درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1403/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر طبی سوره نحل/تفسیر آیات 24 تا 28 /

 

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ ۙ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ﴾[1]

﴿لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ﴾[2]

﴿قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ﴾[3]
﴿ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ وَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ ۚ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[4]
﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[5]

﴿فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ﴾[6]

بحث ما در رابطه با این مسئله بود که خدای متعال بیان فرمودند که تنها خداوند است که شایسته پرستش است و شایسته است که او را به عنوان معبود خود انتخاب کنیم و فقط او را عبادت کنیم. بعد دلایل و قرائنی را ذکر فرمودند تا ذهن، عقل و قلب ما را بیدار کند؛ چون خدا خالق، رَب و مربی (تربیت‌کننده‌ی) عالم و همه اشیاء‌ است و شریکی در خلقت و مدیریت عالم ندارد، از این جهت شایسته پرستش است. اگر از مدبرات امر استفاده می‌کند، همگی سربازان خدا هستند؛ ملائکه سربازان خدا هستند و به اذن خدا کار می‌کنند وگرنه هیچ‌کدام مستقلا کاری را پیش نمی‌برند. کسی که به تنهایی خالق است و به تنهایی جهان را مدیریت می‌کند، خداست؛ چون به تنهایی خالق و مربی است، به تنهایی هم شایسته پرستش و عبادت است.

در ادامه می‌فرماید اگر به مشرکین [کسانی که برای خداوند در خالقیت، ربوبیت و عبادت شریک قائل می‌شوند] بگویید: چه چیزی بر پیامبران نازل شد، می‌گویند: «اساطیرُ الأوَلین»؛ این‌ها اسطوره و خرافه است و چیزهایی است که بر پیشینیان نازل شده است و نشانه‌ی سفاهت و عقب‌افتادگی است. ﴿وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ ۚ قَالُوا خَيْرًا﴾[7] در حالی که اگر به مؤمنین بگویی: خدا چه چیزی نازل کرده است؟ می‌گویند:
خدا هر چه در نظام تکوین و هم در نظام تشریع بیان کرده است، خیر است. هر چه آفریده است خیر است و هر چه باید و نباید در قرآن گفته است، خیر است. اما مشرکین می‌گفتند: نه! آن‌چه خدای متعال آفریده است، برخوردار از حکمت نیست یا برای خدا در تدبیر عالم شبیه قائل بودند؛ برای هر کدام از پدیده‌های عالم رب النوعی انتخاب می‌کردند و می‌گفتند: فلان ستاره بخش‌هایی از عالم را اداره می‌کند و خورشید بخشی را اداره می کند؛ می‌گفتند که هر ستاره یا سیاره‌ای یک سری از مخلوقات را اداره می‌کند. این تفکر الان هم هست. اگر کسی خدای نکرده آمریکا را قدرتمند جهان بداند و بگوید این‌ها کدخدای عالم هستند و باید و نبایدهای زندگی‌مان را از غرب و فرهنگ غربی و آمریکایی بگیریم؛ این تفکر هم نوعی شرک است. در حالی که آن‌چه که در کتاب خدا نازل شده است، خیر است. اسطوره‌ها آن‌چیزهایی است که مشرکین می‌گویند، نه آن چیزهایی که خدا بیان می‌کند؛ مثلا خدا از بانوان حجاب خواسته است. اگر به مشرکین بگویند: حکم حجاب چیست؟ می‌گویند: این خرافه است، این را قدیمی‌ها و مادربزرگ‌های ما که قدیمی بودند و از علم چیزی نمی‌دانستند، عمل می‌کردند. دین مال آن‌هاست ما به‌روز و امروزی هستیم. این تفکر همان تفکر است. خدای متعال می‌فرماید: متقین کسانی هستند که تمام دستورات خدا را خیر می‌دانند و می‌گویند خدا خیر ما را خواسته است. اگر خواسته ما حجاب‌مان را رعایت و عفاف و حیای‌مان را حفظ کنیم، برای این است که ما نیاز به آرامش، خانواده سالم، حیا و عفاف داریم. ما نیاز به پاکدامنی داریم. بی‌حجابی و بدحجابی و بی‌بندو باری و آزادی‌های جنسی مضر به حال بشر است و نهاد خانواده را متلاشی می‌کند و فرد را بی‌حیا و شهوت‌ران می‌کند. بیشتر اهل جهنم به علت شهوت جنسی و شهوت شکم جهنمی شدند. شهوت شکم آن‌ها را به مال حرام خوری، گران‌فروشی و کم‌فروشی و شهوت جنسی آن‌ها را به انحرافات جنسی وادار کرد؛ بیشتر اهل جهنم این‌ها هستند. خدای متعال روز قیامت آن‌ها را احضار می‌کند و می‌فرماید:‌ آیا آتش جهنم اسطوره است و واقعیت ندارد؟ آیا خرافه است؟ چه می‌بینید؟ آیا تو نبودی این‌ها را تکذیب می‌کردی؟ بعضی از انسان‌ها به این علت که در دنیا زیاد دروغ می‌گفتند و تکذیب می‌کردند، در روز قیامت با وجود این‌که آتش جهنم را می‌بینند باز اقرار نمی‌کنند که در دنیا تکذیب می‌کردند و می‌گویند: ما گناه نمی‌کردیم.

﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[8]
این همه تکذیب، دروغ و معصیت؛ چرا؟ چون دروغ‌گویی در وجودشان رسوخ کرده و ملکه وجودشان شده است، حتی آتش جهنم را می‌بینند و با وجود دیدن آن، باز می‌گویند: ما در دنیا آدم خوبی بودیم. خداوند می‌فرماید: «بَلَی»؛ بله! همین‌طور است که شما می‌گویید. ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[9] خداوند می‌داند شما در دنیا چه‌ کارهایی انجام دادید؛‌ نمی‌توانید انکار کنید زیرا عین واقعیت و نیت شما را به شما نشان می‌دهند. فرد دیگر نمی‌تواند تکذیب کند. عالم در قیامت عالم حیات است؛ دست و پا و چشم و گوش به نطق واداشته می‌شوند و زبان‌شان باز می‌شود و بر علیه خود فرد شهادت می‌دهند. صاحب این اعضا به اعضای بدنش می‌گوید: چرا بر علیه من شهادت می‌دهید؟ شما تا حالا چه‌کار می‌کردید؟ چرا تا به حال حرف نمی‌زدید؟ می‌گویند: ﴿أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ﴾[10] ؛ خداوند نطق ما را باز کرده است که حرف بزنیم. ما به اذن خود حرف نمی‌زنیم؛ تا حالا مأمور به سکوت و شهادت بودیم که تنها ببینیم؛ می‌توانستیم حرف بزنیم اما خدا اجازه نداد. این معصیت‌کاران روز قیامت متوجه می‌شوند که عالم همه، چشم بوده است و همه انسان را می‌دیدند. منتها اجازه نداشتند شهادت دهند. کسی می‌تواند شهادت دهد که ناظر صحنه باشد وگرنه حق شهادت دادن ندارد.
﴿لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا﴾[11] چطور بر علیه ما گواهی می‌دهید؟ می‌گویند: ما در دنیا با چشم باطنی که خدا به ما داده بود، می‌دیدیم که شما معصیت می‌کنید، منتها اذن تکلم نداشتیم. اینجا خدا نطق ما را باز کرده است.

