درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1403/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: شرح کتاب طب الائمة الصادقین (ع)/ثواب صبر بر بیماری /

 

«باب فی الصبر علی العلة و ما فیه من الثواب»

روایت سی و ششم:

امام صادق (ع) از حضرت پیامبر (ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند:

«یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی: إِذَا اِبْتَلَیْتُ عَبْدِی بِبَلاء فَصَبَرَ وَ لَمْ یَشْتکِ الی عَوَّادِهِ ثَلَاثاً أَبْدَلْتُهُ لَحْماً خَیْراً مِنْ لَحْمِهِ وَ جِلْداً خَیْراً مِنْ جِلْدِهِ وَ دَماً خَیْراً مِنْ دَمِهِ فإذا تَوَفَّیْتُهُ فإِلَى رَحْمَتِی وَ إِن عَافَیْتُهُ عَافَیْتُهُ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْه»[1]
خداوند تعالی می‌فرماید: زمانی که بنده‌ام را به بیماری و بلا مبتلا کردم و او صبوری به خرج داد و به عیادت‌کننده‌اش از بیماری شکایت نکرد سه بار [اگر سه بار عیادت‌کنندگان به مریض مراجعه کردند و او شکایت نکرد و یا کلا سه بار در هنگام بیماری از بیماری و بلایش، شکایت نکرد.]؛ گوشت او را به گوشت بهتری و پوست او را به پوست بهتری و خون را به خون بهتری تبدیل می‌کنم. زمانی که او را بمیرانم، او را به سوی رحمت خودم سوق می‌دهم و اگر او را شفا دهم، شفا می‌دهم او را در حالی که هیچ گناه دیگری برای او وجود ندارد و او را از گناهان پاک می‌کنم [به شرط آن‌که در بلاها و بیماری‌ها صبوری به خرج دهد و از بیماری به مردم و عیادت‌کنندگان شکایت نکند.]

روایت سی و هفتم:

راوی از امام صادق (ع) سوال می‌کند که چگونه خداوند در هنگام بیماری گوشت بیمار را به گوشت بهتر و خون او را به خون بهتر تبدیل می‌کند:

«قِیلَ: وَکَیْفَ یُبْدِلُهُ لَحْماً خَیْراً مِنْ لَحْمِهِ وَ دَماً خَیْراً مِنْ دَمِهِ؟ قَالَ: لَحْماً لَم یَعْصِ اَللَّهَ فِیهِ و جِلْداً لَمْ یَعْصِ اَللَّهَ فِیهِ وَ دَماً لَمْ یَعْصِ اَللَّهَ فِیه»[2]
چگونه خداوند گوشت فرد بیمار را به گوشت بهتر و خونش را به خون بهتر تبدیل می‌کند؟ حضرت فرمودند: به گوشتی که در آن گوشت معصیت خدا را نکرده و به پوستی که در آن خدا را معصیت نکرده و به خونی که خدا را در آن معصیت نکرده، تبدیل می‌کند.

یعنی شرایطی را برای او فراهم می‌کند که گویا یک بدن جدید، روح جدید، حالت جدید و یک تولد جدید برای او بوجود آمده است؛ انگار قرار است به برکت صبوری و عدم شکایت از بیماری در هنگام بیمار شدن، دوباره نطفه‌ی او شکل بگیرد و بعد علقه و سپس مضغه شود و بدن جدیدی برای او عارض شود.

روایت سی و هشتم:

امام رضا (ع) فرمودند:

«الْمَرَضُ لِلْمُؤْمِن تَطْهِیرٌ وَ رَحْمَةٌ وَ لِلْکَافِرِ تَعْذِیبٌ وَ نَقِمَةٌ»[3]

کافر در هنگام بیماری بر کفرش افزوده می‌شود و چه بسا کفریات بیشتری بر زبان جاری کند و کفران نعمت کند اما مؤمن به برکت ایمان پاک می‌شود و آه و ناله او حکم دعا دارد و در روایت داریم که شخصی به همراه امام صادق (ع) به عیادت مریضی رفت و گفت: ديدم كه آن مرد زياد آه مى‌گوید. به او گفتم: اى برادر! پروردگار خود را به ياد بياور و از او كمك بخواه. امام صادق (ع) فرمودند: آه نامى است از نام‌هاى خداى عز و جل؛ پس كسى كه آه بگويد به خداى تبارك و تعالى استغاثه کرده است.

