99/01/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرور/ کرونا
1. کرونا و شرور. مقدمات
2. شرور، کرونا، و اصل وجود خدا و یگانگی او
3. شرور، کرونا، و عدل و حکمت الهی
4. شرور، کرونا، و رحمت الهی و مساله کودکان
5. شرور، کرونا، و علیت و قضا و قدر
6. شرور، کرونا، و دعا
7. شرور، کرونا، و کرامات معصومان علیهم السلام
مقدمه
ویروس کرونا گذشته از این که سلامت انسانها را دچار خطر جدی کرده است، در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نیز چالش هایی را برای جوامع مختلف ایجاد کرده است. این بیماری، زیست مومنانه و اعتقادات دینی را نیز با پرسش هایی مواجه کرده است. البته این گونه مشکلات با شدت و ضعف، از قدیم وجود داشته و تحت عنوان مساله شرور یکی از پرسشهای کهن انسان است که به گونههای مختلف در تاریخ تفکر بشری مورد بحث قرار گرفته است.
یکی از اشتباهاتی که بسیاری از نویسندگان در این مورد مرتکب می شوند این است که تقریری واحد از شبهه شرور را مطرح می کنند و همه پاسخ های مطرح شده را در ذیل آن مطرح می کنند. در حالی که شبهه یا مساله شرور یک مساله و یک شبهه نیست. این مسئله حداقل با چهار تقریر در فلسفه دین و کلام جدید، ثنویه، فلسفه اسلامی، و کلام اسلامی مورد بحث قرار گرفته است.
در فلسفه دین و کلام جدید، این مسئله چالشی در برابر اصل وجود خدا است.
در نزد ثنویه، شرور، یگانگی خدا را زیر سوال می برد.
در فلسفه اسلامی، شرور مشکلی در برابر نظریه صدور و سنخیت علت و معلول است.
در کلام اسلامی شرور به صورت چالشی در برابر صفت عدل الهی و حکمت الهی مطرح شده است. از این رو، این بحث، در ضمن مباحث عدل قرار گرفته است.
در میان مردم، معمولا همین چالش اخیر مطرح است و از همین روست که متکلمان اسلامی همین چالش عدل الهی را مطرح کرده و به آن پاسخ می دهند.
از آنجا که در اینجا می خواهیم چالش های شرور در مورد عقاید دینی را بحث کنیم، از اشکالی که شرور در برابر نظریه صدور و سنخیت در فلسفه اسلامی به وجود آورده است بحث نخواهیم کرد. ابتدا چالش شرور دربرابر اصل وجود خدا را بحث می کنیم و پس از آن شبهاتی که شرور در برابر صفات توحید، عدل و حکمت به وجود آورده است را بحث خواهیم کرد.
قبل از بررسی شبهات شرور، مناسب است در خصوص معنا و مفهوم شر کمی بحث کنیم.
مفهوم شر
معمولا شر را به دو قسم شر طبیعی، مانند سیل و زلزله و بیماری ها، و شر اخلاقی، مانند جنگ، ظلم، و قتل و غارت، تقسیم می کنند. اقسام دیگری هم مانند شر ادراکی یا الم و رنج، و شر متافیزیکی یا محدودیت و نقص نیز ذکر شده است. اما به نظر می رسد همه اینها منشا شر هستند و خود شر عبارت است از الم و رنج جسمی و روحی که درمقابل آن خیر به معنای خوشایند و لذت جسمی و روحی قرار می گیرد.
متکلمان اسلامی هم به جای شر واژه الم را به کار می برند که حکایت از تحلیل آنان در ارجاع شرور به الم و رنج است. خواجه نصیر طوسی در عنوان بحث درباره شرور می گوید" فی الالم و وجه حسنه" و جمله خود را چنین آغاز می کند که" بعض الالم قبیح یصدر منا خاصه و بعضه حسن یصدر منه تعالی و منا " . جان هیک فیلسوف دین معاصر در توضیح معنای شر می گوید:
شر به رنج و آلام جسمی و آلام روحی و شرارت اخلاقی اطلاق می گردد. شرارت اخلاقی یکی از علل دو شر اول است" .
