درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1403/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مُشک درمانی

 

یکی دیگر از آیات طبی قرآن، آیه 26 سوره مطففین است. خداوند در توصیف جام‌های شراب بهشتی می‌فرماید:
﴿خِتَامُهُ مِسْكٌ﴾[1]
مهر آن جام‌های شراب طهور بهشتی از مُشک تشکیل شده است.

لذا عنوان بحث ما مشک درمانی است. خدای متعال در آیات قبل در توصیف نعم بهشتی که ابرار از آن برخوردار خواهند شد،‌ می‌فرماید:

﴿إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ﴾[2]
بی‌تردید نیکان در نعمتی فراوانند.

﴿عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ﴾[3]
بر تخت‌های آراسته و پرارزش تکیه داده و به مناظر زیبای بهشت می‌نگرند.

﴿تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ﴾[4]
آثار شادابی و طراوت نعمت را در چهره‌های آن‌ها می‌یابی.

﴿يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ﴾[5]
از جام‌های شراب بهشتی که مهر بر آن زده شده، نوشانده می‌شوند.

﴿خِتَامُهُ مِسْكٌ﴾[6]
آن جام‌های بهشتی با مشک مهر و موم شده است.

تعبیر «مختوم» یا مهر زده شده، چیزی در مایه‌های «آک‌بندی شده» امروزی است یعنی دست‌نخورده؛ مثلا خداوند در رابطه با حوریان بهشتی می‌فرماید:
﴿فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا﴾[7]
آن‌ها بکر هستند و هیچ بشر و جنی با آن‌ها تماس برقرار نکرده است.
لذا از هر جهت بکر و نو هستند و این ناظر به این است که لذت‌بخشی مضاعفی برای بهشتیان خواهد داشت. در آیه 26 مطففین می‌فرماید: جام‌های شراب بهشتی با مشک سربسته،‌ آکبندی و مهر و موم شده هستند که هم معطر باشند و هم ناظر به این باشد که دست نخورده هستند و کسی از آن‌ها استفاده نکرده است. ﴿وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ﴾ [8]
در شراب بهشتی، مقداری از آب چشمه تسنیم است که مقربان از آن می‌نوشند؛ چون مقام مقربون از مقام ابرار بالاتر است، لذا برخورداری آن‌ها از نعم الهی بالاتر است. مقربان مستقیما از چشمه تسنیم می‌نوشند. اما برای ابرار جام‌هایی می‌آورند که کمی از چشمه تسنیم در آن‌ها آمیخته شده است.

بعد خداوند اشاره می‌کند که نسبت به چنین بهشتی با چنین نعمی با الطافی که خدا در آن قرار داده، می‌فرماید:
﴿وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ﴾[9]
کاملا بجا هست که انسان از بقیه دوستان و مصاحبان خود سبقت گیرد و طوری جلو بزند که به نفس نفس بیفتد؛ برای دستیابی به چنین بهشتی بجاست که سرعت و هم سبقت گیرد و به نفس نفس بیفتد.

پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) به شکل‌های گوناگون از مشک در سرمه‌ها، غذاها و هم به عنوان یکی از عطرها و معطرات طبیعی بدن استفاده می‌کردند. در سیره پیامبر (ص) وارد شده است:

«كَانَ يَتَطَيَّبُ بِالْمِسْكِ حَتَّى يُرَى وَبِيصُهُ فِي مَفْرِقِهِ‌»[10]
آن حضرت برای خوشبو کردن خود از مشک استفاده می‌کردند به‌طوری که آن مشک بر فرق سر ایشان می‌درخشید.

باز در سیره آن حضرت وارد شده است:

«وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَتَطَيَّبُ بِذُكُورِ اَلطِّيبِ وَ هُوَ اَلْمِسْكُ وَ اَلْعَنْبَرُ»[11]
[یعنی عطرهایی که رنگش روشن ولی بویش قوی است] برای خوشبو کردن استفاده می‌کردند و آن مشک و عنبر بود.

از مصادیق عطرهای ویژه‌ی مردان مشک و عنبر بود.

در حقیقت عنبر قی دهان نهنگ‌های دریایی است؛ وقتی نهنگ استفراغ می‌کند و بالا می‌آورد، روی سطح آب قرار می‌گیرد و وقتی آفتاب بر آن‌ها می‌خورد، سفت و منجمد می‌شود و عطر عنبر را بوجود می‌آورد.

