1400/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
تذکر اخلاقی: ویژگیهای پنجگانه یک زندگی آرام
قال مولینا و مقتدینا الإمام علی بن الحسین (ع): «خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَـقَـدَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ ناقِصَ العَيْشِ، زائِلَ الْعَقْلِ، مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانيَةُ اَلأمْنُ وَ الثّالِثَةُ اَلسَّعَةُ فِى الرِّزْقِ وَ الرّابِعَةُ اَلأنيسُ الْمُوافِقُ، [قال الراوى:] قُلْتُ: و مَا الأنيسُ الْمُوافِقُ؟ قال: اَلزَّوجَةُ الصّالِحَةُ وَ الوَلَدُ الصّالِحُ وَ الْخَليطُ الصّالِحُ وَ الخامِسَةُ وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ الدَّعَةُ»[1] .
امام زین العابدین (ع) در روایت مذکور، فرموده است که پنج خصلت است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگىاش كمبود دارد و كمخِرد و دلنگران است؛ اول تندرستى، دوم امنيت، سوم روزى فراوان، چهارم همراهِ همرأى و سازگار، راوى پرسيد: همراهِ همرأى كيست؟ امام فرمود: همسر و فرزند و همنشين خوب. پنجم كه در برگيرنده همه اينهاست، رفاه و آسايش است.
فَاَوَّلُّها صِحَّةُ البَدَنِ؛ اولین خصلتی که آرامش را برای انسان به ارمغان میآورد، سلامتی و تندرستی است. انسان بیمار همیشه در زندگیاش کمبود دارد و سرگشته و دلمشغول است و همیشه به دنبال طبیبهای مختلف و داروهای متفاوت است تا بیماریاش برطرف شود. بنابراین، انسان باید نسبت به نعمت تندرستی و سلامتی خود قدردان و شکرگزار باشد.
الثّانيَةُ، اَلأمْنُ؛ دومین خصلت، امنیت است. گاهی انسان از نظر مادّی مشکلی ندارد و زندگیاش روبهراه است، ولی امنیّت ندارد. معمولاً افراد ثروتمند احساس امنیّت نمیکنند و همیشه دغدغه دارند که نکند دزد به اموالشان بزند. در روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده است: «نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة»[2] ؛ دو نعمتاند که ناشناختهاند و انسان قدر آن دو را نمیداند؛ یکی سلامتی است و دیگری امنیت است. امنیت برای جامعه یکی از ضروریات است و امنیت اگر نباشد، جامعه دچار دلنگرانی و تحیّر میشود.
الثّالِثَةُ، اَلسَّعَةُ فِى الرِّزْقِ؛ سومین خصلت، وسعت در رزق است. انسان اگر دچار تنگدستی و فقر گردد آرامش از زندگیاش رَخت برمیبندد و همیشه دلنگران خواهد بود و فکرش مشغول خواهد بود.
وَ الرّابِعَةُ، اَلأنيسُ الْمُوافِقُ؛ چهارمین خصلت، همدمِ سازگار است، یعنی کسی که انسان بتواند با او درددل کند و همیشه در کنارش و همراه او باشد. راوی از امام سجاد (ع) سؤال کرد که همدمِ همراه و سازگار کیست؟ آن حضرت (ع) فرمود که همسر، فرزند صالح و همنشین خوب میباشند. همراهی که همدم و موافق با انسان باشد در رشد او خیلی تأثیر دارد، مثلاً اگر انسان، همسر سازگاری داشته باشد یا دوستِ همراهی داشته باشد باعث میشود که در گرفتاریها و ناخوشیها راحت بر مشکلات غلبه کند و از دلنگرانی و تحیّر خارج شود. پس یکی از مصادیقِ همراهِ همدم و سازگار، همسر صالح و شایسته است که همیشه در خوشی و ناخوشی در کنار انسان باشد و این گونه نیست که اگر شوهرش گرفتار شود او را تنها بگذارد. نقل شده است که شخصی نابینا بود، ولی وضع مالی خوبی داشت و کسب و کارش خوب بود، هر وقت منزل میآمد، خرید میکرد و با دست پُر به خانه میآمد و همسرش آنچه در دستش بود را میگرفت و داخل خانه میبرد، تا اینکه بعد از مدتی از نظر مالی ضعیف شد و با دست خالی به منزل رفت، وقتی خانم در را باز کرد، دید که شوهر با دست خالی آمده است، به او نگاه کرد و گفت که چه آدم کوری هستی، شوهرش گفت که من که الآن کور نشدهام، بلکه من یک عمر است که کورم، ولی تو همیشه به دستهایِ پرِ من نگاه میکردی و الآن که با دست خالی آمدهام به چشمم نگاه کردی.
