1403/08/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح کتاب طب الائمة الصادقین (ع)/مراحل شکل گیری و ورود و خروج جنین /
روایت دهم:
در ادامه شرح، ترجمه و بررسی روایت دهم از کتاب «طب الائمة الصادقین» به این قسمت رسیدیم و اشاره کردیم که خدا دو ملک را موظف میکند به اینکه بر لوح محفوظ نظر کنند و آنچه که آن جنین تا آخر عمرش از رزق و روزی بهرهمند میشود، با حسن انتخاب راه سعادت را انتخاب کند یا با سوء اختیارش راه ضلالت را انتخاب کند و در رابطه با زمان مرگش، اجلش و کیفیت میثاق و تعهدش در عالم ذر همه اینها را ملائکه از لوح محفوظ میگیرند و ثبت میکنند.
امام باقر (ع) فرمودند:
«فَیُمْلِی أَحَدُهُمَا عَلَى صَاحِبِهِ فَیَکْتُبَانِ جَمِیعَ مَا فِی اللَّوْحِ وَ یَشْتَرِطَانِ فی ذلک الْبَدَاءَ لله تعالی فِیمَا یَکْتُبَانِ و َیَجْعَلَانِهِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُم یُقِیمَانِهِ قَائِماً فِی بَطْنِ أُمهِ قَالَ فَرُبَّمَا عَتَا القَلَبَ وَلَا یَکُونُ ذَلِکَ إِلَّا فِی کُل عَاتٍ أَوْ مَارِدٍ»[1]
دو ملک شرط میکنند که برای خداوند در آنچه که نوشتهاند، بداء محفوظ است؛ یعنی درست است که خداوند برای این فرد نوشته که مثلا هفتاد سال عمر کند ولی اینطور نیست که خدا به دست خود دستبند زده باشد و نتواند عمر را کم یا زیاد کند.
تشری که دو ملک به قلب جنین میدهند، در رابطه با افرادی است که میدانند ممکن است تکبر بورزند یا در طول عمرشان متجاوز باشند؛ از این جهت با تشر با آنها سخن میگویند.
«فإِذَا بَلَغَ أَوَانُ خُرُوجِ الْمولود تَامّاً أَوْ غَیْرَ تَام أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى الرَّحِم أَنِ افْتَحِی بَابَکِ حَتَّى یَخْرُجَ خَلْقِی إِلَى أَرْضِی وَ یَنْفُذَ فِیهِ أَمْرِی فَقَدْ بَلَغَ أَوَانُ خُرُوجِهِ قَال: فَیَفْتَحُ الرَّحِم فَیَبْعَثُ اللَّهُ تعالی مَلَکاً یُقَالُ لَهُ: زَاجِرٌ فَیَزْجُرُهُ زَجْرَةً فَیَفْزَعُ منْهَا الْوَلَدُ فَیَنْقَلِبُ فَیَصِیرُ رِجْلَاهُ فَوْقَ رَأْسِهِ الی أَسْفَلِ الْبَطْنِ لِیُسَهلَ اللَّهُ علَى الْمَرْأَةِ وَعَلَى الْوَلَدِ الْخُرُوجَ قَالَ: فَإِذَا احْتُبِسَ زَجَرَهُ زَجْرَةً أُخْرَى فَیَفْزَعُ مِنْهَا فَیَسْقُط إِلَى الْأَرْضِ بَاکِیاً فَزِعاً مِنَ الزَّجْرَةِ»[2]
خارج شدن مولود نزدیک میشود به صورت کامل یا غیر آن، خداوند عزّ و جلّ به رحم وحی میکند که درب خودت را باز کن تا اینکه مخلوق من به زمین من خارج شود و امر من در رابطه با او نافذ شود، پس زمان نزدیک شدن خروج آن مولود میرسد، حضرت فرمودند: رحم امر خدا را اطاعت میکند و درب خود را باز میکند، خداوند تعالی ملکی را مبعوث میکند که به او درددهنده میگویند وآن ملک به آن زن درد شدیدی میدهد و فرزند از درد مادر به ترس درمیآید و منقلب میشود و میگردد دو پایش بالای سرش قرار میگیرد و سرش به سمت پایین شکم مادرش آید [در این هنگام چرخشی در رحم صورت میگیرد که سر جنین به پایین و پاها به سمت بالا میرود] برای اینکه خداوند امر زایمان را برای زن و امر خروج را برای فرزند آسان کند. زمانی که مولود در رحم محبوس شد، آن ملک یک درد و زجر نهایی میدهد که در اثر آن، فرزند یا مولود به ترس واداشته میشود و به سمت زمین فرود میآید و از ترس آن ملک گریه میکند.
