99/02/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کرونا، شرور، و اجابت دعا
شرور و استجابت دعایکی از پرسش هایی که شرور، و به خصوص کرونا، ایجاد کرده این است که حال که همه مردم مشغول دعا هستند و از خدا می خواهند ویروس کرونا نابود شود، پس چرا چنین نمی شود، در حالی که خداوند در قرآن می فرماید:
﴿وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُم…﴾[1]
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم…
﴿وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان …﴾[2]
و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم…
در پاسخ به این پرسش دو بحث مطرح است. بحث اول این است که معنای استجابت دعا چیست؟ بحث دوم این که آیا استجابت دعا دارای شروط و موانع است؟ بحث دوم به نوبه خود به دو بحث شروط استجابت و موانع استجابت تقسیم می شود.
در مورد بحث مقام اول باید گفت از لحاظ لغوی دو واژه استجابت و اجابت که در دو آیه بالا آمده، همانطور که لغت شناسان گفته اند، به یک معناست و هر دو به معنای پاسخ دادن است. جوهری می گوید:
الجوَاب معروف. يقال أجابه و أجاب عن سؤاله، و المصدر الإجابة ... و الإجابة و الاستجابة بمعنىپاسخ دادن متناسب با سوال و درخواست، معانی متفاوتی دارد. مثلا پاسخ در مورد سوال علمی معنایی دارد و در مورد تقاضای انجام کاری معنای دیگری دارد. اما در همه موارد از جمله طلب کاری، دو معنا دارد. یک معنا، که معنای خاص اجابت است، برآورده کردن و انجام دادن کاری است که طلب و تقاضا شده است. معنای دوم، که معنای عام است، عنایت و توجه نشان دادن با درخواست و بی توجهی نکردن به درخواست است. این معنای عام هم شامل معنای خاص می شود و هم انواع دیگر توجه و واکنش به درخواست را شامل می شود.
در احادیث هر دو معنا از اجابت و استجابت مطرح شده است. به دیگر سخن، هم معنای خاص و هم معانی دیگری برای اجابت ذکر شده که همه این معانی در ذیل معنای عام اجابت و جواب قرار می گیرد. در برخی روایات از پیامبر خدا ص که در کتابهای فریقین نقل شده سه معنا برای استجابت دعا ذکر شده است: تحقق مورد دعا به صورت فوری، تحقق ثواب و ذخیره در آخرت، بر طرف شدن شری مثل خیر خواسته شده در دعا:
مَا مِنْ مُسْلِمٍ دَعَا لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دَعْوَةً لَيْسَ فِيهَا قَطِيعَةُ رَحِمٍ وَ لَا إِثْمٌ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ بِهَا أَحَدَ خِصَالٍ ثَلَاثَةٍ إِمَّا أَنْ يُعَجِّلَ دَعْوَتَهُ وَ إِمَّا أَنْ يَدَّخِرَ لَهُ وَ إِمَّا أَنْ يَدْفَعَ عَنْهُ مِنَ السُّوءِ مِثْلَهَا [3]
در چند روایت دیگر این سه واکنش مثبت خدا به دعا، به عنوان استجابت دعا ذکر شده است:
مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَدْعُو اللَّهَ إِلَّا اسْتَجَابَ لَهُ إِمَّا أَنْ يُعَجِّلَ لَهُ فِي الدُّنْيَا أَوْ يُؤَجِّلَ لَهُ فِي الْآخِرَةِ وَ إِمَّا أَنْ يُكَفِّرَ عَنْهُ مِنْ ذُنُوبِهِ بِقَدْرِ مَا دَعَا مَا لَمْ يَدْعُ بِمَأْثَم [4]
در روایتی دیگر، که این سه معنا ذکر شده، در مورد معنای دوم گفته شده که افضل از معنای اول است.
در برخی روایات، استجابت به دو معنای اعطای درخواست در دنیا یا در آخرت آمده است:
ما من مؤمن یدعو بدعوه الا استجیب له؛ فإن لم یعطها فی الدنیا اُعطیها فی الآخره
در روایتی استجابت به معنای خاص آمده اما گفته شده که اگر دعا استجابت نشود برای دعا کننده حسنه نوشته می شود:
إذا دعا أحدکم بدعوه فلم یُستجب له، کُتبت له حسنهبنابراین، استجابت هم به معنای خاص به کار می رود و هم به معنای عام، که تا کنون سه مصداقش بیان شد.
