1403/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/درمان های جراحات /
جراحات
یکی دیگر از آیات طبی قرآن کریم، بخشی از آیه 45 سوره مائده است:
﴿وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ﴾[1]
اگر کسی دست دیگری را زخمی کرد، او هم میتواند متقابلا دستش را زخمی کند. همچنین میتواند دیه دریافت کند یا مبلغی دریافت کند در حدی که رضایت پیدا کند.
﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ ۚ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[2]
و در تورات بر بنی اسرائیل حکم کردیم که جان هر انسانی در مقابل جان دیگری و چشم در مقابل چشم و بینی را در مقابل بینی و گوش را در مقابل گوش و دندان را در مقابل دندان قصاص کنید و برای هر جراحتی قصاص خواهد بود. پس هر گاه کسی حق قصاص را ببخشد، کفارهی او خواهد بود و هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند، از ستمکاران خواهد بود.
خداوند در این آیه میفرماید: ما در تورات حکم قصاص را بیان کردیم. در قرآن هم حکم آن وارد شده است آنچنان که در کتب مقدس پیشین وارد شده است.
اگر کسی عمدا دیگری را کشت، خانواده مقتول میتوانند حق قصاص از قاتل دریافت کنند و او را هم به قتل برسانند.
اگر کسی چشم دیگری را کور کرد، متقابلا میتوان چشم او را کور کرد.
اگر کسی پرده گوش دیگری را سوراخ کرد، متقابلا قابل قصاص است.
آیه در ادامه به صورت کلی بیان میکند: ﴿وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ﴾[3]
﴿فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ﴾[4]
اگر کسی خسارتی را که فرد آسیبزننده وارد کرده، بخشید، این کفاره گناهان او به حساب میآید. اگر آسیب دیده ببخشد، به میزان بخششِ او کفاره گناهانش است.
﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[5]
شاهد ما «وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ» است. قصاص حکم فقهی است اما چگونه این آیه، میتواند آیهای طبی محسوب شود؟ به اعتبار موضوع این قضیه است: «الجروح» یعنی جراحات؛ در این آیه حکم فقهی جراحات بیان شده اما در روایت طبی اهل بیت (ع) احکام طبی جروح بیان شده است که چگونه میتوان آن را درمان کرد. «جروح» بر حسب لغت یعنی زخم و زخمی شدن؛ زخمهایی که بر بدن وارد میشود.
ذیل این آیه روایاتی وارد شده که ناظر بر این است که حتی شکستگیها هم از مصادیق جروح به حساب میآید. یعنی اگر کسی دست دیگری را بشکاند، بر حسب کدام قسمت از این آیه میتوان استناد کرد که قابلیت قصاص دارد؟ قسمت «الجروح قصاص». پس یک معنای جراحات، زخمهایی است که بر بدن وارد میشود و معنای دیگرش مطلق آسیبها است که شامل شکستگیها هم میشود.
درمانهای جراحات
1) نسخه امام باقر (ع)
در رابطه با جراحات، زخمهایی که بر بدن وارد میشود، درمانهای مختلفی در روایات وارد شده است.
