1403/07/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر طبی سوره نحل/تفسیر آیات 16تا 22 /
﴿وَعَلَامَاتٍ ۚ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾[1]
﴿أَفَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لَا يَخْلُقُ ۗ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾[2]
﴿وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[3]
﴿وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ﴾[4]
﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ﴾[5]
﴿أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾[6]
﴿إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۚ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ﴾[7]
﴿لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ﴾[8]
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ ۙ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ﴾[9]
﴿لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ﴾[10]
بحث ما در شرح و تفسیر طبی سوره نحل به آیه 16 رسید.
﴿وَعَلَامَاتٍ ۚ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾[11]
و علامتها و آنها با ستارگان هدایت میشوند.
خداوند علامتها، نشانهها، ماه، خورشید و ستارگان را در آسمان قرار داده است که مایه هدایت شما انسانها شود. از طریق هلال ماه اوقات شرعی و ایام حج را تشخیص میدهید:
﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ﴾[12]
ماه، خورشید، زمین، حرکت زمین به دور خود، حرکت ماه به دور زمین، حرکت ماه به دور خورشید و حرکت همه سیارهها در منظومهی کهکشان نوری به نفع شما است و به حال شما فایده دارد؛ مثلا در روایت داریم که زمانی که ماه کامل شود، موجب هیجان خون در بدن میشود، چون ماه در حقیقت ماده است و جرم دارد و براساس قانون نیوتون جاذب میعانات است؛ جذر و مدی که در دریا اتفاق میافتد،س محصول ماه است. امام رضا (ع) فرمودند که خون انسان در وسط ماه قمری دچار هیجان میشود و هیجان خون و کاهش هیجان آن تابع زیادی نور ماه و نقصان آن است. هنگام هلال ماه، خون هیجان ندارد و هنگامی که ماه کامل میشود، خون دچار تبیغ و هیجان میشود؛ بنابراین دوازدهم تا پانزدهم ماه قمری زمان مناسبی برای حجامت است.
از طریق نور ستارگان هدایت میشوید؛ به عنوان مثال در زمان قدیم، اگر کسی نور ستاره سها و سهیل را میدید، میگفتند که قوه بیناییاش خوب است و اگر نمیدید، میگفتند که ضعف بینایی دارد. جهت قبله نیز از طریق نور ستارگان مشخص میشود. زمان قدیم که قطبنما نبود، کشتیبانها معمولا از طریق جهت ستارگان راه خود را در دریاها پیدا میکردند.
در روایاتی که ذیل این آیه وارد شده است، علامات را به ائمه اطهار (ع) و نجم را به حضرت پیامبر (ص) تطبیق دادند. در برخی روایات نجم را به حضرت امیرالمؤمنین (ع) تطبیق دادند؛ فرزندان ایشان به عنوان علامات و نجم را به حضرت امیرالمؤمنین (ع) تطبیق دادند. قرآن ظاهر و باطنی دارد؛ ظاهر آیه این است که افراد از طریق ستارگان هدایت میشوند، ولی باطن آن این است که افراد از طریق ستارگان معنوی مانند حضرت پیامبر (ص)، حضرت امیرالمؤمنین (ع) و ائمه اطهار (ع)، هدایت معنوی میشوند. لذا ظاهر و هم باطن قرآن حجت است. باطن آن در روایاتی که ذیل آیه آمده بیان شده است؛ علامات را به اهل بیت (ع) و نجم را به حضرت رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع) تطبیق دادند.
