درس تفسیر استاد سیدهاشم حسینی‌بوشهری

1403/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره بقره آیه 106

 

ادامه تفسیر آیه 106: ﴿مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ﴾[1] ؛ هر حكمى را نسخ كنيم و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن يا همانند آن را مى‌آوريم. آيا نمى‌دانستى كه خداوند بر هر چيز توانا است؟!

در جلسه گذشته سؤالی مطرح شد و آن این بود که فلسفه نسخ چیست؟ چه نیازی بوده است که حکم جدیدی جایگزین حکم قبلی بشود و حکم قبلی نسخ شود؟

در پاسخ عرض شد که پاسخِ کلّی این است که نسخ در حقیقت، پایان أَمد و زمانِ حکم است و منظور از آن، تخصیص أزمانی است، یعنی در حقیقت، حکمِ مورد نظر در نزد خداوند متعال معلوم بوده است و نزد ما معلوم نبوده است و خداوند متعال وقتی نسخ می‌کند، در حقیقت در زمان و أمد، حکم قبلی را تخصیص می‌زند یعنی خداوند متعال از ابتدا می‌دانسته است که زمان حکمِ منسوخ تا فلان زمان است، لکن ما تصور می‌کرده‌ایم که آن حکم، دائمی و همیشگی است.

توضیح بیشتر این است که احکام الهی پلکانی است، هر شریعتی پایه‌ای بالاتر و گامی فراتر از شریعت قبلی است لذا گاهی گفته می‌شود که حکم شریعتِ قبلی نسخ شده است و حکمِ این شریعتِ جدید، جایگزین آن شده است و جایگزین شدنِ شریعتِ جدید به جای شریعتِ قبلی، در واقع ارتقاء از یک کلاس به کلاس بالاتر و در جهت رشد و ترقّی و تعالی بشر بوده است. البته منظور از نسخِ یک شریعت به وسیله شریعت دیگر این نیست که شریعتِ قبلی به کلّی دگرگون شود، بلکه اصول شریعت قبلی به جای خود باقی می‌ماند و در فروع آن تغییراتی رُخ می‌دهد. خداوند متعال در صدد بوده است که یک مجموعه جامع‌تری از احکام را ارائه کند و برای این مهم، نیاز و مصالح جامعه لحاظ شده است و همچنین، ضرورت زمان و مکان در وضع قوانین الهی در نظر گرفته شده است لذا گاهی خداوند متعال حکمی را مقرّر می‌فرمود و برای مردم بیان می‌کرد که حدودِ آن با شرایط جامعه آن روز متناسب بود، اما بعد از مدّتی که دین‌داران آماده‌تر می‌شدند و شرایط جدید فراهم می‌شد، أمد و زمان آن حکم تمام می‌شد و حکم دیگری جایگزین آن می‌شد و گاهی حکم اول که دارای شدّت بوده است، برداشته می‌شده است و خداوند متعال در مقام تخفیفِ بر بندگان، آن حکم قبلی را که دشوار و سخت بوده است، برداشته است و حکمِ جدید را که از دشواریِ کمتری برخوردار بوده است، جایگزین کرده است. البته خداوند متعال در مقام وضع حکمِ اول، می‌دانسته است که آن حکمِ قبلی تا زمان معیّنی صادر شده است و روزی روزگاری این حکم عوض خواهد شد که از آن به تخصیص أزمانی تعبیر می‌شود، یعنی با حکم جدید، زمان تخصیص می‌خورد و بنا بوده است که فلان حکم در أزمنه مختلف باشد و با حکم جدید تخصیصِ أزمانی می‌خورد، مثل عملکرد یک پزشک که یک دوره درمانی را برای بیمار آغاز می‌کند و خودِ پزشک از ابتدا می‌داند که این دوره درمانی که آغاز کرده است برای یک ماه است [که ممکن است آن را به مریض نیز بگوید و ممکن است که به مریض نگوید] و مریض خیال می‌کند که کلِّ درمانش با همین دوره درمانی و همین داروهایی است که پزشک برای او نوشته است، اما پزشک به او می‌گوید که بعد از یک ماه دوباره مراجعه کند و وقتی مریض مراجعه می‌کند، می‌بیند که پزشک برای او نسخه جدید می‌نویسد و وقتی از پزشک سؤال می‌کند که چرا داروها را تغییر دادی؟ پزشک می‌گوید که آن داروهای قبلی تا این زمان بوده است و اکنون باید داروی جدید مصرف کنی و خودِ دکتر از اول می‌دانسته است که مریض باید برای یک ماه فلان داروها را بخورد تا زمینه تجویز داروهای جدید فراهم شود لذا پس از پایان دوره، دوره جدید درمانی شروع می‌شود بنابراین، دوره درمانی او به حسب زمان مختلف و متفاوت می‌شود.

