99/01/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کرونا، شرور، و عدل الهی۲ و حکمت۱
طرفداران دیدگاه اول و دوم، در رد دیدگاه سوم می گویند اگر شر و الم لطف باشد و باعث طاعت شود و نتیجه طاعت ثواب باشد، این مقدار برای قبیح نبودن شر کافی نیست، زیرا ثواب که در مقابل طاعت است نه شر؛ طاعت هم نفع حساب نمی شود؛ پس وجود عوض و نفع لازم است. علامه حلی می گوید:
أن الألم غير المستحق لو لا اشتماله على النفع أو دفع الضرر كان قبيحا، و الطاعة المفعولة لأجل الألم ليست بنفع و الثواب المستحق عليها يقابل الطاعة دون الألم، فيبقى الألم مجردا عن النفع و ذلك قبيح [1]
در پاسخ به این اشکال باید گفت چه نفعی بالاتر از طاعتی که سعادت دنیا و آخرت را به دنبال داشته باشد؟ برای مثال، آیا اگر در مقابل بلایی که باعث می شود هزار تومان را از دست بدهیم، خداوند دو هزار تومان بدهد، این نفع است اما اگر خداوند با بلایی، فرد را به طاعاتی که نتیجه آن سعادت دنیا و آخرت و لذتی بی نهایت است، برساند، این کار خدا نفع رساندن نیست؟ روشن است که این نفع، بسیار بالاتر از دوهزار تومان است.
بنابراین، در میان سه دیدگاه مطرح در میان متکلمان، دیدگاه سوم درست تر به نظر می رسد. بر اساس این دیدگاه، لطف یا عوض هر دو می توانند شر را هم از ظلم بودن خارج کنند و هم از عبث بودن.
در اینجا دیدگاه و نظریه چهارمی را مطرح می کنیم و آن این که اگر حکمت شر، آزمایش باشد و آزمایش از یک سو باعث روشن شدن جایگاه انسان در زندگی ابدی می شود و از سوی دیگر قابلیت لطف بودن و توجه دادن انسان به خدا و طاعات و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد، اما شخص با اراده و اختیار خود، از این قابلیت استفاده نکند و در آزمایش سربلند بیرون نیاید، این شر نیز قبیح و برخلاف عدل و حکمت نیست. خلاف حکمت نیست، زیرا حکمت شر، آزمایش و لطف است. خلاف عدل نیست، زیرا شر برای نفع انسان و کمال اوست، و اگر شخصی از این نفع استفاده نمی کند و به کمال نمی رسد، خود مقصر است نه خدا.
به نظر می رسد دیدگاه چهارم، با عقل و وحی سازگارتر است. دلیل عقلی آن در بالا بیان شد. دلیل نقلی نظریه چهارم این است که در قرآن و روایات حکمت شر، ابتلا و آزمایش ذکر شده و صحبتی از وجوب عوض به میان نیامده است. البته ممکن است شواهدی یافت شود که خداوند در مقابل شرور عوض هم عطا می کند اما این اعطای عوض، فضل و کرم اوست، و وجوب عوض را اثبات نمی کند. لطف نیز به معنای قابلیت تذکر و بازگشت به خدا و کمال انسان، در آیات و روایات ذکر شده است، اما به این معنا که ضرورتا شخص به کمال می رسد از قرآن و روایات به دست نمی آید، همان طور که واقعیت تجربی نیز نشان می دهد که برخی با شرور به کمال می رسند و برخی نه تنها به کمال نمی رسند، که شر ابتدایی را به شر نهایی برای خود تبدیل می کنند. آیات و روایات بحث در بحث بعدی، یعنی شر و حکمت الهی نقل می شود.
در این جا بر اساس ملاحظه مصداقی نشان می دهیم که شر ابتدایی، در واقعیت تجربی لطف است، به این معنا که کمال برای شخص مبتلا به شر ابتدایی، محقق می شود. توضیح این که اکثر انسان ها مبتلا به انواع گناهان مانند غیبت و تهمت و دروغ و بدگویی و سوء ظن و ترک واجبات تعبدی هستند. تنها پیامبران و معصومان و مؤمنان خاص، از گناه به دورند. پس می توان گفت اکثر شرور، شرور استحقاقی کیفری هستند. پس، شرور ابتدایی مختص پیامبران و معصومان و مؤمنان خاص است و می دانیم که شر برای این گروه حتما لطف است و باعث تقرب به خدا و کمال خواهد شد. بر این اساس، مصداقی برای نظریه چهارم وجود ندارد و این نظریه صرفا بر اساس فرض عقلی مطرح شد، یعنی فرض کردیم که اگر حکمت شر ابتدایی آزمایش باشد و شخص با شرور به کمال نرسد، باز اشکالی ندارد، اما بر اساس بحث مصداقی اخیر، چنین مصداقی در خارج تحقق ندارد.