روایت سی و نهم:

امام صادق (ع) از امام باقر (ع) و آن حضرت از جدشان امام حسین (ع) و ایشان از حضرت رسول الله (ص) این روایت را نقل فرمودند:

«قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلرَّجُلُ مِنْ اُمَّتِی اِذا مَرِضَ ثُمَّ صَحَّ کَانَ کَالْبَرَدِ یَسَقُطُ مِنَ اَلسَّمَاءِ فِی صَفَائِهِ وَحَسُنَ لَوْنُه»[4]
حضرت رسول الله (ص) فرمودند: هر گاه مردی از امت من مریض و سپس سالم شود، مانند تگرگ است که از آسمان می‌ریزد در صفا، پاکی، روشنی‌ و خوش‌رنگی‌اش.

یعنی یکی از ویژگی‌های مردان امت حضرت پیامبر (ص) این است که هنگامی که مریض می‌شوند و بعد صحیح و سالم می‌گردند و شفا به آن‌ها برمی‌گردد و خوب می‌شوند، در هنگام بیماری و پاک شدن از بیماری مانند نازل شدن باران و تگرگ از آسمان هستند در صفاتش و زیبایی رنگش، شباهت دارد. همان‌طور که باران می‌بارد و تگرگ فرود می‌آید و صحنه‌ی زیبایی ایجاد می‌کند، اگر مرد مسلمانی مریض شود و در مدت بیماری حمد خدا را به جا بیاورد و شکایت نکند و بعد خدا به او سلامتی را برگرداند، مانند کسی است که در این هنگام گناهانش فرو بریزد؛‌ آن‌چنان که باران و تگرگ ریزش پیدا می‌کند؛ صحنه زیبایی از ریزش گناهان بوجود می‌آید آن‌چنان که ریزش باران صحنه زیبایی خلق می‌کند.
خدا از آسمان معنا حکم می‌کند بر این‌که به برکت ایمان و اسلام فرد مسلمان و مؤمن، گناهان او فرو بریزد و رحمت بر او نازل شود.

روایت چهلم:

حضرت پیامبر (ص)‌ فرمودند:

«للْمَرِیض أَرْبَعُ خِصَال یُرْفَعُ عَنْهُ الْقَلَم وَ یَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَی الْمَلَکَ فَیَکْتُبُ لَهُ کُلَّ فَضْلٍ کَانَ یَعْمَلُهُ فِی صِحَّتِهِ وَ یَتَّبَّعُ مَرَضُهُ کُلَّ عُضْوٍ فِی جَسَدِهِ فَیَسْتَخْرِجُ ذُنُوبَهُ مِنْهُ فَإِنْ مَاتَ مَاتَ مَغْفُوراً وَ إِنْ عَاشَ عَاشَ مَغْفُوراً»[5]
برای مریض چهار ویژگی وجود دارد: از او رفع قلم می‌شود [یعنی رفع تکلیف] و خدا به ملائکه‌ای که کاتب اعمال او هستند، امر می‌کند که برای او اعمال خوبی را که در هنگام صحت و سلامتی‌اش انجام می‌داد را برای او ثبت و ضبط کنند و بیماری‌اش هر عضوی از جسم او را جستجو می‌کند تا گناهانش را از آن خارج کند [خداوند با مریض کردن او، هر عضوی از اعضای او را به بیماری دستور می‌دهد که سرایت کند تا گناهان آن بخش از آن پاک شود] اگر در هنگام بیماری بمیرد بخشوده شده از دنیا رفته است و اگر هم زنده بماند در حالی زنده مانده است که از گناهان پاک و آمرزیده شده است و خدا حیات جدیدی او عطا کرده است.