خداوند متعال نیز هنگامی که فرمانی را صادر می‌کند و حکمی را وضع می‌کند بنا بر اقتضائات خاصّی، برای همان زمان آن حکم را وضع می‌کند و لذا با برطرف شدن آن اقتضائات، حکم الهی نیز تغییر پیدا می‌کند پس حکم، متوقف بر وجود اقتضائات است و دائمی نیست، یعنی مادامی که اقتضائات وجود داشته باشند، حکم نیز موجود است و زمانی که اقتضائاتِ آن حکم از بین رفت، حکم نیز تغییر پیدا می‌کند که در این رابطه به آیاتی در جلسه گذشته اشاره شد.

یکی از آن آیات، آیه «امتاع» بود که خداوند متعال در این آیه فرموده است که زن بعد از فوت شوهرش باید به مدّت یک سال عدّه وفات نگه دارد و سِرّ آن، پاسداشت و نگه داشتن حرمت شهدای صدر اسلام بوده است که این حکم، به تبعِ شهدای صدر اسلام دیگران را نیز شامل شد، اما بعد از اینکه فلسفه و مقام شهادت برای مردم روشن شد و مردم به عظمت جایگاه شهید پی بردند، این حکم نسخ شد و عدّه وفات به چهار ماه و ده روز تبدیل شد.

در رابطه با بحث فحشا و کیفرِ کسی که فحشا مرتکب می‌شده است نیز بنا به اقتضائات، آن کیفر، از حذف فیزیکی تا حدّ شرعی متفاوت بوده است و این اقتضائاتِ متفاوت باعث شده که حکمی که قبلاً بوده است و افراد فکر می‌کردند که جنبه دائمی بودن دارد با توجه به برطرف شدن آن اقتضائات و مصالح و بر اساس تخصیص أزمانی، به حکم جدید تبدیل شود.

بعضی گفته‌اند که معنای دومی نیز برای آیه مورد بحث (آیه 106 بقره)، متصور است و آن، اینکه منظور از «آیة»، دین و شریعت است بنابراین، ﴿مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ﴾، به معنای «مَا نَنسَخ مِن دینٍ و شَریعةٍ» می‌باشد، یعنی مثلاً شریعت، حضرت موسی (ع) بوده است و بعد از آن شریعت حضرت عیسی (ع) آمده است و در پایان نیز شریعت حضرت محمد (ص) آمده است. بنابراین، پیامبران الهی و کتاب‌های پیامبران الهی، آیه و نشانه خداوند می‌باشند و منظور از نسخ آیه نیز نسخ دین و شریعت است.

نکته: اگر گفته شود که منظور از «آیه»، شریعت است و گفته شود که منظور از نسخِ آیه، نسخ شریعت است باید به این نکته توجه شود که نسخ در باب شرایع الهی به این معنا نیست که هر پیامبری آموزه‌ها و گفتارهای نبیِ قبل از خودش را به کلّی منسوخ اعلام کند، بلکه نسخ شریعت، محدوده خاصی دارد که شامل کلِّ آموزه‌ها و گفتارهای نبیِ قبلی نیست و هیچ یک از پیامبران الهی نافی پیامبر قبل از خودشان و تعالیم او نبوده‌اند، بلکه انبیاء، سیر آموزشی پیامبران گذشته را تکمیل می‌کنند و پای خود را در مسیری قرار می‌دهند که پیامبران پیشین گذاشته‌اند، کما اینکه معلمِ کلاس بالاتر هیچ‌گاه به دانش‌آموزان نمی‌گوید که آنچه را در کلاس‌های پایین‌تر خوانده‌اید بی‌فایده بوده است و نباید می‌خواندید، بلکه می‌گوید این کلاس در امتداد کلاس‌هایی است که سال‌های قبل خوانده‌اید و سیر تکاملی سال‌های قبل است.

در سلسله نبوت نیز وقتی نبوت به نبی مکرّم اسلام (ص) می‌رسد خداوند متعال فرموده است: ﴿...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُم وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً‌...﴾[2] ؛ امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.

دین مقبول و مورد رضایت خداوند متعال، اسلام است، هرچند که اسلام دین همه انبیاء الهی است چون معنای لغوی اسلام، تسلیم است لذا پیامبر گرامی اسلام (ص) اصول دینِ پیامبران سابق خود را تصدیق کرده است و اختلاف بین این ادیان فقط در فروع است.

 


[1] بقره/سوره2، آیه106.
[2] مائده/سوره5، آیه3.