در مقابل، مشرکین آموزه‌های الهی را اسطوره و سفاهت می‌دانند. این تفکر امروزه هم وجود دارد؛ فکر می‌کنند هر چیزی که قدیمی باشد یعنی بی‌ارزش است و آن را رها می‌کنند. معیار ارزشمندی چیزی مفید بودن آن چیز است؛ ولو قدیمی باشد. ممکن است چیزی جدید باشد اما مضر باشد. الان جوان‌ها شیشه و گُل که از مصادیق مواد مخدر است، استفاده می‌کنند؛ دستاورد امروزی و جدید است اما فرد با مصرف آن هشیاری، عقل و دینش را از دست می‌دهد و کارهای خلاف عقل و عفت انجام می‌دهد؛‌ چنین چیزی با وجود جدید بودن، ضرر دارد.
ممکن است چیزی قدیمی باشد و از قدیم الایام استفاده می‌کردند اما به حال بشر مفید بوده باشد؛ مثلا بانوان از قدیم الایام به سرشان حنا می‌زدند؛ در نتیجه دچار یائسگی نمی‌شدند و خون حیض‌شان همیشه سر ماه جریان داشت. اما الان رنگ مو استفاده می‌کنند که یک چیز جدید است ولی کیست، میوم، فیبروم، سرطان و مشکلات پوستی می‌آورد. هر چیزی که جدید است نشانه تمدن نیست و هر چیز قدیمی نشانه بد بودن نیست. پس نشانه مفید بودن، خیر بودن است. خدا آن‌چه در نظام عالم تکوین و نظام تشریع یعنی دین آورده است،‌ خیر است. وقتی می‌خواهید چیزی را به کوچک بودن مثال بزنید، می‌گویید: این پیزوری می‌خواهد من را بزند. پیزور یک گیاه است. امام صادق (ع) فرمودند: همین چیزی که شما برای تحقیر شخصی مثال می‌زنید هزاران فایده دارد. برگ گیاه پیزور که به آن کاغذ مصری می‌گویند، بهترین درمان برای قطع خون‌ریزی‌هاست. این کاغذ را پودر می‌کنند و روی جراحت یا زخم می‌ریزند،‌ سریع خون را بند می‌آورد. برخی برای اشخاص سبک از واژه «پیزور» استفاده می‌کنند. به تعبیر جناب بوعلی در قانون برگ گیاه پیزور را می‌توان لای چینی‌جات و شکستنی‌ها قرار داد که نشکند و نیز می‌توان برای قطع خون‌ریزی‌ها از آن استفاده کرد. ضماد آن با گلاب برای سرباز کردن غدد نیز می‌تواند مفید باشد.

اگر خدا چیزی را در نظام عالم آفرید، حتما خیر است؛ حتما حکمت، فایده و خیر دارد. ما باید حکمت‌های عالم را استخراج کنیم. نظام عالم نظام احسن است اگر شکلی بهتر از این نظام وجود داشت، خدا به آن صورت می‌آفرید. خدا که بخیل نیست، فیاض است. پس این نظام عالم را که به این صورت آفریده، بهترین شکل ممکن است. اگر خدا کسی را مرد خلق کرده است، حکمتش در مرد بودن است و باید سعی کند نقش خود را خوب بازی کند. اگر کسی را زن آفرید،‌ حکمتش در زن بودن است و باید نقش خود را در نظام عالم به خوبی بازی کند. یکی باید مظهر ایمان، مظهر خدمت در نظام خانواده باشد به نام زن؛ به تعبیر قرآن هیچ زنی نباید آرزو کند من می‌خواهم مرد بشوم و نیز هیچ مردی نباید آرزو کند من می‌خواهم زن شوم. وجود صنف زن برای زنان و وجود مرد صنف مرد برای مردان خیر بوده است. اما متأسفانه نگاه غرب این است که با جنبش‌های فمینیستی سعی می‌کنند به بانوان القا کند که شما بایستی از هر جهت با مردان مساوی باشید. برخی از زنان می‌گویند چرا مردان عادت ماهانه نمی‌شوند؟ پس نظام عالم به ما ظلم کرده است. این فکرهای شیطانی را تلقین می‌کنند طوری‌که دختر معصوم از جنسیت خودش کراهت پیدا می‌کند؛‌ این فکر شیطانی است. این‌که به انسان‌های باتقوا می‌فرمایند خدا چه نازل کرده است، می‌گویند: خِیر؛ در نظام تکوین و هم در نظام تشریع منظور است. دختر بودن برای دختران خیر است و زن بودن برای زنان خیر است. آن‌ها جهادشان در خوب شوهرداری و خوب فرزندداری است. جهادشان در ایثارگری و روحیه ایثارگری در نظام خانواده است. مرد مظهر قدرت جسمانی است؛ باید کار و تلاش اقتصادی کند، نفقه بدهد و خانواده مدیریت کند. هیچ کدام کمال به حساب نمی‌آید. می‌گوید من چون مرد هستم برتر از شما هستم یا من چون زن هستم کمتر از شما هستم؛‌ مرد بودن و هم زن بودن خیر است و معیار تقوای الهی است. قرآن کتاب نور است و می‌گوید معیار تقوا، ایمان، اسلام، روزه‌گرفتن و دائم الذکر بودن است؛ این‌که دیگر زن و مرد نمی‌شناسد. این کمالات روح است و روح هم نه زن‌بردار است و نه مرد بردار. این اصناف مال جسم انسان است. جسم است که برخی زن و برخی مرد هستند. و کمالات مربوط به روح انسان است. پس همه این کتاب، کتاب نور و خیر و مفید به حال بشر است.

