درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1403/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر طبی سوره نحل/تسخیر کائنات برای انسان /

 

﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ [1]

﴿وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ﴾[2]

﴿وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[3]

در شرح و بررسی آیات سوره مبارکه نحل این نکته را بیان کردیم که خدای متعال در صدر این سوره به مسئله توحید اشاره و انواع توحیدها را بیان فرموده است؛ این‌که تنها کسی که شایسته عبادت است، خدای متعال است و توحید در عبادت را به عنوان مدح، بیان فرمودند و در آیات بعد به شرح آن پرداختند؛ که چرا خدای متعال شایسته عبادت و الوهیت است.

در این آیه یکی دیگر از دلایل توحید در عبادت را ذکر می‌کند. خداوند است که برای شما (و به نفع شما) شب، روز، خورشید، ماه و ستارگان مسخر شما قرار داد و شما از منافع شب، روز، خورشید و منافع ستارگان بهره‌مند می‌شوید؛ البته همه این‌ها به امر خداوند است. این‌طور نیست که خدای متعال این امور را به شما تفویض کرده باشد؛ طوری که دیگر از حیطه قدرت او خارج شده باشد، بلکه این‌ها همگی به اذن خدا و در قبضه قدرت اوست؛ منتها خداوند به شکلی آسمان و زمین و موجودات بین آسمان و زمین را آفریده که رام انسان هستند و انسان می‌تواند از آن‌ها استفاده کند. اگر خداوند زمین را به شکلی می‌آفرید که شدت و حدت زیادی داشت (طوری که حفاری نمی‌شد)، انسان نمی‌توانست از آب در اعماق زمین استفاده کند یا ساختمان‌سازی کند؛ زیرا زمین بسیار سفت بود. خداوند متعال زمین را به شکلی قرار داده که برای بشر قابل استفاده باشد. به عنوان مثالی دیگر؛ فرض کنید آهن را که شدت و حدت زیادی دارد، به شکلی قرار می‌داد که در ذوب آهن ذوب نمی‌شد و در قالب‌های گوناگون قرار نمی‌گرفت و بشر نمی‌توانست از آن استفاده کند. لذا کلمه «تسخیر» به این معناست که خداوند آسمان، زمین، خورشید، ماه و ستارگان و موجودات بین آسمان‌ها و زمین را طوری قرار داده است که به نفع انسان است و می‌تواند از آن‌ها استفاده کند؛ یعنی به شکلی آفریده شده است که قابلیت استفاده‌رسانی به انسان را دارد. «تسخیر» یعنی قابلیت استفاده‌رسانی به انسان؛ به عنوان مثال انسان از آرامش شب استفاده می‌کند و در طول روز از تلاش برای معیشت استفاده می‌کند. همچنین از ستارگان و ماه برای آداب شرعی و هدایت کشتی‌ها استفاده می‌کند. سخن سر این است، آن‌که شب و روز را به نفع شما قرار داده و نهایتا نفعش به انسان می‌رسد، خدای رب العالمین است: ﴿سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ﴾[4]

﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[5]
دراین‌ها نشانه‌هایی است برای افرادی که تعقل می‌کنند.

این‌ها منافع زیادی دارد؛ تنها کافی است کسی بنشیند و تأمل کند تا متوجه شود خورشید به تنهایی آینه‌ای است که خداوند را نشان می‌دهد. خورشید شش میلیارد سال است که نورافشانی می‌کند. شما کدام لامپی را سراغ دارید که بتواند این قدر نورافشانی کند و جهان را روشن کند یا کدام بخاری را سراغ دارید که بتواند عالم را گرم کند؟ انرژی خورشید از کجا تأمین می‌شود که تمام شدنی نیست؟ تازه خورشید یکی از سیاراتی است که خلق شده است. خداوند میلیاردها سیاره و ستاره خلق کرده است و هر کدام اهداف خاص خودش را دارد.

