1402/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره بقره آیه 10
ادامه تفسیر آیه 105: ﴿مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَبِ وَ لَا المُشْرِكِينَ أَن يُنزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَ اللَّهُ يخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيم﴾[1] ؛ كافران اهل كتاب و (همچنين) مشركان، دوست ندارند كه از سوى خداوند، خير و بركتى بر شما نازل گردد؛ در حالى كه خداوند، رحمت خود را به هر كس بخواهد، اختصاص مىدهد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.
مشرکان حجاز پیامبر اکرم (ص) را قبول نداشتند و معیارهایی را برای رهبری بر عرب در نظر داشتند که آن شاخصهها را در پیامبر (ص) نمیدیدند لذا چون معتقد بودند که پیامبر (ص) آن معیارها را ندارد تمایل نداشتند که آن حضرت (ص) به عنوان رهبر جامعه مطرح شود. البته ارزشگذاری مشرکان مقتضای زمان نزول قرآن بوده است چون ارزشها در هر عصر و زمانی متفاوت میشود.
مشرکان معتقد بودند که جایگاه رهبری جامعه به کسی تعلّق میگیرد که؛
اولاً، سنّش از بقیه بیشتر باشد لذا چون پیامبر (ص) جوان بود او را فاقد این ملاک میدانستند و میگفتند که پیامبر (ص) [نعوذ بالله] هنوز از پختگی لازم برای رهبری جامعه برخوردار نیست؛
ثانیاً، از قدرت اقتصادی بالایی نسبت به دیگران برخوردار باشد و چون پیامبر اکرم (ص)، خودش از مال و ثروتی برخوردار نبود او را فاقد این ملاک میدانستند؛
ثالثاً، از فرزندان زیاد برخوردار باشد و چون رسول اکرم (ص) فرزند زیادی نداشت و فقط یک دختر داشت، معتقد بودند که او نمیتواند رهبر جامعه باشد.
نکته: این ملاکها و ارزشگذاریها در جاهلیت امروز نیز وجود دارد.
خداوند متعال از زبان مشرکان جملهای را فرموده است که بیانگر ارزشگذاری آنهاست؛ ﴿وَ قَالُوا لَوْ لاَ نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ﴾[2] ؛ و گفتند: «چرا اين قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از اين دو شهر (مكه و طائف) ناز ل نشده است؟!».
مشرکان میگفتند که دو نفر هستند که ویژگیهای مذکور را دارند و شایستگی رهبری بر جامعه عرب را دارند که یکی از آنها، عروة بن مسعود ثقفی و دیگری، ولیدبن مغیره مخذومی است، اما محمد (ص) را به عنوان رهبر قبول نمیکنیم چون نه از سنّ بالایی برخوردار است، نه مال و ثروتی دارد و نه فرزندان زیادی دارد.
البته باید توجه داشت که معیارهای الهی در انتخاب رهبر با معیارهای بشری فرق میکند و در نتیجه، معیارهای مسلمانان نیز به تبعیت از معیارهای الهی باید با معیارهای غیر مسلمین متفاوت باشد. خداوند متعال هیچگاه پیامبران را بر اساس معیارهای قبیلهای و قومیّتی یا بر اساس سن و تعداد فرزندان انتخاب نکرده است، بلکه سنخ انتخاب مقام نبوّت و رسالت از سنخ انتخاب دیگر افراد جامعه نیست و به تعبیر بعضی از مفسّران، از منظر ذات کبریاییِ خداوند متعال کسی شایسته رهبری جامعه است که جانِ بیدار، روح تابناک، مقام تقوا و اطاعتپذیری نسبت به ذات خداوند متعال داشته باشد.
مصداق بارز «خیر» که در آیه مورد بحث (آیه105 بقره)، به آن اشاره شده است، وجود پیامبر اکرم (ص) است. «خیر» مصادیق مختلفی میتواند داشته باشد، اما همانطور که عرض شد مصداق بارز آن، وجود مقدس رسول اکرم (ص) است، کما اینکه «کوثر» در سوره کوثر نیز مصادیق مختلفی دارد، اما آنگونه که علامه طباطبایی (ره) فرموده است، صدر و ذیل سوره، قرینه بر این است که مراد از کوثر، حضرت فاطمه زهرا (س) است و گرنه سنخیت نداشت که خداوند متعال بفرماید: «انَّ شانئَکَ هو الأَبتر».