اشاره کردم نظام تکوین نیز همین‌طور است. پس ما نباید فکر کنیم که نظام عالم بدون هدف، پوچ و خالی از حکمت آفریده شده است. این نگاهی است که قرآن به ما آموزش داده است؛ باید در مورد هر چه خدا خلق کرده، تأمل کنید و حکمت آن را به دست بیاورید که چرا خداوند در وجود انسان مثلا این را آفریده است. مثال‌هایی را اهل بیت (ع) زدند و به این‌که حکمت‌های الهی تشویق کردند؛‌ مثلا خداوند پوست کف پای انسان را محکم قرار داد اما پوست گونه‌ها را ظریف قرار داد؛ چون صورت باید مظهر زیبایی باشد اما کف پای انسان چون محل تحمل بدن انسان است باید پوستش محکم باشد. این یعنی باید ببینی خداوند متعال چه ظرافت‌هایی در وجود انسان قرار داده است. آن ظرافت‌ها را به دست بیاورید.

ما قبلا مثال‌های مختلفی زدیم؛ مثلا نوع موها متفاوت است. موی مژه با موی سر متفاوت است؛ چون موی مژه‌ها باید ظریف باشد ولی موی سر غلیظ و استحکامش بیشتر است.

مشرکین کل آیات قرآن را اسطوره می‌دانند و هم‌اکنون هم همین‌طور است. این فکر وجود دارد که برخی از افراد غرب‌زده، دین را عامل عقب‌ماندگی می‌دانند. در حالی که دین عامل رشد انسان‌ها و تکامل آن‌ها است. این‌ها دچار مغلطه و شبهه شدند؛ پیش خودشان گفتند که اگر چیزی قدیمی باشد، حتما بی‌فایده است. در حالی که معیار فایده‌دار بودن، قدیمی و جدید بودن نیست. چه بسا چیزی جدید است و ضرر دارد مانند شیشه و گل و مواد مخدر و چه بسا چیزی قدیمی است و در قدیم هم استفاده می‌کردند مانند حنا که صددرصد مفید است.

در ادامه خدای متعال به این نکته اشاره می‌کند که همین‌هایی که آیات قرآن را به مسخره می‌گیرند و قدیمی می‌دانند، برخی از جوانان را گمراه می‌کنند؛ به جای این‌که آنان را هدایت و علاقه‌مند به دین خدا کنند، آنان را از دین و راه خدا دور می‌کنند. چنین افرادی باید در روز قیامت بار گناهان خودشان که ضلالت است و بار گناهان کسانی را که گمراه کردند، به دوش حمل کنند؛ بدون‌ این‌که ذره‌ای از گناه و معصیت و بار سنگین افراد گمراه شده، کم شود؛ هر کسی بار خود را حمل می‌کند اما کسانی که مردم را گمراه کردند بار گناهان‌شان بیشتر است. افراد گمراه‌شده محضر خداوند می‌آیند و به خداوند عرضه می‌دارند: خدایا! آن‌ها ما را گمراه کردند، پس آنان را دو برابر عذاب کن. خدای متعال می‌فرماید:‌ خوب محاسبه نکردید. اگر شما بله قربان‌گوی انسان‌های گمراه نبودید، بازار ضلالت این‌ها گرم نمی‌شد. شما درِ خانه‌ی این‌ها رفتید که در خانه اهل بیت (ع) برای‌تان بسته شد. شما بله‌قربان‌گوی پادشاهان بنی امیه و بنی عباس بودید که در خانه اهل بیت (ع)‌ بسته شد. اگر شما نمی‌گفتید چشم و در بزم و جلسات آن‌ها شرکت نمی‌کردید بازار آن‌ها گرم نمی‌شد. لذا فرمود:‌ ﴿لِكُلٍّ ضِعْفٌ﴾[12] برای هر دو گروه، عذاب را دو برابر قرار داد. این‌که گمراه شدید و هم این‌که بازار انسان‌های گمراه‌کننده را گرم کردید. ببینید آیه چه‌قدر شدت دارد. اگر دیدید کسی مردم و جوانان را دعوت به گمراهی می‌کند در جلسات او شرکت نکنید تا به بحث دیگری بپردازد وگرنه همین سیاهی‌لشکرها گاهی وقت‌ها عظمتی از یه انسانِ گمراه می‌سازد که دیگران را به اشتباه می‌اندازد؛‌ طوری که فکر می‌کنند انسان بزرگی است و حرف او را گوش می‌کنند.