در روایتی امام باقر (ع) برای جراحات نسخهای تجویز فرمودند:
«لِلْجُرْحِ قَالَ تَأْخُذُ قِيراً طَرِيّاً وَ مِثْلَهُ شَحْمَ مَعْزٍ طَرِيٍّ ثُمَّ تَأْخُذُ خِرْقَةً جَدِيدَةً وَ بُسْتُوقَةً جَدِيدَةً فَتَطْلِى ظَاهِرَهَا بِالْقِيرِ ثُمَّ تَضَعُهَا عَلَى قِطَعِ لَبِنٍ وَ تَجْعَلُ تَحْتَهَا نَاراً لَيِّنَةً مَا بَيْنَ اَلْأُولَى إِلَى اَلْعَصْرِ ثُمَّ تَأْخُذُ كَتَّاناً بَالِياً فَتَضَعُهُ عَلَى يَدِكَ وَ تَطْلِي اَلْقِيرَ عَلَيْهِ وَ تَطْلِيهِ عَلَى اَلْجُرْحِ وَ لَوْ كَانَ اَلْجُرْحُ لَهُ قَعْرٌ كَبِيرٌ فَافْتَلَّ اَلْكَتَّانَ وَ صُبَّ اَلْقِيرَ فِي اَلْجُرْحِ صَبّاً ثُمَّ دُسَّ فِيهِ اَلْفَتِيلَةَ»[6]
قیر طبیعی تازه تهیه کن و اندازه آن قیر، شحم بز تازه تهیه کن. سپس پارچهی تازه یا بستوقه (باند) تازه بگیر و ظاهر آن را با قیر آغشته کن. سپس آن (پارچه آغشته به قیر) را در مقداری شیر قرار میدهی و زیر آن را از صبح تا عصر یا از ظهر تا عصر روی آتش مختصری قرار میدهی. سپس پارچهی کتان کهنه را میگیری و آن را بر دستت قرار میدهی و قیر را بر پارچهی کتان کهنه میمالی و پارچهی آغشته به قیر (این پارچه همان است که قیر و شحم بز بر آن مالیده شده بود) را روی زخم قرار میدهی و اگر جراحت خیلی عمیق و گود باشد، کتان قیری شده را دور آن جراحت میبندی و مقداری قیر حرارت دیده در جراحت میچکانی و آن را چند دور میپیچی و بعد گره میزنی تا گره مانند فیتیله شود و فیتیله را زیر باند پنهان میکنی.
دو نوع قیر داریم: قیر صنعتی و قیر طبیعی. قیر طبیعی مستقیما از دل کوه و معادن استخراج میشود. «بستوقه» به معنای پارچه کهنه به کار برده شده است اما چون در روایت بعد از «بستوقه» کلمه «جدیدة» به معنای تازه بکار برده شده است، منظور از بستوقه، باند است.
در برخی نسخهها، زمان قرار دادن روی آتش از ظهر تا عصر آمده است.
شاید منظور از کتان کهنه، قوی بودن آن است.
«تطليه على الجروح»: پارچه قیر دیده را روی زخم قرار میدهی؛ منظور از این پارچه، همان پارچهای است که رویش شحم بز هم مالیده شده بود.
بنابراین پارچهای را برداشته و رویش قیر تازه و شحم بز تازه میمالید و در ظرفی قرار میدهید. مقداری شیر روی آن میریزید و حرارت میدهید. چیزی که به دست میآید را روی کتان کهنه میمالید و دوباره رویش قیر میمالید یا پارچهای را برداشته و ظاهر آن را قیر تازه و شحم بز تازه میمالید. این پارچه را در ظرفی قرار میدهید و مقداری شیر روی آن میریزید و حرارت میدهید. یک پارچهی کتان را برداشته و روی آن را قیرمالی میکنید. پارچه قیر و شحم دیده را روی زخم قرار میدهید. پارچه کتان را هم روی همان پارچه قرار میدهید. اگر جراحت خیلی عمیق بود، قیر طبیعی در جراحت بچکانید.
قیر طبیعی مانند مومیایی است که از دل کوه استخراج میشود.
سوال: آیا قیر همان مومیایی نیست؟
در «توحید مفضل» فرمودند: از دل کوه، مومیایی و قیر استخراج میشود.
خوردن و هم مالیدن مومیایی برای جراحات خوب است و خوردن آن استخوانها را ترمیم میکند.