برای فرد بیمار برخی از اعمال واجب مانند روزه و حج و ... رفع قلم و تکلیف شده است.
بیماری چشم، گوش، دست و پا و تمام جوارح بیمار را درگیر می‌کند تا درد و بلا را احساس کند و در نتیجه گناهانی که توسط آن عضو یا اندام انجام گرفته یا مساعدتی در گناه توسط آن عضو صورت گرفته، پاک‌سازی شود.

روایت چهل و یکم:

امام صادق (ع) فرمودند:

«إِذَا صَعِدَ مَلَکَا الْعَبْدِ المومن الْمَرِیضِ إِلَى السَّمَاءِ قال الرَّبُّ تَبَارَکَ و تَعَالىَ لَهُما: مَا ذَا کَتَبْتُمَا لعِبْدِیِ فِی یَوْمِهِ؟ فَیَقوُلان: مَا لَنَا نَکْتُبٌ لَهُ الشِّکَایَةَ؟ قال: یَقُولُ الرَبّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَیَ: مَا أَنْصَفْتُما عَبْدِی إِذا حَبَسْتُهُ فِی حَبْس مِنْ حَبْسِی ثُم أَمْنَعُهُ من الشِّکَایَةَ اکْتُبَا لِعَبْدِی مَا کُنْتُمَا تَکْتُبَانِ لَهُ مِنَ الْخَیْرِ فِی کُلٍ یَوْمٍ وَ لَا تَکْتُبَا عَلَیْهِ سُوءاً حَتَّى أُطْلِقَهُ مِنْ حَبْسِی»[6]
ننویسید تا این‌که او را از بیماری، حبس و خانه‌نشینی آزاد کنم.

دو ملک همان دو ملک کاتب اعمال خوب و بد انسان هستند.
خداوند به آن دو ملک می‌فرماید: بنده من سالیان سال بندگی مرا کرده است و حال که در این مدت مریض شده، شما با یک کلمه و جمله‌ نباید زود دست به کار شوید و بنویسید.

روایت چهل و دوم:

امام زین العابدین فرمودند:

«مَا مِنْ مُومِن نَزَلَ بِهِ بَلِیَّةٌ فَیَصْبِرُ ثَلاثاً لایَشُکوا اِلَی اَحَد مِنْ عَوّادِهِ اِلّا اِلَی رَبِّهِ الّا کَشَفَ اللَّهُ تَعالی عَنْهُ»[7]
هیچ بنده‌ی مومنی نیست که یک بیماری برای او نازل شود و تا سه بار صبوری به خرج دهد و صبوری او به این صورت باشد که به هیچ یک از عیادت‌کنندگان شکایت نبرد و از آن بیماری جز به سمت و سوی خداوند شکایت نکند مگر این‌که خداوند آن بیماری از او دور و برطرف می‌کند.

اگر بیمار نزد عیادت‌کنندگان شکایت کند، گویا از خداوند شکایت کرده است؛ بنابراین نباید از خدا شکایت کرد. «مَنْ رَبِّهِ» نباید شکایت کرد بلکه شکایت باید «اِلَی رَبِّه» باشد یعنی باید از بیماری و ضعف خودمان به سوی خدا شکایت ببریم.

روایت چهل و سوم:

امام صادق (ع) فرمودند:

«إتَّقُوا اللَّهَ وَ اصْبِرُوا فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ یَصْبِرْ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ وَإِنَّمَا إهَلَاکُهُ فِی الْجَزَعِ أَنَّهُ إِذَا جَزِعَ لَم یُؤْجَر»[8]
بترسید و از خدا پرهیز کنید و صبوری به خرج دهید؛ زیرا کسی که صبوری به خرج ندهد، جزع و فزع کردن او را هلاک می‌کند و هلاکت او در جزع این است که چون بی‌تابی می‌کند، خدا هیچ اجری و ارتقایی به او نمی‌دهد.