دومین مصداق از مصادیقِ همراهِ همدم، فرزند صالح است و سومین مصداق از مصادیقِ همراهِ سازگار، همنشین خوب است.
وَ الخامِسَةُ وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ الدَّعَةُ؛ پنجمین خصلت كه همه خصلتهای چهارگانه قبلی را نیز در برمیگیرد، رفاه و آسايش است، لذا انسان باید برای وست رزق و روزی که رفاه را به دنبال دارد دعا کند و بگوید: «اللهم ارزقنی رزقاً واسعاً حلالاً طیباً».
تفسیر آیه92: « وَ لَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ»[3] ؛ و (نيز) موسى آن همه معجزات را براى شما آورد و شما پس از (غيبت) او، گوساله را انتخاب كرديد؛ در حالى كه ستمگر بوديد.
خداوند متعال در آیه مذکور، ادعای یهودیان را که میگفتند که ما فقط به تورات ایمان داریم، مورد نقد قرار داده است و فرموده است که شما چگونه ادعای ایمان به تورات دارید، در حالی که بعد از غیبت حضرت موسی (ع)، گوساله پرست شدید. پس آیه مذکور، در مقام نقد بنیاسرائیل است.
مسئولیتی که حضرت موسی (ع) داشت، این بود که معجزاتی که خدا در اختیار او قرار داده بود را به مردم ارائه دهد. خداوند متعال در رابطه با پیامبران الهی دو تعبیر دارد؛ یک تعبیر، مثل تعبیری است که در این آیه به کار رفته است که خداوند متعال از فعل «جاء» استفاده کرده است و تعبیر دیگر، این است که خداوند متعال از فعل «أتی» استفاده کرده است، مثل اینکه خداوند متعال فرموده است: «لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ* رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفاً مُطَهَّرَةً»[4] ؛ كافرانِ از اهل كتاب و مشركان (مىگفتند:) دست از آيين خود برنمىدارند تا دليل روشنى براى آنها بيايد* پيامبرى از سوى خدا (بيايد) كه صحيفههاى پاكى را (بر آنها) بخواند.
پس واژه «جاء» و «أتی» تقریباً یک مضمون را دارند. کافران، اهل کتاب و مشرکان از آیین خود دست برنمیداشتند و منتظر دلیل آشکار و بیّن بودند که فرستادهای از جانب خداوند نوشتهها و صحیفههای پاک را بر آنان تلاوت کند.
فعل «تأتی» از ریشه «إتیان» به معنای آمدن با سهولت و راحتی است و به همین دلیل، در رابطه با امر و حکم خداوند نیز به کار میرود، مثل «أتی امر الله»، یعنی فرمان خداوند رسید. بنابراین، تفاوت «أتی» با «جاء» در این است که «أتی» در موردی به کار میرود که بیّنات الهی به آسانی و سهولت در اختیار مردم قرار میگیرد، ولی «جاء» در موردی به کار میرود که آورنده پیام با سختی و دشواری پیام الهی را در اختیار مردم قرار بدهد، کما اینکه حضرت موسی (ع) در راه رساندن پیام الهی به بنیاسرائیل سختیها و دشواریهای زیادی را متحمّل شد تا آنان به راه راست هدایت شوند، لکن بنیاسرائیل با بهانههای مختلف از دستورات الهی سرپیچی میکردند.
«الحمد لله رب العالمین»