در این آیه خداوند از ما سوال میکند و میخواهد از ما اقرار بگیرد:
﴿أَفَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لَا يَخْلُقُ ۗ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾[13]
آیا کسی که خلق میکند مانند کسی است که خلق نمیکند، آیا متذکر نمیشوید؟
بحث ما در صدر این سوره درباره توحید عبادی بود؛ اینکه تنها کسی که شایسته عبادت است، خدای متعال است. در ادامه خداوند دلایل گوناگونی آورده است؛ اینکه خداوند رب است؛ تشریعا و هم تکوینا. خداوند انواع موجودات را خلق کرده است؛ در چند آیه به نعمت ماه، خورشید، زمین، موجودات زمینی و آسمانی، وجود کوهها، معادن، دریا، موجودات دریایی، زیتون، روغن زیتون، درخت انگور، انواع میوهها، انواع حیوانات و انعام اشاره کرد؛ برای اینکه ما را متنبه این نکته کند که در حقیقت کسی شایسته عبادت است که خالق و هم رَب باشد. حالا در این آیه سوال میکند آیا کسی که این همه موجودات را خلق کرده با کسی که نمیتواند حتی یک پشه را خلق کند، برابر است؟ در ادامه آیه میفرماید: «أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» آیا متذکر نمیشوید؟ شمایی که بتها را رب میدانید، آیا بتها میتوانند موجودی را خلق کنند؟ شمایی که آمریکا را کدخدا میدانید، آیا آمریکا توانسته موجودی را خلق کند؟ شمایی که فراعنه و سلاطین را مالک و رب میدانید، آیا اینها میتوانند خودشان را درمان کنند؟ نمیتوانند چنین کنند. در ادامه آیه میفرماید: «أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» آیا از این خواب غفلت بیدار نمیشوید؟
﴿وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[14]
و اگر بخواهید که نعمتهای خدا را شماره کنید هرگز نتوانید، که خدا در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.
خداوند نعمتهای گوناگونی ذکر کرده و میخواهد این را بفرماید: اگر من بخواهم همه نعمتها را بشمارم قابل شمارش نیست. بینهایت قرآن باید نازل شود که نعمتهای خدا را ذکر کند. در خانه اگر کس است یک حرف بس است؛ «العاقل یکفی الاشاره» انسان عاقل با یک اشاره از خواب غفلت بیدار میشود. اگر شما بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید، نمیتوانید بشمارید. امام صادق (ع) در توحید مفضل فرمودند: برخی چیزها در بدن انسان خیلی پست است اما ارزش زیادی دارد؛ به عنوان مثال اگر آب دهان خشک شود و فرد آب دهان نداشته باشد، نه میتواند غذا بخورد و نه حرف بزند. اگر اشک از چشم گرفته شود، دیگر نمیتواند ببیند و چشمش میخشکد. اگر آبِ غلیظِ تلخ از گوش گرفته شود، جانوران زیادی به گوش حمله میکنند. چیزهایی که در ظاهر پست هستند، نعمتهای بزرگی هستند. خداوند انواع نعمتها را به انسانها داده است. ما هم که نعمتها را نام میبریم، هدفمان بیدار کردن وجدان و فطرت انسانها از خواب غفلت است؛ چون علما ذکر میکنند که اگر کسی میخواهد مهر و محبتش به خدا زیاد شود، باید نعمتهای خدا را ذکر کند. هر چه بیشتر متذکر نعمتهای خدا شود، مهر و محبتش به خدا بیشتر میشود. لذا خدا در قرآن فرمود: فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ آیه 69 اعراف نعمتهای خدا را متذکر شوید. اگر کسی واعظ درونی نداشته باشد، واعظ بیرونی به حالش مفید نخواهد بود. فرد باید خودش متذکر نعمتهای خدا شود و همیشه در بیدارباش باشد و از خواب غفلت بیدار باشد.
﴿إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[15]
برخی نعمتها ویژهی متقین است؛ متقین آرامش دارند اما کفار آسایش دارند و انواع نعمتهای دنیا را در اختیار دارند. ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[16]
؛ مؤمنین هستند که خدا امن، امنیت و امان به قلب آنان و به برکت یاد او سکونت و طمأنینه به آنان داده است. لذا خداوند اسم رحیم را در پایان آورده است؛ یعنی نعمتهای ویژه را ذکر میکند: نعمت ایمان، نعمت اسلام، نعمت ولایت، نعمت وجدان، نعمت عقل، نعمت پیامبران، نعمت کتب الهی و ...
بنده خدایی دیشب ذوق میکرد که میخواهد نمازش را شکسته بخواند. به او گفتم: شما دو ساعت با دوستانت حرف لغو میزنی، اولا خدا اجازه داده است ما با او سخن بگوییم و خیلی ما را بالا برده است. برای ملاقات با شخص بزرگی گاهی باید چندین سال در انتظار بمانی تا اجازه ملاقات بدهند. مثلا اگر کسی میخواست به زیارت امام خمینی (ره) برود، معطلی زیادی داشت؛ باید در صف انتظار میماند تا توفیق ملاقات آن بزرگوار را پیدا کند. حالا حساب کنید خدای متعال، رب العالمین به ما اجازه داده نماز بخوانیم و با او گفتوگو کنیم، چی کسی باید بر دیگری منت بگذارد؟ ﴿بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ﴾[17]
؛ این خداست که باید بر شما منت بگذارد که به شما اجازه داده نماز بخوانید. نازش را باید بکشیم؛ او لطف کرده و قبل از تقاضای شما اجازه گفتگو کردن را به شما داده است. اما ما قدر نماز را نمیدانیم و برخی از ما میگویند چهار رکعت نماز در پیشگاه الهی خواندیم، در حالی که به خودمان خیر میرسانیم.
