درس تفسیر استاد سیدهاشم حسینی‌بوشهری

1403/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره بقره آیه 106

 

ادامه تفسیر آیه 106: ﴿مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ﴾[1] ؛ هر حكمى را نسخ كنيم و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن يا همانند آن را مى‌آوريم. آيا نمى‌دانستى كه خداوند بر هر چيز توانا است؟!

عرض شد که سه نوع نسخ در رابطه با قرآن متصور است که در جلسه گذشته به دو نوع از آن اشاره شد؛

نوع اول، نسخ حکم و تلاوت است یعنی هم تلاوت قرآن نسخ شده است [یعنی آیه منسوخ در قرآن نیست] و هم حکم آن نسخ شده است [یعنی حکم منسوخ نیز از احکام الله موجودِ در قرآن نیست]؛ به عبارت دیگر، منظور از نسخ تلاوت و حکم، نسخ آیه و محتوا است و لذا چون آیه و تلاوتی وجود ندارد، حکم و محتوایی نیز وجود ندارد. عرض شد که این نوع از نسخ در رابطه با قرآن پذیرفته نیست زیرا به قول به تحریف قرآن منجر می‌شود.

نوع دوم، نسخ تلاوت است بدون نسخ حکم، یعنی آیاتی از قرآن که بیانگر حکمی از احکام الهی بوده‌اند نسخ شده‌اند، لکن حکمِ مذکورِ در آن آیات، نسخ نشده و باقی است. قائلین به این قول، معتقدند که در قرآن، عبارت و آیاتی بوده است که برداشته شده‌اند، لکن حکم آنها همچنان باقی است. به این نوع از نسخ، «منسوخ التلاوة» گفته می‌شود. قائلین به این قول، به روایاتی تمسک کرده‌اند که سیوطی در کتاب الإتقان فی علوم القرآن به آن روایات اشاره کرده است[2] ، لکن این روایات سنداً یا دلالةً مردود می‌باشند در نتیجه، این نوع از نسخ نیز همانند نوع اول باطل است چون به تحریف قرآن منجر می‌شود.

نوع سوم، نسخ حکم بدون نسخ تلاوت است. این نوع از نسخ همان نسخ مشهور است که از گذشته‌ی دور بین علما و مفسران پذیرفته شده است و درباره آن گفتگوهای فراوانی شده است، لکن افرادی که چنین نسخی را قائل شده‌اند گاهی راه افراط را در پیش گرفته‌اند که به آن اشاره می‌شود.

بعضی از جمله ابو مسلم اصفهانی در کتاب فتح المنّان منکرِ این نوع نسخ شده‌اند و گفته‌اند که هرجا آیه باشد حکم نیز هست. همچنین، سید هبة الله شهرستانی در کتاب تنزیه التنزیل یا تنزیه التفسیر، سید احمد خانِ هندی در کتاب تفسیر القرآن هو الهدی و الفرقان، غزالی در کتاب نظراتٌ فی القرآن نیز این نوع نسخ را منکر شده‌اند.

در مقابلِ این جمع، برخی در شمارش تعداد آیات منسوخ [از نوع سوم (نسخ در حکم)] دچار افراط شده‌اند که به تعدادی از آنها اشاره می‌شود؛

ابن حزم، آیات منسوخ قرآن را دویست و چهارده آیه دانسته است.

ابن سلامة، آیات منسوخ را دویست و سیزده آیه دانسته است.

ابن جوزی، آیات منسوخ را دویست و چهل و هفت آیه دانسته است.

عده‌ای نیز حالت میانه را برگزیده و گفته‌اند که تعدادِ معدودی از آیات منسوخ شده‌اند، از جمله اینکه آیت الله خویی (ره) تحقق نسخ را فقط در یک آیه بیان کرده است که عبارت از آیه دوازدهم سوره مجادله (معروف به آیه نجوی) می‌باشد؛

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم﴾[3] ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، هر گاه با پيامبر [خدا] گفتگوى محرمانه مى‌كنيد، پيش از گفتگوى محرمانه خود صدقه‌اى تقديم بداريد. اين [كار] براى شما بهتر و پاكيزه‌تر است و اگر چيزى نيافتيد بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است‌.

