1403/09/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح کتاب طب الائمة الصادقین (ع)/ادامه آداب طبابت /
روایت هفتاد و هفتم:
«إِذَا جُعْتَ فَکُلْ وَ إِذَا نَعَسْتَ فَنَمْ وَ إِذَا عَطِشْتَ فَاشْرَبِ الْمَاء وَ إِذَا هَاجَ بِکَ الْبَوْلُ فَبُلْ وَ لَا تُجَامِعْ إِلَّا مِنْ حَاجَةٍ فَإِنَّ ذَلِکَ مَصَحَّةٌ الْبَدَنِ»[1]
منظور روایت این است که تا زمانی که گرسنه نشدی، نخور و زمانی که خوابت نمیاد، الکی نخواب و زمانی که تشنه نشدی و عطش نداری، آب نخور. اینکه گفته میشود الکی آب بخور، صحیح نیست و باید بگذاری تشنه شوی و باید بگذاری خسته شوی و نیاز به خواب پیدا کنی و گرسنه شوی.
روایت هفتاد و هشتم:
«مَا یَکُونُ مِنْ عِلَّةِ اِلّا بِذَنْب وَ مَا یَعْفُو اَللَّهُ تَعَالَیْ عَنْهُ أکْثَرْ»[2]
هیچ بیماری نیست مگر به علت گناه و آنچه خداوند متعال میبخشد، بیشتر از آن است.
آنچه خداوند متعال میبخشد بیشتر از آن گناهانی است که موجب بیماری میشود. اگر قرار باشد که خداوند ما را به خاطر گناهانمان عذاب کند، ما شایسته مرگ هستیم نه بیماری.
روایت هفتاد و نهم:
«مَوْتُ الْإِنْسَانِ بِالذُنُوبِ أَکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْآجَالِ وَ حَیَاتُهُ بِالْبِرِّ أَکْثَرُ مِنْ حَیَاتِهِ بِالْعُمُر»[3]
مرگ انسان با گناهان بیشتر از مرگش با اجل است و حیاتش با نیکوکاری بیشتر از حیاتش با عمر طبیعیاش است.
عامل بسیاری از مرگهای ناگهانی و مرگهایی که اتفاق میافتد، گناه است و گناه عاملیتش برای مرگ انسان بیشتر از اجل است و افزایش عمر از طریق نیکوکاری بیشتر از عمر طبیعی انسان است؛ لذا نیکی کردن عمر را زیاد میکند و گناه کردن عمر را کم میکند.
روایت هشتادم:
«قَالَ رَسُول اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: تَدَاوَوْا فَإنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ یُنْزِلْ دَاءً إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً»[4]
حضرت رسول الله (ص) فرمودند: مداوا بجویید؛ چرا که خداوند هیچ بیماری نازل نکرده مگر اینکه شفای آن را هم نازل کرده است.
پیگیری و تلاش کنید و دنبال دوا، غذا، گیاه و داروهای گیاهی و دعای مخصوص به آن بیماری بگردید و از این درمانهای طبیعی استفاده کنید. از نذر، توسل و دعا استفاده کنید. خدا برای هر بیماری یک دوایی قرار داده است. ما بیماری لاعلاج در طب اسلامی نداریم. اگر دیدید کلاه سرتان گذاشتند و گفتند: فلان بیماری درمان ندارد، بدانید این حرف، حرف بیخودی است. هیچ بیماری نیست مگر اینکه خدا برای آن شفایی قرار داده است. «لِكُلِّ دَاءٍ دُعَاءٌ»[5] ؛ برای هر بیماری دعایی وجود دارد ولو سرطان باشد. نشانهاش این است که بسیاری از افراد سرطان، غده و توده داشتند و با طب اسلامی خوب شدند و خدا آنها را شفا داد.
روایت هشتاد و یکم:
امام صادق (ع) فرمودند:
«إِنَّ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مَرِضَ فَقَالَ: لَا أَتَدَاوَى حَتَّى یَکُونَ الَّذِی أَمْرَضَنِی هُوَ الَّذِی یَشْفِینِی فَأَوْحَى اللَّهُ تَعالَی: لَا أَشْفِیکَ حَتَّى تَتَدَاوَى فَإِنَّ الشَّفَاءَ مِنِّی»[6]
یکی از پیامبران الهی بیمار شد و گفت: من مداوا نمیجویم تا اینکه همان که بیمارم کرده، شفایم دهد. خداوند تعالی به او وحی کرد: تو را شفا نمیدهم تا مداوا کنی؛ زیرا شفا از من است.
باید تلاش کنی و ببینی که خدا برای درمان این بیماری چه غذا، دارو، گیاه و دعایی و چه چیزی قرار داده است؛ برو بگرد و پیدا کن، نباید دست روی دست بگذاری و هیچ کاری نکنی و حتی زبانت را حرکت ندهی که دعا کنی و بگویی خدا خودش بیماری داده و خودش من را مداوا میکند؛ این درست نیست، خدا دوست دارد تلاش کنی. ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾[7] ؛ خدا دست به کار نمیشود اگر شما دست به دعا نشوید. لذا حضرت زکریا دست به دعا شد که خدا به او فرزند داد. میتوانست بگوید خدا خانم من را عقیم و من را از نظر جنسی ضعیف قرار داده است و اگر خودش بخواهد من را مداوا میکند. فرد بایستی تلاش کند و دعا کند و غذا و دارو بخورد.
روایت هشتاد و دوم:
امام صادق (ع) فرمودند:
«کَانَ النَّاسُ یَعتَبِطُونَ إعتِبَاطاً فسأل إِبْرَاهِيمٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ رَبَّهُ أنْ یَجْعَلْ لِلْمَوْتِ عِلَّةً یُطَهِّرُ بِهَا المَیِّتِ وَ یُسَلَىَّ بِهَا الْمُصَابِ فَأنْزَلَ الموم وَ هُوَ الْبِرْسَام ثُمَّ أَنْزَلَ الدَاءَ بَعْدَ ذَلِکَ»[8]
مردم بدون دلیل و بیماری میمردند [و مرگ ناگهانی داشتند]. حضرت ابراهیم (ع) از پروردگار خواست که برای مرگ علتی قرار دهد تا اینکه میت با آن پاک شود و مصیبزده با آن تسلی یابد. خدا تشنج (غش کردن) یا تب مضاعف را نازل کرد [و آن را عامل قرار داد]. سپس بعد از آن درد نازل کرد.
اگر فرد همینطوری فوت کند، همه میگویند: چرا یکدفعه از بین رفت؟ الان گفته میشود مثلا به علت مریضی از دنیا رفت یا از کوه افتاد.
اگر علت مرگ مشخص باشد، مصیبتزدگان میفهمند علتی بوده است که موجب شده میتشان از دنیا رود.
بعد از اینکه حضرت ابراهیم (ع) چنین درخواستی از خدا کرد، خدا برای هر مردنی علتی قرار داد که افراد به خاطر آن علت از دنیا میرفتند.