﴿وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ﴾[6]
خداوند روی زمین موجودات و پدیده‌های گوناگونی به نفع شما آفرید و همه این‌ها را از لحاظ رنگ متنوع قرار داد؛ به عنوان مثال گیاهان گوناگون با رنگ‌های مختلف یا انسان‌های گوناگون با رنگ‌های مختلف. یک هدف خلق انسان‌ها با رنگ‌های مختلف این است که با این تنوع رنگ همدیگر را بشناسند و بفهمند یکی زردپوست، دیگری سیاه‌پوست یا قرمز پوست است یا یکی از شرق آسیا و دیگری از غرب آسیا، آفریقا یا اروپاست. رنگ چشم‌، پوست و مو را متفاوت قرار داد. رنگ کوه‌ها نیز متفاوت است. رنگ گیاهان، سیفی‌جات و غذاها را متنوع قرار داد تا قدرت خود را نشان دهد و البته این تنوع رنگ منافع خاص خود را دارد؛ مثلا امام صادق (ع) در توحید مفضل می‌فرماید: «به رنگ آسمان نگاه کن، ببین چگونه رنگ آن «خضرة» یعنی آبی است» چون انسان زیاد به آسمان نگاه می‌کند خدای متعال رنگ آسمان را آبی قرار داد که موجب تقویت بینایی انسان شود؛ یعنی تناسب وجود دارد و این‌طور نیست که خدا رنگی را اتفاقی و تصادفی انتخاب کند؛ بلکه براساس حکمت در هر بخشی از عالم رنگ‌های گوناگونی را قرار داده است.

﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[7] : اشاره کردیم ﴿لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ﴾[8] به این معناست که هیچ معبود و الهی جز خدا نیست. اگر تفکر و تأمل کنید می‌بینید همین‌طور است و خالق و رَب این پدیده‌ها خداوند است. رنگ‌ها نیز تصادفی آفریده نشده است و خالقی دارد؛ به عنوان مثال به رنگ کوه‌ها قبل از منطقه دلیجان دقت کرده‌اید که چقدر رنگ‌ آن‌ها متنوع است، آیا این‌ها تصادفی است؟ این‌که هر روز خورشید از شرق طلوع می‌کند و در غرب عالم غروب می‌کند،‌ اتفاقی است؟ یا توالی شب و روز پشت سر اتفاقی است و ناظم، رَب و مربی ندارد؟ پس کافی است انسان کمی تفکر کند و همین‌که مقداری تأمل کرد، متذکر می‌شود. در حقیقت خدا می‌خواهد بفرماید این علم را در درون شما قرار دادیم که نیاز به تذکر دارد؛ اینکه هر مجموعه‌ی منظمی یک ناظم می‌خواهد یا هر مجموعه‌ی تربیت‌شده‌ای یک رَب می‌خواهد،‌ برهان فطرت حاکم بر این مسئله است. همه ما این‌ها را می‌دانیم اما غفلت می‌کنیم؛ لذا در پایان آیه فرمود: «يَذَّكَّرُونَ»؛‌ یعنی متذکر می‌شوید نه این‌که یاد بگیرید. در واقع این‌ها را بلدید‌؛ خدا به شما یاد داد و علوم فطری را در اختیار شما قرار داد؛ منتها غفلت صورت می‌گیرد و نیازمند به این است که انسان دائما با نگاه حکیمانه به عالم نگاه کند. عادی شدن امور نباید باعث شود که ما فکر نکنیم. به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین (ع) بهترین وقت خود را برای فکر کردن بگذارید.

﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ [9]
کسانی که در خلقت آسمان‌ها و توالی شب و روز به طور منظم، تفکر می‌کنند، به این نتیجه می‌رسند که خدایا این‌ها را باطل نیافریدی و حکمت داشته است؛ حکمت آن این است که خدا را روی زمین بندگی کنیم، دنیا را مزرعه آخرت قرار دهیم و سرمایه‌اندوزی کنیم برای این‌که بهشتی شویم.

در ادامه می‌فرماید: ﴿وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا﴾[10]
او کسی است که دریا را مسخر شما قرار داد تا از آن گوشت تازه بخورید.

گاهی خداوند متعال برخی از چیزهای ملموس و مادی را که انسان بیشتر به آن احساس نیاز می‌کند، نام می‌برد و ذکر می‌کند برای این‌که بیشتر انسان را از خواب غفلت بیدار کند.