مشک هم در ناف آهو به وجود می‌آید و جزو عطرهای طبیعی در طب اسلامی به حساب می‌آید.

در روایت وارد شده است که زمانی که حضرت آدم و حضرت حوا در اثر ترک اولایی که انجام دادند[از درخت منهیه تناول کردند]، از بهشت برین خداوند به سطح زمین هبوط کردند، عریان شدند و از برگ‌های بهشتی برای پوشاندن خود استفاده کردند و وقتی به سطح زمین آمدند، بخشی از برگ‌های بهشتی در زیر موهای حوا بود که با شانه زدن آن‌ها، آباد برگ‌ها را با خودش به منطقه هندوستان برد و از این رو بیشتر گیاهان خوشبو در هندوستان است. گیاهان و درختان معطر شدند [باد موظف شد برگی که در بدن و سر حضرت حوا بود را به سمت هندوستان ببرد،] برخی از حیوانات که اولین آن‌ها آهو بود از برگ آن درختان استفاده کرد و این تبدیل به خون شد و در ناف او قرار گرفت و تبدیل به مشک گردید.

« فَكَانَ أَوَّلُ بَهِيمَةٍ رَتَعَتْ مِنْ تِلْكَ الْوَرَقَةِ ظَبْيَ الْمِسْكِ فَمِنْ هُنَاكَ صَارَ الْمِسْكُ فِي سُرَّةِ الظَّبْيِ لِأَنَّهُ جَرَى رَائِحَةُ النَّبْتِ فِي جَسَدِهِ وَ فِي دَمِهِ حَتَّى اجْتَمَعَتْ فِي سُرَّةِ الظَّبْيِ»[12]
حیوان اهلی که در هنگام چریدن از آن برگ [که از موهای حضرت هوا به سمت هندوستان رفته بود] خورد، آهوی مشک‌دار بود. همین جهت، مشک در ناف آهو شکل گرفت؛ چون بوی گیاه بهشتی در بدن او جریان پیدا کرد [وقتی آهو از نباتات و گیاهان استفاده کرد، بوی خوش گیاهان در جسم و خون او جریان یافت تا این‌که در ناف آهو جمع شد و عطر مشک به وجود آمد].

در روایتی وارد شده است:

«الطِّيبُ: الْمِسْكُ وَ الْعَنْبَرُ وَ الزَّعْفَرَانُ وَ الْعُودُ»[13]
عطرهای طبیعی چهار چیز است: مشک و عنبر و زعفران و عود.

عود چوبی است که از هندوستان می‌آورند و معروف به عود هندی است.

خواص بوی خوش:

1) تقویت قلب

عطر و بکارگیری آن خواص درمانی زیادی دارد؛ از جمله این‌که قلب را تقویت می‌کند.

«اَلرَّائِحَةُ اَلطَّيِّبَةُ تَشُدُّ اَلْقَلْبَ»[14]
قوی می‌کند.

2) شادی آور

عطر طبیعی موجب شادابی و نشاط می‌شود:

«اَلطِّيبُ نُشْرَةٌ»[15]
بکارگیری عطرهای طبیعی شادی‌آور است.

3) تقویت قوای جنسی

عطر طبیعی قوای جنسی (باه مردانه و باه زنانه) را تقویت می‌کند.

«إِنَّ الرِّيحَ الطَّيِّبَةَ تَشُدُّ الْقَلْبَ وَ تَزِيدُ فِي الْجِمَاعِ»[16]
همانا بوی خوش و بکارگیری عطرهای طبیعی قلب‌ را قوی و میل به آمیزش جنسی را زیاد می‌کند؛ یعنی سردی جنسی را برطرف می‌کند.

انسان می‌تواند در غذا از مشک استفاده کند و به خواص مشک از طریق غذا برسد و هم می‌تواند آن را ببوید و هم به عنوان سرمه و جزئی از سرمه‌ها استفاده کند.
در روایاتی که در باب سرمه آمده، وارد شده است: فرد محرم می‌تواند برای درمان از سرمه استفاده کند به شرطی که معطر به عطرهای طبیعی مانند ورس، مشک و زعفران نشده باشد؛ مثلا مُحرم می‌تواند از سنگ اثمد استفاده کند بدون این‌که آن سنگ ممسک باشد.