مولود ممکن است کامل یا ناقص الخلقه به دنیا بیاید.
جنین در اثر ترسی که از ناحیه ملک بر او وارد میشود، هراسناک میشود؛ این یک طرح حکیمانهای بوده است، برای اینکه مادر درد را احساس کند و فرزند ترس بر وجودش حاکم شود و شرایط فراهم شود که دیگر آن محیط یعنی رحم را دوست نداشته باشد و از آن به سمت زمین خارج شود.
روایت یازدهم:
«عن زُرَارَة بن اعین قال: سَمِعْتُ اباجعفر یَقُول: إِذَا وَقَعَتِ اَلنُّطْفَةُ فِي اَلرَّحِمِ اِسْتَقَرَّتْ فِيهَا أَرْبَعِينَ يَوْماً، وَ تَكُونُ عَلَقَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً، وَ تَكُونُ مُضْغَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً، ثُمَّ يَبْعَثُ اَللَّهُ مَلَكَيْنِ خَلاَّقَيْنِ فَيُقَالُ لَهُمَا: اُخْلُقَا كَمَا یُرِیدُ اَللَّهُ ذَكَراً أَوْ أُنْثَى، صَوِّرَاهُ وَ اُكْتُبَا لَهٌ الْبَدَاء بَعْدَ ذَلِکَ»[3]
خلق کنید آنچنان که خداوند اراده میکند که پسر باشد یا دختر. صورت و شکل به او دهید و برای او بدا را بنویسید.
در چهار ماه اول امکان اینکه جنسیت جنین با دعای فرد تغییر یابد، وجود دارد؛ اینکه دختر یا پسر شود؛ یعنی ممکن است خدای متعال مثلا پسر بودن را مدنظر قرار دهد اما با دعا جنین در ماههای آغازین دختر شود؛ چون بدا را برای خداوند لحاظ کردهاند.
«قَالَ: فَیَکتُبانِ الْمِيثَاقَ الَّذِي أَخَذَهُ عَلَيْهِ فِي الذَّرِّ بَيْنَ عَيْنَيْهِ فَإِذَا دَنَا خُرُوجُهُ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ مَلَكاً يُقَالُ لَهُ زَاجِرٌ، فَيَزْجُرُهُ فَيَفْزَعُ فَزَعاً شَدیداً فَيَنْسَى الْمِيثَاقَ وَ يَقَعُ إِلَى الْأَرْضِ يَبْكِي مِنْ زَجْرَةِ الْمَلَكِ»[4]
حضرت فرمودند: دو ملک میثاقی را که در عالم ذر از او گرفته شد، بین دو چشمش مینویسند. وقتی که زمان خروج جنین از شکم مادرش نزدیک شد، خداوند ملک دیگری را میفرستد که به او زاجر یعنی درددهنده گفته میشود، [رسالتش خارج کردن جنین از شکم مادر است] به مادر درد شدید و به جنین ترس شدیدی میدهد، طوریکه جنین میثاق را فراموش میکند. جنین به سمت زمین میآید و از ترسی که از ناحیه ملک بر او وارد شده، گریه میکند.
دو ملک ذرهها را از پشت پدر استخراج میکنند، برای اینکه میثاق او را بنویسند؛ یعنی آیا این فرد در عالم میثاق به بندگی خدا متعهد شد یا نشد؟ آیا زودهنگام تعهد بست یا تعهد نبست؟
قبلا اشاره کردیم چه کسانی به مرحله میثاق و درک عالم ذر میرسند؛ آنهایی که روح در آنها دمیده شده است. اگر روح انسانی در جنین دمیده نشود، به مرحله میثاق نمیرسد؛ آیه میثاق در سوره اعراف هست: ﴿أَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ﴾[5]
، آنجا که قالوا بلی گفتند، به آن مرحله نمیرسد. کِی به آن مرحله میرسد؟ وقتی روح دمیده شود. چه کسی روح را میدمد؟ رسالت همین دو ملکی است که خلاق و خلق کننده هستند و شکل میدهند و جنین را دختر یا پسر قرار میدهند و روح میدهند.
خداوند کارهایش را دست مدبرات امر سپرده است و ملائکه هستند که بسیاری از کارها را انجام میدهند.
یکی از ویژگیهای ملک زاجر این است که درد را به مادر و ترس را به جنین میدهد.
علت اینکه ما میثاقمان را با خدا به یاد نمیآوریم، ترسی است که ملک در عالم رحم به ما داد اما در شرایط اضطرار انسان متوجه میشود که به خداوند قول بندگی داد؛ برای همین خداوند میفرماید: ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ﴾ [6] آیا عهد نبستید که شیطان را بندگی نکنید؛ کجا ما این عهد را بستیم؟ در عالم میثاق.