درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1403/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: شرح کتاب طب الائمة الصادقین (ع)/آداب طبابت /

 

«باب فی آداب الطبیب»
آداب طبیب و طبابت

روایت هفتادم:

این باب در رابطه با آداب طبابت است؛ آدابی که طبیب بایستی به آن توجه کند.

امام صادق (ع)‌ فرمودند:

«أَیَّامُ الصِّحَّةِ مَحْسُوبَةٌ وَ أَیَّامُ الْعِلَّةِ مَحْسُوبَةٌ لَایَزِیدُ هَذِهِ وَ لَا یَنْقُصُ هَذِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لیَحْجُبُ بَیْنَ الدَّاءِ وَالدَّوَاءِ حَتَّى تَنْقَضِیَ الْمُدَّةُ ثُمَّ یُخَلِّی بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ فَیَکُونُ بُرْؤُهُ بِذَلِکَ الدَّوَاءِ أَوْ یَشَاءُ فَیُخَلِّی قَبْلَ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ بِمَعْرُوفٍ أَوْ صَدَقَة أَوْ بِرٍّ فَإِنَّهُ ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ﴾ وَ ﴿هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ﴾»[1]
ایام [و دوران] سلامتی و ایام بیماری هر فردی حساب شده است؛ [اندازه و تعداد روزهای آن‌ها معین است] این مدت نه زیاد می‌شود و نه کم. خداوند متعال بین بیماری و دوا فاصله می‌اندازد که دوا در رفع بیماری اثر نداشته باشد تا این‌که مدت زمان بیماری که برای او لحاظ و مقدر شده، برطرف و منقضی شود [اگر در این هنگام از دارو استفاده شود، دارو مؤثر واقع خواهد شد]. سپس خداوند حاجب (یا پرده) بین بیماری و دوا را برمی‌دارد و در نتیجه درمان و شفای او به سبب آن دوا (بعد از گذشت مدت مقدر شده) تحقق پیدا می‌کند یا اگر بخواهد، می‌تواند پیش از گذشتِ مدت مقدر شده با احسان، صدقه یا نیکی، حاجب را برطرف کند، زیرا او است که محو و ثبت کند هر چه را بخواهد، و اوست آغازگر و باز آور.

اگر مشیت خدا بر این تعلق گرفته باشد، قبل از انقضا مدت زمان اندازه‌گیری شده برای بیماری [قبل از این‌که این مدت مقرر برای بیماری تمام شود]، حاجب را به علت انجام کارهای خوب، صدقه دادن و نیکوکاری بیمار برطرف کند. پس در حقیقت خداوند برای بیماری افراد اندازه معین کرده است؛ ولی اندازه آن مشروط بر این است که فرد نیکوکاری نکند، صدقه ندهد و معروفی انجام ندهد. اگر بیمار معروف، صدقه یا کار خیری انجام داد، موجب می‌شود بیماری‌اش زودتر از هنگام برطرف شود؛ چرا که خداوند فرمود: ﴿یَمْحُوا اللَّهُ مَا یَشاءُ وَیُثْبِتُ﴾[2] خداوند آن‌چه را که بخواهد محو می‌کند و آن‌چه را که بخواهد، تثبیت می‌کند.

صحت و بیماری هر فرد حساب شده و معین است نه فرد بیش از اندازه برخوردار از صحت و سلامتی خواهد بود و نه کمتر.

این ناظر به آن روایاتی است که در ابتدای کتاب «طب الائمه الصادقین» بدان اشاره کردیم که خداوند برای خودش بداء قائل شده است؛ خدا به دست خود دست‌بند نزده که اگر چیزی را اراده کرد، دیگر نتواند خلاف آن عمل کند. سلامتی و بیماری فرد را اندازه‌گیری شده است؛ اما چه بسا فردی که قرار است سی سال دیگر عمر کند و سلامتی داشته باشد، به خاطر ترک و قطع رحم سلامتی‌اش را از دست دهد یا عمرش کم شود یا اگر مشخص شود که دو سال دیگر از بیماری او باقی مانده است، می‌تواند با نیکوکاری بیماری آن دو سال را برطرف کند.

روایت هفتاد و یکم:

امام صادق (ع)‌ فرمودند:

«لَا خَیْرَ فِی بَدَن لَا یَأْلَمُ، فَسُئِلَ عَنْ مَعْنَى ذَلِكَ؟ فَقَالَ: إِنَّ الْبَدَنَ إِذَا صَحَ أَشِرَ وَ بَطِرَ فَإِذَا مَرِضَ ذَهَبَ ذَلِکَ عَنْهُ فَإِنْ صَبَرَ جُعِلَ کَفَّارَةً لِمَا قَدْ أَذْنَبَ وَ إِنْ لَمْ یَصْبِرْ جَعَلَهُ وَبَالًا عَلَیْهِ»[3]
خیری در بدنی که اصلا دردی احساس نمی‌کند و دچار بیماری نمی‌شود، نیست. از معنای این جمله سوال شد. حضرت فرمودند: زمانی که بدن سالم باشد، فرد دچار طغیان و مستی می‌شود و زمانی که مریض می‌شود، این حالت از او می‌رود. پس اگر بر بیماری صبوری به خرج دهد، کفاره گناهان گذشته اوست و اگر صبوری نکند، وبال و سختی مضاعف بر بیماری بر او قرار خواهد گرفت [یعنی در دنیا عذاب بیماری را می‌چشد و هم در آخرت عذاب عدم صبر را باید متحمل شودو وبالی بر گردن او خواهد بود.].