پس، جان هیک هم مانند متکلمان اسلامی، شر را به الم و رنج بر می گرداند.
ابن سینا و ملاصدرا هم این معنا از شر را ذکر کرده اند:
و یقال: شر، لما هو مثل الالم و الغم الذی یکون ادراک و قد يقال للألم و الاذى و الجهل المركب و كل ما لا يخلو عن ادراك من صاحبه
اگر به ارتکاز خودمان هم مراجعه کنیم متوجه می شویم که از آن رو سیل و زلزله و بیماری را شر می دانیم که باعث درد و رنج می شود والا اگر مثلا سیل هیچ آسیبی به ما نرساند بلکه به نفع ما باشد، آن را شر نمی دانیم.
اما به نظر می رسد معنای دیگری هم برای خیر و شر در ارتکاز مردم وجود دارد که البته در نهایت به لذت و رنج بر می گردد. این دو معنا را با استفاده از آیات قرآن و روایات توضیح می دهیم.
در قرآن و احادیث، خیر و شر به دو معنا به کار رفته است.
نخستین معنای خیر و شر، همان معنایی است که معمولاً در شبههی شرور مطرح میشود. در این معنا خیر به امر خوشایند انسان گفته میشود و شر بر امر ناخوشایند اطلاق میشود. البته گاه شر به خود درد و رنج اطلاق می شود و گاهی به چیزی که باعث درد و رنج میشود مانند مرض، فقر، سیل، زلزله و جنگ.
از امیرالمؤمنین ع نقل شده است که در تفسیر خیر و شر در این آیة شریفه ﴿وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً﴾[1] فرمودند:«فَالخَيرُ الصِّحَّةُ وَ الغِنى ، وَ الشَّرُّ المَرَضُ وَ الفَقرُ ؛ ابتِلاءً وَ اختِبارا».
«منظور از خیر، تندرستی و غناست. و مراد از شرّ، مرض و فقر از روی امتحان و آزمایش است.»
دومین معنای خیر و شر، عبارت است از خیر و شر نهایی. در این معنا، مقصود از خیر، آن چیزی است که برای انسان سودمند است که
باعث سعادت او در دنیا و آخرت گردد؛ و شر عبارت است از چیزی که برای آدمی زیانبار است و سبب بدبختی و شقاوت او در دنیا و آخرت گردد. البته بدبختی و شقاوت نیز در نهایت به درد و رنج روحی و جسمی و عذاب ابدی در جهنم منجر می شود.
معنای اوّل را خیر و شرّ ابتدایی و معنای دوم را خیر و شرّ نهایی مینامیم. دلیل این نامگذاری این است که ممکن است چیزی در نگاه نخستین، خیر بهنظر برسد، چرا که باعث لذّت میگردد، امّا با بررسی بیشتر معلوم شود که همان امر درنهایت کار، باعث بدبختی و هلاکت و درد و رنج ابدی انسان میشود. قرآن کریم به همین دو معنای خیر و شر این چنین اشاره میکند:
﴿وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾«چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که برای شما خیر است. و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که برای شما شرّ است. و خدا میداند، و شما نمیدانید.»
چیزی که انسان از آن کراهت دارد، که واژهی «شیئاً» در جملهی «عسی أن تکرهوا شیئاً» به آن اشاره دارد، همان شرّ به معنای اوّل است. ادامهی آیه، همین شرّ به معنای نخست را در واقع خیر معرفی میکند: «و هو خیرٌ لکم». مقصود از این خیر، خیر به معنای دوم است. براساس این آیهي شریفه، چه بسا اموری که در نظر ابتدایی و نخستین، شرّ است، امّا با نظر عمیق و نهایی معلوم میشود که خیر است.