4) رشد بدن

بکارگیری عطرهای طبیعی شادی‌آفرین و رشد دهنده بدن انسان است.

پیامبر (ص) فرمودند:

«ثَلاَثٌ يَفْرَحُ بِهِنَّ اَلْجِسْمُ وَ يَرْبُو اَلطِّيبُ وَ اَللِّبَاسُ اَللَّيِّنُ وَ شُرْبُ اَلْعَسَلِ»[17]
سه چیز است که برای جسم شادی به ارمغان می‌آورد و به بدن انسان رشد می‌دهد: عطرهای خوش و طبیعی و لباس‌های نرم و نوشیدن عسل.

این سه مورد می‌تواند برای افراد لاغر چاقی بیاورد و هم می‌تواند برای کسانی که قدشان کوتاه است، رشد طولی دهد.

«فَأَمَّا اَلَّتِي يُسْمِنَّ فَإِدْمَانُ اَلْحَمَّامِ وَ شَمُّ اَلرَّائِحَةِ اَلطَّيِّبَةِ وَ لُبْسُ اَلثِّيَابِ اَللَّيِّنَةِ»[18]
: حمام کردن یک روز در میان، بوییدن عطرهای طبیعی و پوشیدن لباس‌های نرم و پنبه‌ای.

موارد استفاده مشک در روایات:

1) بکارگیری در طعام و سرمه

روغن می‌تواند به صورت خوراک و خورشت مصرف شود و نیز به عنوان عطر به کار گرفته شود و در هر دو حال جایز است که در روغن از مشک استفاده شود؛ چه روغن خوراکی و چه روغنی که به عنوان عطر استفاده می‌شود.

در روایت آمده است:

«سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمِسْكِ فِي اَلدُّهْنِ أَ يَصْلُحُ؟ فَقَالَ: إِنِّي لَأَصْنَعُهُ فِي اَلدُّهْنِ وَ لاَ بَأْسَ»[19]
از امام کاظم‌ (ع) سوال شد درباره این‌که آیا می‌توان در روغن از مشک استفاده کرد؟ آیا به صلاح و مفید است؟ امام کاظم (ع) فرمودند: من در روغن [خوراکی یا روغن مالشی یا روغنی که به عنوان عطر به بدن مالیده می‌شود] بکار می‌گیرم و اشکالی ندارد.

«وَ رُوِيَ: أَنَّهُ لاَ بَأْسَ بِصُنْعِ اَلْمِسْكِ فِي اَلطَّعَامِ»[20]
و روایتی از آن حضرت وارد شده است که بکارگیری مشک در طعام و غذا اشکالی ندارد.

می‌توان از مشک در سرمه برای تقویت بینایی استفاده کرد. در رابطه با کمئه که یکی از بهترین قارچ‌ها در طب اسلامی است و درمان بسیار خوبی برای بیماری‌های چشم به حساب می‌آید، جایز و مفید است که وقتی از کمئه سرمه‌ای تهیه شد، مقداری مشک نیز به آن اضافه شود. در روایت وارد شده است:

«صِفَةُ ذَلِكَ أَنْ يَأْخُذَ كَمْأَةً فَيَغْسِلَهَا حَتَّى يُنَقِّيَهَا ثُمَّ يَعْصِرَهَا بِخِرْقَةٍ وَ يَأْخُذَ مَاءَهَا فَيَرْفَعَهُ عَلَى اَلنَّارِ حَتَّى يَنْعَقِدَ ثُمَّ يُلْقِيَ فِيهِ قِيرَاطاً مِنْ مِسْكٍ ثُمَّ يَجْعَلَ ذَلِكَ فِي قَارُورَةٍ وَ يَكْتَحِلَ مِنْهُ مِنْ أَوْجَاعِ اَلْعَيْنِ كُلِّهَا فَإِذَا جَفَّ فَاسْحَقْهُ بِمَاءِ اَلسَّمَاءِ أَوْ غَيْرِهِ ثُمَّ اِكْتَحِلْ مِنْهُ»[21]
این است که قارچ خودروی کمئه بگیرد و بشوید و پاک و خشک کند و آب آن را با پارچه‌ای بگیرد و روی آتشی قرار دهد تا کمی سفت شود. سپس یک قیراط [یا کمی] مشک در آن قرار دهد. سپس آب غلیظ منعقد شده‌ی کمئه را که با مشک معطر شده در ظرف شیشه‌ای قرار دهد و با آن برای کل بیماری‌های چشم سرمه بکشد. اگر قارچ کمئه خشکید کمی آب باران یا غیر آن رویش بریزد و نرمش کند و باز با آن سرمه بکشد.