پس هلاکت او در جزع به این است که اجری نمی‌برد با این‌که درد می‌کشد بدون این‌که پاداشی ببرد.

روایت چهل و چهارم:

«إنَمَّا الشَّکْوَى أَنْ یَقُولَ: لَقَدِ ابْتُلِیتُ بِمَا لَم یُبْتَلَ بِهِ أَحَدٌ وَ یَقُولَ: لَقَدْ أَصَابَنی مَا لَم یُصِبْ أَحَداً وَ لَیْسَ الشَّکْوَى أَنْ یقُولَ سَهِرْتُ الْبَارِحَةَ وَ حُمِمْتُ الْیَوْم وَ نَحْوَ هَذَا»[9]
شکایت به این است که گفته می‌شود: به چیزی مبتلا شدم که کسی به آن مبتلا نشده است و بگوید: به مصیبتی گرفتار شدم که احدی به آن گرفتار نشده است و شکایت نیست اگر بگوید: شب تا صبح بیدار بودم و امروز کلا تب داشتم و مانند این‌ها شکایت نیست [این‌ها شکایت به حساب نمی‌آید].

اگر می‌خواهیم بدانیم که آیا ما هم در هنگام مریضی شکایت کردیم یا نه؟ به این است که به عیادت‌کنندگان بگوییم به یک مریضی گرفتار شدیم که احدی گرفتار نشده است یا در شرایطی قرار گرفتم که تا کنون چنین شرایطی نداشتم؛ این شکایت است و اسم فرد شکایت کننده جزو شکایت کنندگان نوشته می‌شود.

روایت چهل و پنجم:

«مَا مِنْ عبْدٍ یَبْتَلِیَهٌ اَلله بِمَکْرٌوهٍ فِیَ صَبرَ عَلَیْهِ إلَّا کَتَبَ لَهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ وَ إِنّی لَأَرْجُو إلَّا تُفْتَنُوا عِنْدَ الْبَلِیَّةِ فَإِنّی سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ: شِیعَتُنَا الْمَعْصُومُون»[10]
هیچ بنده‌ای نیست که مبتلا به امر مکروهی که دوست ندارد، بیماری یا بلایی گرفتار شود و صبوری به خرج دهد مگر این‌که خداوند برای او اجر هزار شهید ثبت می‌کند و من امیدوارم در هنگام بلا از این فتنه و از این امتحان ناموفق بیرون نیایید. من شنیدم که پدرم می‌فرمود: شیعیان ما معصوم و پاک شده هستند.

چرا معصوم هستند؟ معصوم از این جهت که خداوند بلا و بیماری به آن‌ها می‌دهد و پاک می‌شوند. آن‌ها شکایت نمی‌کنند بلکه دعا می‌کنند و شکر به جا می‌آورند و خدا هم آن‌ها را پاک می‌کند.

روایت چهل و ششم:

امیرالمؤمنین، امام علی (ع) فرمودند:

«الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِیهِ وَلَکِنْ لَا یَدَعُ ذَنْباً إِلَّا حَطَّهُ وإِنَّمَا الْأَجْرُ بالْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَالْعَمَلِ بِالْیَدَیْنِ وَ الرِّجْلَیْنِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لیُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَةِ وَ السَّرِیرَةِ الصَّالِحَةِ جَمَاعَةَ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّة»[11]

اجر این است که فرد با زبان و دو دست و دو پایش کار خوبی انجام دهد؛ آن وقت برایش اجر ثبت می‌کنند.

بیماری خاصیتش این است که گناه مؤمن را حبط می‌کند و از بین می‌برد.

 


[1] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص34.
[2] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص35.
[3] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص35.
[4] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص36.
[5] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص36.
[6] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص37.
[7] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص37.
[8] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص37.
[9] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص38.
[10] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص38.
[11] طب الائمة الصادقین علیهم السلام (مجمع الامام الحسین علیه السلام)، اسکافی محمد بن همام، ج1، ص39.