در روایتی آمده که زندیقی از امام صادق ع پرسید چرا با وجودی که خداوند در قرآن وعده اجابت دعا داده اما دعای فرد درمانده و مظلوم برآورده نمی شود. امام در پاسخ فرمودند:
هيچ كس نيست كه او را بخواند، جز آن كه پاسخش مىدهد(الا استجاب له). امّا ستمكار، دعايش برمىگردد تا آنگاه كه به درگاه خدا توبه كند؛ و امّا شخص مُحِق، هرگاه دعا كند، خداوند دعايش را مستجاب مىكند(استجاب له) و بلا را از او، از جايى كه نمىداند، دور مىسازد و يا پاداش فراوانى براى روزى كه به آن نيازمند است، ذخيره مىكند، و اگر برآوردن آنچه بنده درخواست كرده است، برايش خوب نباشد، از برآوردنش خوددارى مىكند. اى بسا بر مؤمنِ خداشناس گران باشد كه به درگاه خدا براى چيزى دعا كند كه نمىداند درست است يا نادرست. گاهى اوقات بنده از پروردگارش نابودى كسى را مىطلبد كه هنوز عمرش به سر نيامده است، يا درخواست باران در وقتى مىكند كه شايد در آن وقت، بارش باران صلاح نباشد؛ چرا كه خداوند، خود، به تدبير مخلوقاتى كه آفريده، داناتر است. و امثال اين موارد بسيار است. این مطلب را درک کن .
در صدر روایت، مصداقی چهارم برای استجابت دعا به معنای عام ذکر شده است. این مصداق در مورد ظالم و ستمکار است و استجابت خدا درباره او این است که دعایش را بر می گرداند تا زمان توبه که اگر توبه کرد مانند مظلوم با او برخورد می شود. در مورد مظلوم، استجابت به این معناست که یا خواسته او را برآورده می کند و یا پاداش فراوانی به او می دهد.
در روایتی دیگر مشابه همین مطلب البته نه در مورد ستمکار بلکه حتی در مورد مظلوم ذکر شده است و البته تعلیق انجام خواسته دلایل دیگری دارد:
فيما أوحَى اللّهُ تَعالى إلى داوُدَ عليه السلام: مَنِ انقَطَعَ إلَيَّ كَفَيتُهُ، و مَن سَأَلَني أعطَيتُهُ، و مَن دَعاني أجَبتُهُ، و إنَّما اؤَخِّرُ دَعوَتَهُ و هِيَ مُعَلَّقَةٌ و قَدِ استَجَبتُها لَهُ حَتّى يَتِمَّ قَضائي، فَإِذا تَمَّ قَضائي أنفَذتُ ما سَأَلَ. قُل لِلمَظلومِ: إنَّما اؤَخِّرُ دَعوَتَكَ و قَدِ استَجَبتُها لَكَ عَلى مَن ظَلَمَكَ، حَتّى يَتِمَّ قَضائي لَكَ عَلى مَن ظَلَمَكَ؛ لِضُروبٍ كَثيرَةٍ غابَت عَنكَ و أنَا أحكَمُ الحاكِمينَ: إمّا أن تَكونَ قَد ظَلَمتَ رَجُلًا فَدَعا عَلَيكَ فَتَكونَ هذِهِ بِهذِهِ لا لَكَ و لا عَلَيكَ، و إمّا أن تَكونَ لَكَ دَرَجَةٌ فِي الجَنَّةِ لا تَبلُغُها عِندي إلّا بِظُلمِهِ لَكَ؛ لِأَنّي أختَبِرُ عِبادي في أموالِهِم و أنفُسِهِم. [5]
از جمله چيزهاى كه خداوند متعال به داود عليه السلام وحى فرمود، اين بود كه: «هر كس تنها به من تكيه كند، او را كفايت [و از خَلقم بىنياز] مىكنم، و هر كس از من بخواهد، به او عطا مىكنم، و هر كس مرا بخواند، پاسخش مىدهم، جز آن كه دعاى او را به تأخير مىافكنم و همچنان اجابتشده معلّق مىگذارم تا آن كه قضايم صادر شود، و چون قضايم صادر شد، خواسته او را اجرا مىكنم. به ستمديده بگو: نفرين تو را در حقّ كسى كه به تو ستم كرده است، اجابت مىكنم؛ امّا آن را به تأخير مىافكنم تا آنگاه كه قضايم براى تو درباره كسى كه به تو ستم كرده است، به انجام رسد. و اين، به دلايل گوناگونى است كه تو از آن بىخبرى، و من خود، بهترينِ داورانم. يا به اين دليل است كه تو نيز به مردى ستم كردهاى و او تو را نفرين كرده است. پس، آن نفرين در برابر اين نفرين است؛ [يعنى] نه نفرين تو را اجابت مىكنم و نه نفرين او را در حقّ تو. و يا به اين دليل است كه [در قبال آن ستمى كه به تو شده،] تو را در بهشت درجهاى دهم كه جز با همين ستمى كه در حقّ تو كرده است، به آن نمىرسى؛ چرا كه من بندگانم را در مال و جان آنان مىآزمايم»
در این روایت تصریح شده که با این که دعا استجابت شده، اما معلق است.