گاهی از قارچ کمئه با عنوان دنبل یا دنبلان نیز یاد می‌شود.

در رابطه با سنگ سرمه اثمد می‌فرماید: اگر کسی می‌خواهد ایمن باشد [پیشگیری کند] از این‌که چشمش دچار آب سیاه شود، مشک در سرمه‌ی اثمدی که استفاده می‌کند، نریزد؛ معلوم می‌شود اگر مشک با سرمه اثمد آمیخته شود ممکن است زمینه ابتلا به آب سیاه را برای چشم فراهم کند.

«مَنْ نَامَ عَلَى إِثْمِدٍ غَيْرِ مُمَسَّكٍ‌ أَمِنَ مِنَ الْمَاءِ الْأَسْوَدِ أَبَداً مَا دَامَ يَنَامُ عَلَيْهِ»[22]
امان است مادامی که با آن در خواب است.

البته چون در روایات بکارگیری مشک برای سرمه وارد شده است، منظور روایت این است که سرمه اثمدی که مشک در آن ریخته شود، برای کسی که می‌خواهد ایمن از آب سیاه باشد،‌ مناسب نیست؛ فقط برای چنین فردی مناسب نیست وگرنه بکارگیری مشک در سرمه‌ها برای مطلق بیماری‌ها جنبه پیشگیرانه و درمانی دارد و جایز است.

2) عطر

ائمه اطهار (ع) و پیامبر (ص) خودشان از مشک به عنوان عطر استفاده می‌کردند.

«كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُمَسَّكَةٌ إِذَا هُوَ تَوَضَّأَ أَخَذَهَا بِيَدِهِ وَ هِيَ رَطْبَةٌ فَكَانَ إِذَا خَرَجَ عَرَفُوا أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرَائِحَتِهِ»[23]
پیامبر (ص)‌ ظرف یا مشک‌دانی داشتند و هنگامی که می‌خواستند وضو بگیرند با دست می‌گرفتند و در حالی که مرطوب بود و زمانی که می‌خواستند از خانه خارج شوند، استفاده می‌کردند طوری که مردم از خوشبویی پراکنده در فضا و کوچه متوجه می‌شدند که حضرت رسول الله (ص) در حال عبور هستند و یا از این مسیر عبور کردند.

از امام رضا (ع) روایت وارد شده است:

«كَانَ لِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مُشْكَدَانَةٌ مِنْ رَصَاصٍ مُعَلَّقَةٌ فِيهَا مِسْكٌ فَإِذَا أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ وَ لَبِسَ ثِيَابَهُ تَنَاوَلَهَا وَ أَخْرَجَ مِنْهَا فَمَسَحَ بِهِ»[24]
حضرت امام سجاد (ع) مشک‌دانی داشتند که از جنس قلع بود و در آن مشک گذاشته شده بود. هنگامی که می‌خواستند لباس بپوشند و از منزل خارج شوند، از آن به خود می‌مالیدند.

راوی می‌گوید: بعد از این‌که امام رضا (ع) با عود هندی بخور می‌دادند، از گلاب و مشک استفاده می‌کردند که خوشبویی بدنشان مضاعف شود.

«أَنِّي كُنْتُ أَرَاهُ يَتَبَخَّرُ بِالْعُودِ الْهِنْدِيِّ وَ يَسْتَعْمِلُ بَعْدَهُ مَاءَ وَرْدٍ وَ مِسْكاً»[25]
من دیدم که حضرت امام رضا (ع) با عود هندی بخور کردند تا بدنشان خوش‌بویی ماندگاری را پیدا کند. بعد از بخور دادن با عود هندی به بدنشان گلاب و مشک مالیدند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) مشک را پاک‌ترین عطرها معرفی کردند.

«قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : عَلَيْكُمْ بِهَذَا اَلْعَوْدِ اَلْهِنْدِيِّ فَإِنَّ فِيهِ سَبْعَةَ أَشْفِيَةٍ وَ أَطْيَبُ اَلطِّيبِ اَلْمِسْكُ»[26]
[برای هفت نوع بیماری مفید است] و پاک‌ترین عطرها و خوش‌بو ترین آن‌ها مشک است.

در سیره پیامبر (ص)‌ وارد شده است:

«كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لاَ يُعْرَضُ عَلَيْهِ طِيبٌ إِلاَّ تَطَيَّبَ بِهِ»[27]

هر عطر خوشی که برای آن حضرت می‌بردند، به خودشان می‌مالیدند و نیز توصیه می‌کردند که کسی نباید کرامت را رد کند؛ از جمله مصادیق کرامت این است که نباید عطر هدیه را رد کرد، و می‌فرمودند:

«وَ يَقُولُ هُوَ طَيِّبٌ رِيحُهُ خَفِيفٌ مَحْمِلُهُ وَ إِنْ لَمْ يَتَطَيَّبْ وَضَعَ إِصْبَعَهُ فِي ذَلِكَ اَلطِّيبِ ثُمَّ لَعِقَ مِنْهُ»[28]
بوی آن خوش و حمل آن آسان و اگر از آن عطر استفاده نمی‌کردند، انگشت خود را در آن ظرف مشک یا عطر می‌کردند و انگشت خود را می‌مکیدند.

روایت ناظر به این است که خوردن این عطرهای طبیعی اشکالی ندارد.

در هر صورت از روایات اهل بیت (ع)‌ استفاده می‌شود که مشک جنبه درمانی دارد و جزو بهترین عطرهای طبیعی در طب اسلامی به حساب می‌آید و آیه شریفه هم که می‌فرماید: ﴿خِتَامُهُ مِسْكٌ﴾[29] ، جام شراب بهشتی با مشک ختم و مهر شده و آک‌بندی و معطر شده است، ناظر بر این است که مخاطبان خود را تشویق و تحریک کند و به بهشت علاقه‌مند کند و آن‌ها را به سرعت و سبقت وا بدارد و این می‌طلبد که مخاطبان آیه اولا بدانند مشک و خواص آن چیست و چه امتیازاتی دارد تا در نتیجه تحت تأثیر این آیات نورانی قرآن قرار گیرند.

در کتاب «الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة» ابن بیطار، جلد سوم، از اطبایی نقل می کند که خواصی برای مشک ذکر کردند. مجلد دوم این کتاب جامع جلد سوم و چهارم است؛ بیروت این کتاب را در دو مجلد چاپ کرده است اما اصل آن چهار جلد بوده است. از اطبایی نقل می‌کند که خواصی برای مشک ذکر کردند.

«ابن ماسه: يطيب العرق و يقوي القلب و يشجع أصحاب المرة السوداء دافع للجبن العارض لهم و إذا خلط مع أدوية تصلح لهذا الشأن قواها ويسخن الأعضاء الخارجة ويقويها إذا ضعفت وإذا وضع عليها ويقوي الأعضاء الباطنة شربا وجماعة من أهل الأهواز وفارس ذكروا أن فيه رطوبة بسببها يعين على الباه وأنه إذا أخذ منه جزء يسير فأذيب بدهن خيري وطلي به على رأس الإحليل أعان على كثرة الجماع وسرعة الإنزال و قال الرازي في كتاب الإجماع أنه يبخر الفم إذا حل في الطبيخ»[30]
کرده است که: مشک عرق را خوشبو و قلب را قوی می‌کند و برای کسانی که ترس سودایی دارند، شجاعت می‌آورد و اگر با یک سری داروهای جایز مخلوط شود، به آن دارو قوت می‌دهد و اندام‌های بیرونی را گرم و قوی می‌کند اگر دچار ضعف عضلانی شده باشد، مشک روی آن عضو بگذارد و قرار گیرد. اگر همراه با شربت‌ها و نوشیدنی‌ها‌ آشامیده شود، اعضای باطنی را هم قوی می‌کند. برخی از اهل اهواز و فارس [تجربیات خود را] ذکر کردند که در مشک کمی رطوبت هم وجود دارد و به علت آن رطوبت قوه باه زنانه و مردانه را زیاد می‌کند و اگر مقداری از مشک گرفته شود و در روغن شب‌بو [که خیلی لطیف است] ذوب و مخلوط شود و بر سر دستگاه تناسلی مالیده شود، قوه جنسی را زیاد می‌کند و لذت جنسی را بیشتر می‌کند و درمان عدم نعوظ خواهد بود. رازی در کتاب «الاجماع» در رابطه با مشک می‌گوید: بوی بد دهان را می‌برد زمانی که کمی در غذا ریخته شود.