2) خاکستر حصیر
در روایت آمده است:
«جَرَحَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم يَوْمَ أُحُدٍ وَ كُسِرَتْ رَبَاعِيَتُهُ وَ هُشِمَتِ اَلْبَيْضَةُ عَلَى رَأْسِهِ وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُهُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ تَغْسِلُ عَنْهُ اَلدَّمَ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَسْكُبُ عَلَيْهَا بِالْمِجَنِّ فَلَمَّا رَأَتْ فَاطِمَةُ أَنَّ اَلْمَاءَ لاَ يَزِيدُ اَلدَّمَ إِلاَّ كَثْرَةً أَخَذَتْ قِطْعَةَ حَصِيرٍ فَأَحْرَقَتْه حَتَّى إِذَا صَارَ رَمَاداً أَلْزَمَتْهُ الْجَرح فَاسْتَمْسَكَ اَلدَّمُ»[7]
حضرت رسول الله (ص) در جنگ احد مجروح شدند و دو دندان جلوی ایشان شکست و کلاهی که روی سرشان قرار میدادند، شکست و فاطمه فرزند ایشان خون او را شستوشو دادند و علی بن ابی طالب (ع) با سپر روی قسمتی که مجروح شده بود، آب میریختند و شستوشو دادند. زمانی که حضرت زهرا (س) دیدند که آب زیاد نمیکند خون را مگر زیاد کردن آن [وقتی دیدند، آب ریختن خونریزی را بیشتر کرد، نسخه دیگری به کار گرفتند] قطعهای حصیر را گرفتند و سوزاندند تا اینکه خاکستر شد و روی جراحت قرار دادند و خون بند آمد.
پس یکی دیگر از درمانهای جراحات خاکستر حصیر است.
3) گیاه پیزور
جناب حکیم بوعلی در کتاب «قانون» از یک گیاهی به نام «بُردی» یا «بَرَدی» نام بردند. این گیاه اسمش پیزور است. آیا شنیدید برخی میگویند: این پیزوری میخواهد ما را بزند؟ امام صادق (ع) در توحید مفضل میفرماید: بعضی از گیاهانی که برای کوچک کردن افراد به کار میبرید، خیلی کار ازش میآید؛ مانند گیاه پیزور. از برگ گیاه پیزور کاغذ درست میکنند و کاغذش به کاغذ هندی معروف است. ایشان در کتاب قانون نام آن را چنین ذکر میکند: «القرطاس المصری» کاغذ هندی و خاصیتش این است: «ينفع من النزف، ويمنعه رماده»[8]
«يذر على الجراحات الطرية، فيدملها»[9]
پودر کاغذ هندی برای بند آوردن خونریزی مفید است و از آن جلوگیری میکند؛ برگ این کاغذ را ریز ریز میکنند و بر حراجات قرار میدهند. پس میتوان گفت اگر کسی دستش زخمی شد یا کلا قسمتی از بدنش خونریزی شدید داشت، کاغذ هندی را پودر کند و پودر آن را روی زخم بریزد که بند میآید.
4) نسخه امام هادی (ع)
میدانید جناب راوندی کجا دفن است؟ در حرم حضرت معصومه (س) کنار حوض، قبر بزرگی است. ایشان جناب آقای راوندی هستند و کتابی به نام دعوات دارد. در کتاب دعوات ایشان آمده است:
«مَرِضَ اَلْمُتَوَكِّلُ مِنْ خُرَاجٍ خَرَجَ بِهِ فَأَشْرَفَ فَأَشْرَفَ عَلَى اَلْمَوْتِ مِنْهُ فَلَمْ يَجْسُرْ أَحَدٌ أَنْ يَمَسَّهُ بِحَدِيدَةٍ فَنَذَرَتْ أُمُّهُ إِنْ عُوفِيَ أَنْ تَحْمِلَ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَالاً جَلِيلاً مِنْ مَالِهَا فَقَالَ اَلْفَتْحُ بْنُ خَاقَانَ لِلْمُتَوَكِّلِ لَوْ بَعَثْتَ إِلَى هَذَا اَلرَّجُلِ يَعْنِي أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلْتَهُ فَإِنَّهُ رُبَّمَا كَانَ عِنْدَهُ صِفَةُ شَيْءٍ يُفَرِّجُ اَللَّهُ بِهِ عَنْكَ فَقَالَ اِبْعَثُوا إِلَيْهِ فَمَضَى اَلرَّسُولُ وَ رَجَعَ وَ قَالَ: قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خُذُوا كُسْبَ اَلْغَنَمِ وَ دِيفُوهُ بِمَاءِ اَلْوَرْدِ وَ ضَعُوهُ عَلَى اَلْخُرَاجِ فَإِنَّهُ نَافِعٌ بِإِذْنِ اَللَّهِ»[10]
