میزند و حتی گاهی موجب انکار اصل معاد میشود، خداوند متعال فرموده است: ﴿كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَ﴾[5] ﴿وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ﴾[6] ؛ چنين نيست كه شما مىپنداريد (و دلايل معاد را كافى نمىدانيد)؛ بلكه شما دنياى زودگذر را دوست داريد (و هوسرانى بىقيد و شرط را) و آخرت را رها مىكنيد!
اعتقاد به معاد از دیرباز، در تعالیم هر پیامبر و در جان هر انسان آشنا و نا آشنای به وحی دیده میشود، اما گاهی دنیا دوستی جلو این اعتقاد را میگیرد. از شیوه دفن کردن مردگان نیز میتوان به این واقعیت پی برد، چرا که در گذشته، گاهی مردگان را به حالت ایستاده دفن میکردهاند زیرا بر این باور بودند که او بار دیگر به زندگی برخواهد گشت، گاهی نیز مردگان را رو به خورشید دفن میکردهاند تا نشانهای بر طلوع مجدد و زندگی دوباره انسان باشد.
ریشهیابی اینگونه باورها بیش از هر چیز، این نتیجه را به دنبال دارد که دیدگاه انسانها نسبت به جریان زندگی و ادامه زندگی در شکل دیگر اینگونه بوده است که زندگی ادامه دارد و لذا حتی در سختیها و مشکلات نیز حاضر نبودهاند که از زندگی دل بکَنَند و لذا چون میخواهند از لذتهای دنیوی بهره ببرند و از مرزهای محدودیت و ممنوعیت بگذرند، اصل معاد را زیر سؤال میبرند. خداوند متعال فرموده است: ﴿بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ﴾[7] ﴿يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ﴾[8] ؛ (انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مىخواهد(آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند! (از اين رو) مىپرسد: «قيامت كى خواهد بود»!
قرآن از رسول گرامی اسلام (ص) خواسته است که از تعلیم این گروه دست بردارد چرا که آنان مفتون حیات دنیا شدهاند و چشم، گوش و قلب آنان از پذیرش حقیقت عاجز شده است؛ ﴿وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا...﴾[9] ؛ و رها كن كسانى را كه آيين (فطرى) خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنها را مغرور ساخته... .
خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، فرموده است، خریداران دنیا، فروشندگان آخرتند.
واژه «اشتراء» از ریشه «شراء» گرفته شده است و ملازم با واژه «بیع» است. واژه «اشتراء» از الفاظ اضداد است، یعنی هم به معنای خریدن و هم به معنای فروختن است. دنیا دوستان، افرادی هستند که زندگی آخرت را میفروشند و به جای آن زندگی دنیا را میخرند.
سؤال: ممکن است که سؤالی به ذهن خطور کند که برخاسته از ضوابط باب خرید و فروش است. در روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) نقل شده است که ایشان فرموده است: «لا بیع الا فی ما تملک»[10] ؛ یعنی خرید و فروش جایز نیست مگر در رابطه با آن چیزی که آن را مالک شدهای. با توجه به این قاعده، انسان اگر مالک چیزی نباشد چگونه میتواند آن را بفروشد؟ در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، انسان مالک حیات دنیا و حیات آخرت نیست، پس چگونه میشود گفت که انسان دنیا دوست، حیات آخرت را به حیات دنیا فروخته است؟
پاسخ سؤال مذکور، انشاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.