در روایتی از امام صادق ع، مصداقی پنجم برای اجابت دعا ذکر شده است و آن لعن ستمکار بت پرست است. در این حدیث آمده است چون خداوند عهد کرده جواب دعا کننده را بدهد جواب ستمکاران بت پرست را این گونه می دهد که آنان را لعن می کند:
كانَ فيما وَعَظَ اللّهُ تَبارَكَ و تَعالى بِهِ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام أن قالَ لَهُ: يا عيسى ... قُل لِظَلَمَةِ بَني إسرائيلَ: لا تَدعوني وَ السُّحتُ تَحتَ أحضانِكُم، وَ الأَصنامُ في بُيوتِكُم؛ فَإِنّي وَأَيتُ أن اجيبَ مَن دَعاني، و أن أجعَلَ إجابَتي إيّاهُم لَعنا عَلَيهِم حَتّى يَتَفَرَّقوا.[6]
از جمله اندرزهاى خداوند تبارك و تعالى به عيسى بن مريم عليه السلام، اين بود كه به او فرمود: «اى عيسى! ... به ستمكاران بنى اسرائيل بگو: در حالى كه زير پاهايتان حرام و در خانههايتان بت قرار دارد، مرا نخوانيد؛ زيرا من با خود، عهد استوار بستهام كه هر كس مرا بخواند، پاسخش بدهم، و پاسخ من به آنان تا زمانى كه [از محفل دعا] پراكنده شوند، لعنت كردن ايشان است».
خلاصه بحث در مقام اول این است که اجابت و استجابت به دو معنای عام و خاص به کار می رود. اجابت به معنای عام، مطلق جواب است که شامل انواعی از پاسخ ها می شود که پنج مورد آن را در روایات یافتیم که عبارتند از: لعن ستمکار بت پرست، رد خواسته و معلق گذاشتن آن تا زمان توبه ستمکار، پاداش فراوان، بر طرف کردن شری دیگر غیر از شر مورد دعا، و برآورده کردن دعا. معنای خاص اجابت و استجابت، تحقق مورد پنجم است.
اما در مورد مقام دوم، یعنی شروط و موانع دعا، باید گفت در آیات قرآن و روایات، شروط متعددی برای اجابت دعا ذکر شده است. فهرست این موارد عبارتند از: معرفت خدا، اخلاص، عمل صالح، پاک بودن درآمد و لقمه حلال، حضور قلب، بریدن از غیر خدا، انصاف در دعا. همچنین موانع متعددی برای اجابت دعا ذکر شده که مهم ترین آنها عبارتند از: گناه، ظلم کردن و کمک به ظالم، نافرمانی از پدر و مادر، بریدن از خویشاوندان، زنا، شرابخواری، ترک امر به معروف و نهی از منکر، سبک شمردن نماز، سخن چینی، غناء، وفا نکردن به عهد خدا، متوسل شدن به غیر خدا ( ناس )، حکمت خدا.
پرسشی که درباره این شرایط و موانع مطرح می شود این است که اینها در مورد معنای عام اجابت است یا معنای خاص آن؟
به نظر می رسد این شرایط و موانع در مورد معنای خاص اجابت است. برای مثال وقتی گفته می شود ظلم مانع اجابت دعاست، منظور این نیست که خداوند دعای ستمکار را جواب نمی دهد، زیرا در احادیث بالا دیدیم که خداوند حتی دعای ستمکاران بت پرست را هم پاسخ می دهد اما پاسخ خدا لعن یا معلق گذاشتن دعا به توبه بود.
در بسیاری از احادیث به جای مشروط کردن اجابت به شرط از تعابیر دیگری مثل مشروط کردن قضای حاجت به شرط آمده است. اما باقر ع می فرمایند:
إنَّ العَبدَ يَسأَلُ اللّهَ الحاجَةَ، فَيَكونُ مِن شَأنِهِ قَضاؤُها إلى أجَلٍ قَريبٍ أو إلى وَقتٍ بَطيءٍ، فَيُذنِبُ العَبدُ ذَنبا، فَيَقولُ اللّهُ تَبارَكَ و تَعالى لِلمَلَكِ: لا تَقضِ حاجَتَهُ وَ احرِمهُ إيّاها؛ فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطي، وَ استَوجَبَ الحِرمانَ مِنّي. [7]
بنده از خداوند، حاجتى مىطلبد كه اقتضا دارد به زودى يا ديرتر برآورده شود. سپس آن بنده گناهى مىكند و خداوند تبارك و تعالى به فرشته مىفرمايد: «حاجتش را برآورده مساز و او را از آن محروم كن؛ چرا كه خود را در معرض خشم من قرار داد و مستوجب محروميت من گشت».
وقتی مردم سوال می کنند که چرا دعایمان اجابت نشد، منظور معنای خاص اجابت است و از این رو در پاسخ، دو بیان وجود دارد: یا گفته می شود اجابت خاص مشروط به اموری مثل حکمت است و در مورد دعای خاص، این دعا با حکمت الهی سازگار نیست. یا گفته می شود اجابت به معنای عام صورت گرفته است و مثلا در مقام اجابت، خداوند ثوابی برای فرد دعا کننده لحاظ کرده است و دعای او را به این دلیل که خلاف حکمت است برآورده نکرده و معنای خاص اجابت محقق نشده است.