در ادامه آیه میفرماید ﴿إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[18]
؛ اگر کسی نسبت به نعمتهای الهی کفران کرده باشد، خدا آمرزنده است و میبخشد. در آیه قرآن آمده است: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ﴾[19]
؛ اگر شکر خدا را به جا بیاورید، خدا حتما نعمتهایش را زیاد میکند. «لَأَزِيدَنَّكُمْ» شما را رشد معنوی میدهد به تبع، نعمتها را زیاد میکند. نفرمود: «لئن کفرتم لأعذبکم» اگر کفران کردید شما را سریع عذاب میکنم. اگر نعمت را شکر کردید سریعا نعمت را زیاد میکند. مقابل «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»، به این صورت است که ﴿وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[20]
؛ اگر قرار باشد عذاب کند، عذابش شدید است. ببینید چه خدای مهربانی است؛ یعنی با هر کفران نعمتی سریع عذاب نمیکند. لذا متذکر نعمتهای الهی شوید که خدا نعمتهای شما را زیاد کند.
﴿وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ﴾[21]
و خدا میدانید چه چیزی را پنهان میکند و چه چیزی را آشکار میکنید؟
با خدایی مواجه هستید که هیچ چیزی از دید او پنهان نیست. ظاهر و باطن مال من و شماست. خدا هر چه از دید من و شما پنهان است، میداند. لذا از نظر خدا همه چیز ظاهر است. آن که عالم الغیب و الشهادة هست، چیزی برایش غیب نیست. چرا میگویند عالم الغیب و الشهادة؟ چون از دید من و شما میگویند؛ همان چیزی را که از دید شما غیب است، میداند؛ وگرنه همه چیز از دید خداوند، «شهادة» است. خداوند دارد خود را معرفی میکند که مهر و محبت ما نسبت به او زیاد شود. اگر در پنهان صدقهای دادی و نماز باحالی خواندی یا به بندهخدایی احسانی کردی، ناراحت نباش، خدا میداند و میبیند. آنچه هم که آشکار کنی، میداند.
﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ﴾[22]
کلمه «شیء» در مقام نفی، افاده عموم میکند؛ «لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا» هیچ چیزی خلق نمیکنند؛ کوچکترین چیزی نمیتوانند خلق کنند. اگر دیدی ابزارهای صنعتی و فنی گوناگون به وجود آمده است، خدا مقدمات آنها را فراهم کرده است. خدا تمام مواد آن را فراهم کرده است. دانشمند چیزی را خلق نمیکند بلکه آن را کشف میکند. خالق قانون نیست، بلکه کاشف قانون است؛ خداست که قانون را قرار میدهد و دانشمند تنها آن را کشف میکند اما آن را ایجاد نمیکند. در ادامه میفرماید: «وَهُمْ يُخْلَقُونَ» آنها خود مخلوقند؛ چیزی را خلق نمیکنند.