روایت هفتاد و دوم:

امیرالمؤمنین (ع)‌ فرمودند:

«أنه نَهَى عَنْ شُربَ الدَّوَاءُ یَوْمَ الْخَمِیسِ مَخَافَة أَنْ یَضْعُفَ عَنِ الْجُمُعَةِ»[4]
از نوشیدن دوا در روز پنج‌شنبه نهی شده است؛ از بیم ضعیف شدن برای [انجام اعمالِ] روز جمعه.

شارحان ذکر کردند که منظور از «دوا» در این روایت، مسهل است. پدر مرحوم علامه مجلسی در کتاب روضة المتقین، «لا یشرب احدکم الدواء» را «المسهل» معنا کرده است یعنی دارویی که اسهال‌آور است و پیه‌های دور کلیه را آب می‌کند و ضعف می‌آورد؛ پنج‌شنبه مسهل نخورید که جمعه اسهال بیاورد و نتوانید نماز جمعه و عبادات روز جمعه را انجام دهید.

روایت هفتاد و سوم:

حضرت پیامبر (ص) فرمودند:

«مَنْ ظَهَرَتْ صِحَّتُه عَلَى سُقْمِهِ فَعَالَجَ فَمَاتَ فَأَنَا مِنْهُ بَرِیءٌ»[5]
هر کسی صحتش بر بیماری‌اش غلبه دارد، پس معالجه کند و بمیرد، من از او بیزارم.

اگر فرد بیماری که سلامتی‌اش بر بیماری‌اش غلبه دارد، دوا بخورد و بمیرد، حضرت پیامبر می‌فرماید: من از او بیزارم؛ زیرا نوعی خودکشی است و در آستانه مرگ قرار دادن خود است. زمانی بایستی در صدد درمان بیماری بربیاید که مریضی بر سلامتی غالب شده باشد.

روایت هفتاد و چهارم:

« اَلْماءُ مَادَّةُ کُل دَاءٍ و أنْقی الدَّوَاءَ احْتَمَالَ بَدَنُکَ الْمَاء فَإِذَا لَم یَحْتَمِلِ الدَّاءَ فَالدَوَاء وَذَلِکَ أَنَّ قَوْماً مِنَ الانْصَارِ أتُوا اَلنَّبِی فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إنَّ بِصَاحِبِنَا فُلانَ اَلْمَاءِ وَ إنَّ یَهودِیّاً یَقُول: اُعالِجْهُ عَلَی أن أشَقّ بَطْنَهُ وَ اَدْخَلَ حَدِیدَةً فِی طَفَاطِفِ بَطْنِهِ ثُمَ أعْقِل مَا هنالَکَ بِالْمَاءِ. فَاذِنَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَعولِجَ فَبَرَأَ فَنظَرَ الیه رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهُ: اَنْتَ اَلَّذی شَقَّ اَلْیَهُودِیُّ بَطْنَکَ فَعَالَجَکَ؟ قَالَ: نَعَم فَقَالَ اَلْحَمْدُلله عَلَی قَضَائِهِ فِی خَلْقِهِ»[6]
آب ماده هر بیماری است و [تا جایی که بدنت تحمل بیماری را دارد، از دارو بپرهیز] دوا پاک‌سازی می‌کند و تحمل بدنت را نسبت به آب [یا بیماری] کم می‌کند. زمانی که بدن نمی‌تواند بیماری را تحمل کند، آن موقع دوا استفاده شود. قومی از انصار بر پیامبر (ص) وارد شدند و گفتند: ای رسول خدا! در مصاحب و دوست ما فلانی، آب است [یعنی دچار ماء (مادة الداء یا بیماری بد) شده است] و یک یهودی می‌گوید: من می‌توانم او را معالجه کنم و شکمش را پاره کنم و آهن در تهی‌گاه، خاسره و اطراف پهلوی او کنم، سپس آن‌چیزهایی که از جنس آب و عفونت است، خارج کنم. پس به او اجازه داده شد و معالجه شد. سپس پیامبر (ص) به او نگریستند و به او فرمودند: تو کسی هستی که یهودی شکمت را پاره کرد و معالجه‌ات کرد؟ او گفت: بله! حضرت فرمودند: حمد و ستایش بر خداوندی که حکم خودش را در میان خلقش اجرا می‌کند.