شرور و حکمت الهی
یکی از چالش ها و پرسشهای رایج در مورد شرور این است که حکمت شرور چیست؟ در بحث قبلی یعنی بحث "شر و عدل الهی" به حکمت های شرور اشاره کردیم و به طور خلاصه بیان شد که شرور به دو قسم استحقاقی و ابتدایی تقسیم می شود. حکمت شرور استحقاقی کیفر و مجازات گناه است و حکمت شرور ابتدایی آزمایش و لطف و تکامل انسانهاست. در اینجا این اجمال را بر اساس آیات و روایات توضیح می دهیم.
پس از بیان حکمت های شرور کیفری و غیر کیفری، به حکمت عامی که شامل هر دو دسته می شود، یعنی آزمایش، خواهیم پرداخت.
حکمت های شرور کیفریبر اساس آیات متعددی از قرآن کریم، همهی شرور استحقاقی و کیفری، نتیجهی گناهان انسانهاست:
﴿وَ مَآ أَصَابَکُم مِن مُصِیبَۀٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ﴾[2]
هر مصیبتی که به شما رسید، بهخاطر اعمالی است که انجام دادهاید و بسیاری را نیز میبخشد
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ
فساد در خشکی و دریا بهخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است
در برخی آیات، بیان شده که اگر مردم از گناهان دست شویند و ایمان آورده، تقوا پیشه کنند، برکات الهی از آسمان و زمین، آنها را فرا خواهد گرفت:
﴿وَ لَوْ أَنَّ أهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَتٍ مِنَ السَّمَآءِ وَ الْأَرْضِ﴾و اگر اهل آبادیها، ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، برکات آسمان و زمین را بر آنها گشوده بودیم
افرادی که به این نوع شرور مبتلا میشوند، به دو دسته کلی تقسیم می شوند. گروه نخست، افرادی هستند که مورد غضب خداوند بوده و او براساس عدل خویش که مقتضی کیفر بدکاران است، با آنها رفتار میکند. اقوامی که در طول تاریخ به عذابهای سخت الهی دچار شدهاند، از این قبیلاند. قرآن کریم پس از گزارش سرگذشت برخی از این اقوام میفرماید:
﴿فَکُلاً إخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَنْ أرْسَلْنَا عَلَیْهِ حَاصِباً وَ مِنْهُم مَنْ أخَذَتْهُ الصَّیْحَۀُ وَ مِنْهُم مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُم مَنْ أغْرَقْنَا وَ مَا کَانَ اللهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لَکِن کَانُواْ أنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ﴾[3]
ما هر یک از آنان را به گناهشان گرفتیم، پس بر بعضی از آنها طوفانی از سنگریزه فرستادیم، و بعضی از آنان را صیحهی آسمانی فرو گرفت، و بعضی دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضی را غرق کردیم؛ و خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولی آنها خودشان بر خود ستم کردند
گروه دیگری که به شرور کیفری مبتلا میشوند، کسانی هستند که خداوند از باب لطف و کرم و جلوگیری از مبتلا شدن آنها به شقاوت و شرور نهایی و ابدی، بر آنها ناملایمات را فرو میآورد.
هر چند حکمت کلی شرور برای گروه دوم، مجازات همراه با لطف و بازگشت به خدا و طاعت او و رسیدن به کمال است، اما حکمت های جزئی تری برای ابتلای این افراد به شرور، در آیات و روایات ذکر شده است.