﴿أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ﴾[23]
همان بتهایی که بتپرستان و کفار به عنوان بت و رب خود انتخاب میکنند، مردهاند و زنده نیستند. همان کفاری که به عنوان پیشوا و رهبر انتخاب میشوند، روحشان مرده است؛ کافر از نظر قرآن مرده است و زنده نیست. دینتان و سبک زندگی خود را از کفار نگیرید چرا که روحشان مرده است؛ اگر چه حیات دنیایی دارند؛ ﴿أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾[24]
اینها نمیدانند چه زمانی مبعوث میشوند. اگر معیار و منظور آیه را بت قرار دهیم؛ بت از خودش دفاع نمیکند، نه علم و شعور دارد که از او بپرسیم کی قیامت میشود و نه میتواند ضرری را دفع و منفعتی را جذب کند. اگر منظور را این بدانیم که هر کسی که غیر خدا را بخوانید؛ مثلا پادشاهان که برخی آنان را به عنوان رب خود انتخاب میکنند و هر چه باید و نباید بگوید، چشم میگویند، آیا خداوند به این پادشاه ولایت داده است؟ آیا خداوند به ما دستور داده حرف او را گوش کنیم؟ در صورتی که خدا چنین ولایتی به کافر نداده است. فرعون میگفت: ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ﴾[25]
؛ من رب شما هستم. باید از او سوال کرد که فرعون چه چیزی خلق کردی؟ هیچ چیز را خلق نکرده است. تو حتی نمیتوانی از خودت چیزی را دفع کنی. این خداست که میتواند دریا را بشکافد و در درون فرعون تصرف کند که دشمنش یعنی حضرت موسی را در دامن خودش پرورش دهد. فرعون سعی کرد همه کودکان پسر را از بین ببرد؛ اما وقتی خدا بخواهد قدرت خود را نشان دهد، حضرت موسی را در دامن فرعون پرورش میدهد. در قرآن آمده است که ما مهر و محبت حضرت موسی را در قلب فرعون القا کردیم؛ چون او مقلب القلوب است. ﴿أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ﴾[26]
؛ خدا حائل بین انسان و قلب او است؛ یعنی از قلب او به او نزدیکتر است. این آیه از آیهای که میفرماید ما از رگ گردن به انسان نزدیکتر هستیم، بالاتر است. این آیه میگوید: انسان قبل از اینکه به خودش برسد اول خدا را ملاقات میکند و بعد به خودش میرسد. خدا قلب فرعون را برمیگرداند که حضرت موسی را دوست داشته باشد در حالی که در آینده دشمن او میشود.
﴿إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۚ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ﴾[27]
خدای شما خدایی یکتاست، و آنان که به عالم آخرت ایمان ندارند، به دل منکرند و آنها تکبر و سرپیچی میکنند.
کسانی که به آخرت ایمان ندارند، در حقیقت خدا را قبول ندارند.
حالا خدا میخواهد نتیجهگیری کند. همه بحثها سر همین است. در ابتدای سوره فرمود: فقط یک کس در دنیا، شایسته است که او را عبادت کنید و حرف او را گوش کنید و آن هم خداست. بعد دلیل آورد؛ خدا خالق و رب است. تعدادی از نعماتش را نام برد و فرمود: خورشید، ستارگان، موجودات زمینی، موجودات دریایی و آسمانی و همه را خلق کردم و خودم آنها را اداره میکند. حالا نتیجه میگیرد؛ ﴿إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ﴾[28]
معبود شما فقط یک خداست. کسانی که به آخرت ایمان ندارند در حقیقت خدا را قبول ندارند؛ مگر میشود خداوند کار لغو انجام دهد و این جهان را برای بازی خلق کند؛ مگر خدا بازیگر است. هدف خدا از خلق این همه عوالم وجود، آسمان، زمین و انسانهای گوناگون چه بوده است؟ میخواهد مؤمنین را از کفار جدا کند. عدهای را به بهشت و عدهای را به جهنم ببرد. ﴿لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ﴾[29]
تا خبیثان را از پاکان جدا کند؛ این هدف خدا بوده است.
اگر کسی قیامت را قبول نداشته باشد، در حقیقت خداوند را انکار کرده است.
﴿وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ﴾[30]
و اینان کسانی هستند که در مقابل خدا تکبر میورزند.
قرآن میفرماید: میدانی چه کسانی نماز میخوانند؟ کسانی که قلبشان خاشع است؛ ﴿وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ﴾[31]
چه کسی به رکوع میرود و سجده میکند؟ بهترین مصداق توحید عبادی نماز است. عدهای نزد پیامبر (ص) آمدند و عرض کردند: یا رسول الله! آیا اجازه میدهی اسلام بیاوریم و شهادتین بگوییم اما نماز نخوانیم، حضرت فرمودند: نه!
اصل نماز به انسان خشوع میدهد و تکبر را از او میگیرد. ﴿وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ﴾[32]
نماز سنگین است مگر برای خاشعین کسانی که قلبشان در برابر خدا فروتن است. لذا کسانی که قیامت و به تبع آن، خدا را قبول ندارند، روحشان تکبر دارد و در پیشگاه خدا تکبر دارند.