زیاد آب خوردن بلغم را زیاد می‌کند و غلبه زیاد بلغم انسان را در معرض مرگ قرار خواهد داد؛ چون سردی بدن از بلغم است و مرگ یعنی سردی. برخی سفارش می‌کنند که هر روز دوازده لیوان آب بخورید؛ این یعنی زودتر بمیرید. سفارش سازمان بهداشت جهانی برای این است که مردم زودتر مریض شوند و سردی‌شان غالب شود و زودتر بمیرند.
اگر زود دوا بخوری تحمل بدنت نسبت به رفع آب (منظور ماده بیماری است) کم شود.

بیمار باید تا زمانی که می‌تواند بیماری را تحمل کند. امیر المؤمنین (ع) فرمودند: «اِمْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ»[7] با بیماری بساز تا زمانی که بدنت با بیماری می‌سازد. بدن حکیم است و تدابیری در راستای سلامتی فرد به خرج می‌دهد، پس زود عجله نکنید.

«مادة الداء» یعنی بیماری بد مثلا غلبه‌ی رطوبت. روایت دیگری که محتوای همین روایت را دارد، به شکل دیگری در کتاب «عوالم العلوم» مرحوم بحرانی وارد شده است. فرض کنید فردی دچار آپاندیس شده بود و یک یهودی می‌خواست با آهن داغ آن را درمان کند. در این روایت آمده است که حضرت پیامبر (ص) به او اجازه داد که یهودی او را معالجه کند و او هم خوب شد اما در روایت مرحوم بحرانی آمده که هر بار که به پیامبر (ص)‌ مراجعه می‌کردند و پیامبر (ص) می‌پرسیدند: آن یهودی چطور درمان می‌کند؟ و پاسخ می‌دادند عمل جراحی انجام می‌دهد و شکم را پاره می‌کند و یک سری مواد در می‌آورد و شکم را می‌دوزد، پیامبر (ص) رویشان را برمی‌گرداندند و نسبت به عمل جراحی اظهار کراهت می‌کردند. آن فرد عمل را انجام داد و خوب شد و نزد پیامبر (ص) رفت و حضرت به او فرمودند: راه‌کارهای میانه‌ای برای درمان وجود داشت، بدون این‌که نیاز به درد و تحمل درد داشته باشد. ولی این روایت ناظر به این است که انگار حضرت پیامبر (ص) تعریف کردند.

قضای الهی اینجا چه بوده است؟ شاید همین قانون باشد؛ خدا قانون قرار داده است که دوا می‌تواند درمان باشد و بالاخره هر چیزی که در عالم مؤثر است، حکم قطعی خداست. اگر خدا قانونش را قرار نداده بود، هیچ وقت چیزی نمی‌توانست مؤثر واقع شود. پس اگر دیدی کاری انجام دادی و مؤثر واقع شد، رابطه عِلّی و معلولی که بینشان است، قضا است؛ یعنی قانون است. انگار خداوند به عنوان قاضی حکم قطعی را صادر کرده است که این علت و این معلول باشد. حمد و ستایش بر خداوندی که قانون قطعی خودش را در میان خلق قرار داده است.

روایت هفتاد و پنجم:

امام کاظم (ع) فرمودند:

«اِدْفَعُوا الدَوَاء وَ مُعَالَجَةَ الْأَطِبَّاءِ مَا انْدَفَعَ الدَّاءُ عَنْکُم فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ الْبِنَاءِ قَلِیلُهُ یَجُرُّ إِلَى کَثِیرِهِ»[8]
دوا و معالجه اطبا را دفع کنید مادامی که خود بیماری از شما دفع می‌شود؛ چرا که مصرف دارو به ساختمانی می‌ماند که کم آن منجر به کثیر می‌شود.

ابتدا یک دارو و دو دارو و سپس زیاد می‌شود. قصه داروهای طب شیمایی است؛ فردی یک دارو برای فشار خونش استفاده می‌کند و بعد از آن استخوان درد می‌گیرد باید داروی دیگری بخورد و وقتی داروی استخوان درد را می‌خورد، بدنش ورم می‌کند و باید داروی ورم هم بخورد. پس باید مرتب داروهای زیادی روی هم استفاده کند و این خیلی زیاد می‌شود و منجر می‌شود که بیماری روی بیماری بنا شود.

تا زمانی که بدن خودش می‌تواند حکیمانه مدافع خودش باشد و می‌تواند حکیمانه بیماری را از خودش دفع کند و آن را درمان کند، شما دوا و درمان مصرف نکنید.

روایت هفتاد و ششم:

امام کاظم (ع) فرمودند:

«اِثْنَانِ عَلِيلاَنِ أَبَداً صَحِيحٌ مُحْتَمٍ وَ عَلِيلٌ مُخَلِّطٌ»[9]
دو گروه همیشه بیمار هستند: انسان سالمی که پرهیز می‌کند و بیماری که ملاحظه نمی‌کند.

شخص سالم که نباید پرهیز کند. بیماری که پرهیز نمی‌کند، همیشه مریض است و انسان سالمی که الکی پرهیز می‌کند،‌ همیشه مریض است.

 


[1] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص51.
[2] سوره رعد، آيه 39.
[3] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص52.
[4] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص52.
[5] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص52.
[6] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص52.
[7] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج81، ص204.
[8] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص54.
[9] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص54.