متوکل (علیه ما علیه) دچار خُراج شد و در آستانه مرگ قرار گرفت. هیچ اقدامی که طبیبی رویش انجام دهد به اینکه با آهن بخواهد آن را مس کند و چرک و عفونتها را بیرون بکشد، کارساز نبود. مادرش نذر کرد که اگر پسرش عافیت یافت، مال زیادی به امام هادی (ع) میدهد. فتح بن خاقان به متوکل گفت: اگر فرستاده و پیکی را به سمت این مرد بزرگ یعنی امام هادی (ع) فرستادی، از او نسخهای بخواه. شاید نزد او توصیفات درمانی باشد که خداوند با آن فرجی حاصل کند. او هم گفت: بفرستید. پیکی فرستادند و بازگشت. حضرت امام (ع) فرمودند: فضولات گوسفند را بگیر و با گلاب مخلوط کن (در حدی که کمی سفت شود) و آن را بر خراج (جوش و دمل) وضع کن یا قرار بده که به اذن خدا مفید خواهد بود.
آخرین دواء «کَی» است اما حتی آهن گذاشتن برای او افاقه نکرد.
«خُراج» بیماری جوش و دمل و امثال اینها را گویند. یک مصداقش تودههای و غدههای سرطانی است. «فاشرفت علی الموت»؛ انسان با دمل که در معرض مرگ قرار نمیگیرد. بنابراین یکی از مصادیق جوش و دمل، غدههای سرطانی است.
مخلوط پشگل گوسفند با گلاب یعنی خمیر شود.
یکی از معانی «کسب» فضولات گوسفند است. معنای دیگر آن تفالهها و عصارههای بذرهای روغنی است. مثلا به تفالههای کنجد روغن گرفته شده، «کُسب» میگویند. «قال فی القاموس: الكُسب ـ بالضم ـ عصارة الدهن»[11] الکُسب با ضمه، عصارهی روغن است؛ یعنی همان تفالههای بذرهای روغنی.
«فَجَعَلَ مَنْ بِحَضْرَةِ اَلْمُتَوَكِّلِ يَهْزَأُ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ لَهُمُ اَلْفَتْحُ وَ مَا يَضُرُّ مِنْ تَجْرِبَةِ مَا قَالَ! فَوَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَرْجُو اَلصَّلاَحَ بِهِ فَأُحْضِرَ اَلْكُسْبُ وَ دِيفَ بِمَاءِ اَلْوَرْدِ وَ وُضِعَ عَلَى اَلْخُرَاجِ فَانْفَتَحَ وَ خَرَجَ مَا كَانَ فِيهِ وَ بُشِّرَتْ أُمُّ اَلْمُتَوَكِّلِ بِعَافِيَتِهِ فَحَمَلَتْ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَشَرَةَ آلاَفِ دِينَارٍ تَحْتَ خَتْمِهَا وَ اِسْتَقَلَّ اَلْمُتَوَكِّلُ مِنْ عِلَّتِهِ»[12]
چون خٌراج در اینجا به معنای جوش و دمل و اینها هست، از جمله مصادیق آن جراحات است. اشاره کردیم که درست است واژه «الجروح» بر حسب لغت به معنای زخم آمده است ولی معنایش خیلی وسیع است و شامل شکستگیها و مطلق جراحاتی است که بر فرد وارد میشود؛ مثلا اگر کسی مشتی به بدن فرد دیگری زد و این به غدهای تبدیل شد، فرد آسیبدیده میتواند متقابلا مشتی به ضارب بزند و او را قصاص کند. به «الجروح قصاص» استناد میکنیم. با اینکه جروح به معنای زخمها است ولی بر حسب استعمال معنای عامی دارد و شامل مطلق آسیبها از جمله شکستگیها، زخمها و دملها میشود.