«و قال في المنصوري: ينفع من العلل الباردة في الرأس وهو جيد للغشي وسقوط القوّة. الطبري: لطيف يقوي الأعضاء لطيب رائحته وينفع إذا استعط به مع شيء من زعفران مدوفين من كل واحد نصف عدسة نفع من الصداع البارد ويقوي الدماغ. حكيم بن حنين: يستعمل في الأدوية المقوية للعين ويجلو لبياض الرقيق وينشف رطوبتها جدا»[31]
رازی در کتاب «منصوری» گوید: برای بیماری‌های سرد در سر مفید است و برای غش مفید است و برای کسانی که قوت بدنی‌شان را از دست می‌دهند و دچار تشنج و صرع و افتادن روی زمین می‌شوند. طبری می‌گوید: مشک قوت‌بخش به اعضا هست چون بوی خوشی به همراه دارد و اگر با کمی زعفران مخلوط شود، نافع است که با آن سعوط شود و مغز را زیاد می‌کند [برای سردردهای میگرنی سرد، اگر کمی آب زعفران را با مشک سعوط شود و در بینی چکانده شود، برای سردرد میگرنی سرد و تقویت مغز بسیار مفید است]. حکیم بن حنین گوید: برای داروهای تقویت کننده چشم از مشک می‌شود استفاده کرد و سفیدی چشم را جلا می‌دهد و رطوبت‌های زائد را پاک می‌کند.

به هر حال برای بسیاری از بیماری‌ها مفید است.

«ابن رضوان: ينفع من أوجاع البواسير الظاهرة طلاء عليها. غيره : ينفع من الرياح الغليظة المتولدة في الأمعاء شربا»[32]
ابن رضوان گوید: اگر مقداری مشک برای بواسیر نر که گوشتی است، مالیده شود، مفید خواهد بود. برای خارج کردن بادهای غلیظی که در روده‌ها یا در معده جمع شده، برخی نقل کردند: اگر به صورت شربت میل شود [در شربت قرار داده شود و نوشیده شود] برای خارج کردن بادهای غلیظ محبوس در روده‌ها مفید است.


[1] سوره مطففین، آيه 26.
[2] سوره مطففین، آيه 22.
[3] سوره مطففین، آيه 23.
[4] سوره مطففین، آيه 24.
[5] سوره مطففین، آيه 25.
[6] سوره مطففین، آيه 26.
[7] سوره واقعه، آيه 36.
[8] سوره مطففین، آيه 27.
[9] سوره مطففین، آيه 26.
[10] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج16، ص248.
[11] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج16، ص248.
[12] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج6، ص514.
[13] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج6، ص513.
[14] مكارم الاخلاق، الطبرسي، رضي الدين، ج1، ص41.
[15] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج76، ص141.
[16] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج6، ص510.
[17] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج62، ص295.
[18] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج76، ص78.
[19] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص150، أبواب آداب الحمام والتنظيف والزينة، وهي مقدمة الأغسال، باب95، ح١٧٧٣، ط آل البيت.
[20] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص150، أبواب آداب الحمام والتنظيف والزينة، وهي مقدمة الأغسال، باب95، ح١٧٧٤، ط آل البيت.
[21] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج62، ص151.
[22] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج6، ص494.
[23] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج6، ص515.
[24] مكارم الاخلاق، الطبرسي، رضي الدين، ج1، ص42.
[25] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج49، ص90.
[26] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج76، ص143.
[27] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج16، ص249.
[28] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج16، ص249.
[29] سوره مطففین، آيه 26.
[30] الجامع المفردات الأدوية والأغذية، ابن بيطار، ج4، ص156.
[31] الجامع المفردات الأدوية والأغذية، ابن بيطار، ج4، ص156.
[32] الجامع المفردات الأدوية والأغذية، ابن بيطار، ج4، ص157.