یکی از این حکمت های جزئی در کنار مجازات گناهان، برای گروه دوم، بازگشت از انحراف به سوی مسیر درست است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ﴾[4]
فساد در خشکی و دریا به دلیل کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است؛ بهخاطر این که خدا میخواهد نتیجهی بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید بازگردند
یکی دیگر از این حکمت ها متذکر شدن و عبرت است. قرآن کریم می فرماید:
﴿وَ لَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾[5]
از جمله این حکمت ها، توجه دادن به استغفار از گناه است. امام صادقع در این باره میفرمایند:
إِنَّ اللهَ إِذَا أرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأذْنَبَ ذَنْباً، أَتْبَعَهُ بِنَقِمَۀٍ وَ یُذَکِّرُهُ الاِسْتِغْفَار [6]
خدا وقتی برای بندهای که گناه کرده خیر خواهد، او را دچار مشکلی میکند و او را متذکر استغفار میکند
یکی دیگر از حکمت های جزئی، تادیب ظالم است. البته هدف تادیب بازگشت به مسیر درست است. امام امیرالمؤمنین ع می فرمایند:
البَلاءُ لِلظّالِمِ أدَبدر برخی احادیث چند حکمت بالا با هم ذکر شده است. امیرالمومنین ع، توبه، بازگشت از گناه، متذکر شدن و دوری از گناه را به عنوان حکمت های جزئی شرور کیفری ذکر کرده اند:
اِنَّ اللهَ یَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّیِّئَۀِ بِنَقْصِ الَّثَمَراتِ وَ حَبْسِ الْبَرَکَاتِ وَ إِغْلاقِ خَزَائِنِ الخَیْرَاتِ، لِیَتُوبَ تَائِبٌ وَ یُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ یَتَذَکَّرَ مُتَذَکِّرٌ وَ یُزدَجَرَ مُزْدَجِر [7]
خدا بندگانش راـ هنگامی که کارهای بد انجام میدهندـ با کاهش محصولات و جلوگیری از برکات و بستن گنجینه های خیر گرفتار میکند، تا توبه کار، بازگردد و جداشونده از گناه، جدا شود، و پندپذیر، پندبپذیرد و بازداشته شده، خودداری کند.
یکی از حکمت های مربوط به گروه دوم، که در کتاب های شیعه و سنی بسیار ذکر شده، تطهیر و پاکی از گناهان است. از پیامبر اکرمص نقل شده که فرمودند:
المؤمن یُکفّر ذنوبه بسبب الایذاء و المصائببا آزاردیدن و گرفتاری ها، گناهان مؤمن از بین می رود
ونیز از ایشان نقل شده که فرمودند:
مَا یُصِیبُ الْمؤمِنَ مِنْ وَصَبٍ وَ لا نَصَبٍ وَ لا سَقَمٍ وَ لا حُزْنٍ حَتَّی الْهَمِّ یُهِمُّهُ إِلا کَفَّرَ اللهُ بِهِ من سیئاته [8]
مؤمن گرفتار درد مزمن و سختی و مرض و اندوه و حتی غمی که او را غمگین میکند، نمیشود مگر این که با اینها گناهانش از بین می رود
امام صادق ع می فرمایند:
لِلَّهِ فِي السَّرَّاءِ نِعْمَةُ التَّفَضُّلِ وَ فِي الضَّرَّاءِ نِعْمَةُ التَّطَهُّر [9]
نعمت خداوند در هنگام آسایش، احسان او، و در هنگام سختی، پاک کردن گناهان است
امام باقرع میفرمایند:
إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا کَانَ مِنْ إمْرِهِ أَنْ یُکْرِمَ عَبْداً وَ لَهُ ذَنبٌ، ابْتَلَاهُ بِالسُّقْمِ. فَإنْ لَمْ یَفْعَلْ ذَلِکَ لَهُ، ابْتَلاهُ بِالْحَاجَۀِ. فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ بِهِ ذَلِکَ، شَدَّدَ عَلَیْهِ الْمَوْتَ لِیُکَافِیَهُ بِذَلِکَ الذَّنْب [10]
وقتی ارادهی خدا بر اکرام بندهای تعلق میگیرد، در حالیکه او گناهی دارد، او را دچار مرض میکند. اگر این کار را نکند او را به نیازمندی گرفتار میکند. و اگر این کار را نکند، مرگش را سخت میگرداند تا با این کارها گناهش بخشیده شود
بدینسان مشکلات و سختیها مؤمنان را از گناهان پاک میکند تا آنان در روز قیامت بهخاطر عقاید و کارهای نیکشان وارد بهشت شوند. امام امیرالمؤمنین ع میفرمایند:
الْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَ تَمْحِیصَ ذُنُوبِ شِیعَتِنَا فِی الدُّنْیَا بِمِحَنِهِمْ، لِتَسْلَمَ لَهُمْ طَاعَاتُهُمْ وَ یَسْتَحِقُّوا عَلَیْهَا ثَوَابَهَا [11]
سپاس خدای را که تطهیر گناهان شیعیان ما را در دنیا با گرفتاریها انجام داد، تا فقط طاعاتشان باقی بماند و مستحق پاداش آنها شوند