ما در دوران گذشته و دهه‌های گذشته افرادی داشتیم که می‌آمدند و با ادبیات جدید، شبهه‌هایی در ذهن جوان‌ها ایجاد می‌کردند. خیلی‌ها در جلسات این‌ها شرکت می‌کردند. بعدا بعضی از متفکران اسلامی در جلسه‌های آن‌ها سخنرانی می‌کردند و جوانان کمتر حضور پیدا می‌کردند. می‌گوید روز قیامت این سیاهی‌لشکرها را احضار می‌کنند و می‌گویند اگر شما سر جلسه این روشن‌فکرهای غرب‌زده نرفته بودید، بازار آن‌ها گرم نمی‌شد. در نتیجه ما شما را هم مانند آن‌ها دو برابر عذاب می‌کنیم. انسان‌های ضال و گمراه را به خاطر گمراهی خودشان و هم مضل و گمراه‌ کردن دیگران، شما را به خاطر این‌که گمراه شدید و از عقل خود استفاده نکردید و هم به خاطر اینکه‌ بازار ضلالت را گرم کردید:‌ ﴿اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ﴾[13] این سخن خداوند است.

نکته‌ای پایان عرایضم باشد؛ متأسفانه این کتاب که کتاب خیر، حکمت و نور است، بازارش گرم نیست و زیاد خریدار ندارد؛ شما کلاس‌های قرآن را با کلاس‌های زبان مقایسه کنید. نمی‌خواهم بگویم زبان بد است اما نسبت به قرآن که کتاب هدایت است، ببینید پدر و مادرها چقدر مقید هستند که بچه‌هایشان سر موقع سر کلاس زبان حضور پیدا کنند. ولی حالا چقدر مقیدند کلاس قرآن شرکت کنند؟ چون قرآن را جدی نمی‌گیرند و کتاب زندگی نمی‌دانند. آقا امیرالمؤمنین (ع) به امام حسن مجتبی (ع) فرمودند: فرزندم قبل از این‌که قلبت پر از ضلالت شود، من قلب تو را با نور قرآن پر از نور می‌کنم؛ قبل از این‌که ذائقه تو عوض شود و ذائقه به ضلالت داشته باشی، ذائقه به هدایت در تو ایجاد می‌کنم.

پس ما همگی باید سعی کنیم تفکراتمان را بر قرآن کریم تطبیق دهیم و نظام عالم، نظام تشریع و تکوین را خیر بدانیم و در رابطه با نظام تکوین سعی کنیم تفکر کنیم؛ چون خدای متعال خیلی موضوع برای تفکر به ما معرفی کرده است از جمله کوه‌ها،‌ معادن و در آیات بعدی زنبور عسل را معرفی می‌کند. رنگ‌کوه‌ها و منابع دریایی و حیوانات اهلی و غیر اهلی را به عنوان موضوع مطرح کرد و از ما خواست در رابطه با این‌ها فکر کنیم تا ایمان‌مان تقویت شود.

 


[1] سوره نحل، آيه 24.
[2] سوره نحل، آيه 25.
[3] سوره نحل، آيه 26.
[4] سوره نحل، آيه 27.
[5] سوره نحل، آيه 28.
[6] سوره نحل، آيه 29.
[7] سوره نحل، آيه 30.
[8] سوره نحل، آيه 28.
[9] سوره نحل، آيه 28.
[10] سوره فصلت، آيه 21.
[11] سوره فصلت، آيه 21.
[12] سوره اعراف، آيه 38.
[13] سوره بقره، آيه 16.