در زمان رسول الله (ص)، یکی از مشکلات این بود که عده‌ای از افراد مدام با پیامبر (ص) سخن می‌گفتند و با سخنانی که بیشترش فاقد ارزش بود برای آن حضرت (ص) مزاحمت ایجاد می‌کردند، این باعث شد که آیه مذکور، نازل شود تا هر گاه خواستند با پیامبر گفتگوی محرمانه داشته باشند، قبلش صدقه بدهند. بعد از نزول آیه مذکور، تعداد کسانی که برای گفتگو مزاحم پیامبر (ص) می‌شدند کم شدند و اطراف رسول الله (ص) خلوت شد و کسی به این آیه عمل نکرد و فقط امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب (ع) در کنار پیامبر باقی ماند و خود آن حضرت (ع) فرمود که فقط من به این آیه عمل کردم.

پس از گذشت زمانی، رسول اکرم (ص) فرمود که خداوند متعال حکم این آیه را نسخ کرده است و می‌توانید بدون صدقه دادن نیز برای گفتگو نزد من بیایید، لکن مواظب باشید که حرف‌هایی را بگویید که ارزشمند باشد و از گفتن سخنان بیهوده بپرهیزید.

بر اساس تتبّعی که صورت گرفته است علاوه بر آیه مذکور، در دو آیه دیگر نیز نسخ صورت گرفته است؛

آیه اول: ﴿وَ اللاَّتي‌ يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً﴾[4] ؛ و از زنانِ شما، كسانى كه مرتكب زنا مى‌شوند، چهار تن از ميان خود [مسلمانان‌] بر آنان گواه گيريد پس، اگر شهادت دادند آنان [زنان‌] را در خانه‌ها نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهى براى آنان قرار دهد.

بعد از مدتی که به آیه مذکور، عمل شد، آیه ذیل به عنوان ناسخِ آیه قبل نازل شد و خداوند متعال فرمود که هر کس که زنا کرد جریمه‌اش را بپردازد تا در خانه زندانی نشود و آن جریمه این است که صد تازیانه بخورد؛

﴿الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني‌ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في‌ دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ﴾[5] ‌؛ به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، در [كار] دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند.

آیه دوم: ﴿وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ في‌ ما فَعَلْنَ في‌ أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ﴾[6] ؛ و كسانى از شما كه مرگشان فرا مى‌رسد و همسرانى بر جاى مى‌گذارند، [بايد] براى همسران خويش وصيّت كنند كه آنان را تا يك سال بهره‌مند سازند و [از خانه شوهر] بيرون نكنند. پس، اگر بيرون بروند، در آنچه آنان به طور پسنديده درباره خود انجام دهند، گناهى بر شما نيست و خداوند توانا و حكيم است.

بعضی، یک سال ماندنِ زن در خانه را حکم عدّه وفات حساب کرده‌اند. اما بعد از مدتی آیه مذکور، توسط آیه ذیل نسخ شد؛

﴿وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما فَعَلْنَ في‌ أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبير﴾[7] ؛ و كسانى از شما كه مى‌ميرند و همسرانى بر جاى مى‌گذارند، [همسران‌] چهار ماه و ده روز انتظار مى‌برند پس هر گاه عدّه خود را به پايان رساندند، در آنچه آنان به نحو پسنديده درباره خود انجام دهند، گناهى بر شما نيست و خداوند به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است.

همچنین آیه قبله نیز نسخ شده است زیرا مسلمین، نخست به سمت مسجد الأقصی نماز می‌خواندند، لکن بعد آیه نازل شد که قبله از مسجد الأقصی به سمت مسجدالحرام تغییر کند؛

﴿قَدْ نَرى‌ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ﴾[8] ؛ نگاه‌هاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مى‌بينيم! اكنون تو را به سوى قبله‌اى كه از آن خشنود باشى، باز مى‌گردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن! و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد! و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مى‌دانند اين فرمانِ حقّى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده؛ (و در كتاب‌هاى خود خوانده‌اند كه پيغمبر اسلام، به سوى دو قبله، نماز مى‌خواند) و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن اين آيات) غافل نيست.


[1] بقره/سوره2، آیه106.
[2] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، ج1، ص663-661.
[3] مجادله/سوره58، آیه12.
[4] نساء/سوره4، آیه15.
[5] نور/سوره24، آیه2.
[6] بقره/سوره2، آیه240.
[7] بقره/سوره2، آیه234.
[8] بقره/سوره2، آیه144.