در احادیث نیز به این دو معنای خیر و شر اشاره شده است. امیرالمؤمنین (ع) در وصیتش به محمّد حنفیه میفرمایند:
«ما خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النّارُ و ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الجَنَّةُ»«خیری که آتش دوزخ را بهدنبال داشته باشد، خیر نیست. و شرّی که بهشت را بهدنبال آورد، شرّ نیست.»
براساس این حدیث، چیزی که به معنای اوّل خیر است امّا باعث آتش دوزخ میشود، خیر به معنای دوم خیر اصلی و نهایی نیست. در مورد شرّ نیز مطلب از همین قرار است.
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است که خیر و شر فقط در آخرت معلوم میشود، چرا که همهی خیرات در بهشت است و همهی شرور در دوزخ است، به این دلیل که بهشت و دوزخ، باقی و ابدی است:
«لَن تَری الخَیرَ و الشّرَّ إلا بَعدَ الآخِرَۀِ، لأنَّ اللهَ جلّ و عزّ جَعَلَ الخَیرَ کُلَّهُ فی الجَنَّۀِ و الشَّرَّ کُلَّهُ فی النّارِ، لأنَّهُما الباقِیان.»
در آیهی زیر جنگ و کشته شدن که در نظر ابتدایی شرّ است، اگر در راه خدا باشد خیر دانسته شده است چرا که باعث سعادت ابدی میگردد:
﴿وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[2]
«و اگر در راه خدا کشته شوید، یا بمیرید، آمرزش و رحمت خدا از تمام آنچه گرد میآورند، بهتر است.»
همینطور در آیهی زیر، ثروت فراوان که در نگاه نخستین، خیر بهنظر میرسدـ برای مترفان شرّ دانسته شده است.
﴿وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ﴾[3]
«کسانی که در آنچه خدا از فضل خود به آنان داده، بخل میورزند، گمان نکنند این کار برای آنها خیر است بلکه برای آنها شرّ است.»
در این آیه و احادیث یاد شده، خیر و شرّ به معنای نخست، در مقایسه با خیر و شر به معنای دوم اساساً خیر و شرّ محسوب نشدهاند، چرا که لذّت و درد محدود در برابر لذت و درد ابدی، چیزی به حساب نمیآیند، هرچند اگر خود لذت و درد دنیوی هم واقعیتی دارد و از این رو به آن خیر و شر میگوییم.
از میان خیر و شرّ ابتدایی و نهایی، آنچه بیشتر اهمیّت دارد، خیر و شر نهایی و ابدی است، که این خیر و شرّ نیز به اختیار انسان باز میگردد. چرا که خداوند، راه سعادت و شقاوت را توسط عقل انسان و نیز توسّط فرستادگان خود برای انسانها روشن کرده است و این خود ما هستیم که با انتخاب راه سعادت یا راه شقاوت، خیر و شرّ نهایی و ابدی خود را برمیگزینیم.
از همین رو در قرآن و احادیث، کارهای زشت و رذایل اخلاقی، عوامل شر اعلام شده و کارهای خوب و فضائل اخلاقی را موانع شرّ دانستهاند. برای مثال، خداوند پلیدی را که بدترین نوع شر است، برای کسانی قرار میدهد که از عقل خود استفاده نمیکنند:
﴿وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾[4]
از امام امیرالمؤمنین(ع) چنین نقل شده است:
«الحِرصُ رأسُ الفَقرِ وَ رأس الشَّرِّ.»«حرص رأس فقر و اساس شر است.»
و نیز فرمودهاند:
«عَاقِبَةُ الْکَذِبِ شَرُّ عَاقَبَة.»«فرجام دروغگویی، بدترین فرجام است.»
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که دوری از شرّ، نتیجهی حیاء است. و نیز فرمودهاند:
« إِنَّ طَاعَةَ اللهِ... نَجَاۀُ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقَی.»
«اطاعت خدا باعث نجات از هر شرّی است که از آن پرهیز میشود.»
پس خیر و شر نهایی به خود انسان و اختیار او بر می گردد. آنچه باید در شبهات شر به آن جواب داد شر به معنای اول است.