دریا را مسخر شما قرار داد یعنی دریا را طوری قرار داد که از آب آن، سنگ‌ها، موجودات درون دریا از جمله ماهیان و آبزیان دریایی استفاده کنید؛ این‌ها منابع تغذیه انسان است تا بتواند از این طریق قدرت و قوت پیدا کند و بهتر خدا را بندگی کند.
اینجا خدای متعال از ماهی نام می‌برد؛ دریا را مسخر شما قرار داد تا از خوردنی‌هایی دریایی مانند ماهی تازه استفاده کنید. در قدیم رسم بود ماهی‌ها را نمک‌سود می‌کردند؛ به این صورت که آن‌ها را در نمک می‌خواباندند و زیر نور آفتاب قرار می‌دادند تا خشک شود و آن‌ها را تا شش ماه نگه می‌داشتند. ممکن بود ماهی را بعد از شش ماه استفاده کنند که این کار باعث می‌شود عوارض زیادی در بدن داشته باشد. در روایت از ماهی یا گوشت نمک‌سود تحت عنوان «قَدید» یاد شده است که مصرف آن ضعف بدن می‌آورد. ولی در آیه می‌فرماید:‌ «لَحْمًا طَرِيًّا» ماهی تازه. کسی که مزاج معتدلی دارد یعنی نه گرمی و نه سردی غالب دارد، می‌تواند از ماهی استفاده کند. ماهی مانند کدو غذای سبکی است. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: کدو غذای سبکی است. کسی که معده خوبی دارد و معده‌ی سردی ندارد، خوردن غذا را با غذاهای سبک شروع کنند مانند سوپ. کسی که معده قوی ندارد می‌تواند در سوپ خود ماهی یا کدو (که سبک است) استفاده کند، سپس غذای قوی‌تر را میل کند. در حقیقت با این کار معده را برای هضم غذای سنگین آماده می‌کند.

فردی که مزاج معتدلی دارد، مناسب است بعد از خوردن ماهی، خرما یا عسل بخورد؛ اگر چه میل هم نداشته باشد، این، جزو تدابیر غذا خوردن به حساب می‌آید؛ چرا که طبیعت ماهی سرد است و سردی ماهی تازه بیشتر هم هست. لذا فردی که معتدل‌المزاج است، اگر بعد از ماهی، عسل یا خرما بخورد،‌ از منافع ماهی بهره‌مند می‌شود بدون این‌که غلبه بلغم پیدا کند. در سیره امام صادق (ع)‌ آمده است که ایشان بعد از این‌که ماهی میل فرمودند، درخواست خرما و عسل کردند. بعد فرمودند: اگر من درخواست خرما و عسل کردم نه از این باب است که میل به خوردن خرما یا عسل داشته باشم بلکه دست به تدبیر زدم تا سرمای ماهی موجب نشود بدن من از حالت تعادل خارج شود.

خوردن ماهی برای کسانی که غلبه خون، فشار خون یا غلبه صفرا دارد؛ مانند کودکان بیش‌فعال مناسب است و نیازی نیست بعد از آن عسل یا خرما بخورند؛ چرا که نقض غرض می‌شود؛ قرار است با سردی ماهی، گرمی صفرا رفع شود.

شخصی خدمت امام رضا (ع) نامه‌ای نوشت و بیان داشت که من غلبه خون (یعنی گرمی ظاهر بدن) و هم غلبه صفرا (گرمی باطن بدن) دارم، چکار کنم؟ امام به ایشان توصیه فرمودند که حجامت کند تا هیجان خونش خوابیده شود و ماهی تازه استفاده کند. آن مرد مجدد به امام نامه‌ای نوشت و عرض کرد: من هنوز غلبه صفرا دارم (یعنی هنوز باطن بدنم گرم و کبدم داغ است) امام فرمودند: ماهی تازه را کباب کن و در آب نمک قرار بده و استفاده کن:

«كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ أَشْكُو إِلَيْهِ أَنَّ بِي دَماً وَ صَفْرَاءَ فَإِذَا اِحْتَجَمْتُ هَاجَتِ اَلصَّفْرَاءُ وَ إِذَا أَخَّرْتُ اَلْحِجَامَةَ أَضَرَّ بِيَ اَلدَّمُ فَمَا تَرَى فِي ذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيَّ اِحْتَجِمْ وَ كُلْ عَلَى أَثَرِ اَلْحِجَامَةِ سَمَكاً طَرِيّاً فَأَعَدْتُ عَلَيْهِ اَلْمَسْأَلَةَ فَكَتَبَ إِلَيَّ اِحْتَجِمْ وَ كُلْ عَلَى أَثَرِ اَلْحِجَامَةِ سَمَكاً طَرِيّاً بِمَاءٍ وَ مِلْحٍ فَاسْتَعْمَلْتُ ذَلِكَ فَكُنْتُ فِي عَافِيَةٍ وَ صَارَ غِذَائِي»[11]
حمیری ‌گوید: به امام حسن عسکری (ع)‌ نامه نوشتم که غلبه خون و صفرا دارم. اگر حجامت کنم، صفراء هیجان پیدا می‌کند و اگر حجامت نکنم غلبه خون به من آسیب می‌رساند چه کنم؟ امام (ع) برای من نوشت: حجامت کن و بعد از حجامت ماهی تازه کباب شده بخور. دوباره در نامه‌اى همان سؤال را از حضرت پرسيدم، در جوابم نوشتند: حجامت كن و بلافاصله بعد از حجامت، ماهى تازه با آب و نمك بخور. اين دستور را انجام دادم و سلامتى برايم حاصل شد و اين غذاى من شد.

کسانی که طبیعت گرمی دارند، تعریق زیادی دارند و نمک بدن‌شان در قالب تعریق خارج می‌شود. از طرفی وقتی صفرا بالا می‌رود، میل به آشامیدن آب افزایش می‌یابد و اشتها به غذا کم می‌شود. لذا امام به ‌آن شخص فرمودند که ماهی تازه تهیه کند؛ که با سردی‌اش صفرا تسکین یابد و با تری و رطوبت آن خشکی صفرا برطرف شود. همچنین فرمودند که ماهی را کباب کند؛ صفراوی مزاج‌ها اشتهای کمی به خوردن غذا دارند، طبخ ماهی به صورت کبابی، میل به غذا در فرد را زیاد می‌کند. بعد فرمودند که ماهی را در آب نمک قرار دهد؛ چون گرگرفتگی آن فرد بسیار زیاد و تعریق او زیاد بود و در نتیجه آب و نمک بدنش کم شده بود. لذا حضرت فرمودند که ماهی را در آب نمک قرار دهد و کباب کند و میل کند.

میگو هم از مصادیق سمک (ماهی) به حساب می‌آید و همان احکام ماهی را دارد. ماهی دو نوع است: ماهی پولک‌دار و ماهی بدون پولک. ماهی پولک‌دار حلال است؛ این پولک می‌تواند با چشم ظاهری یا با چشم مسلح دیده شود؛ وجود پولک مهم است.

نحوه تذکیه ماهی: همین که ماهی زنده از دریا استخراج شد، حکم تذکیه آن را دارد. اگر ماهی در دریا مرده باشد یا مرده از دریا بیرون بیاید، تذکیه صورت نگرفته است. پس باید زنده از آب خارج شود و در بیرون از آب بمیرد.

ماهی‌هایی که پولک ندارند، جزو مسوخات هستند. آقا امیرالمؤمنین (ع) سیزده نوع از حیوانات را نام بردند که جزو مسوخات هستند؛ یعنی در حقیقت این‌ها انسان‌ها یا جنیانی بودند که خدا را معصیت کردند و به علت معصیت به شکل حیوان درآمدند. قصه معروفی است که فردی نوعی ماهی به نام «جری» در دستش بود و از بازار می‌آمد. حضرت آقا امیرالمؤمنین (ع) به او فرمودند: می‌خواهی بگویم جد این ماهی کیست؟ او متوجه نشد. حضرت فرمودند: این ماهی جزو مسوخات است که معصیت خداوند را کرده و به این شکل در آمده است.

قبلا میلیارها موجود و انسان وجود داشت که سیزده نوع آن‌ها خدا را معصیت کردند مانند بوزینه که در سوره بقره یا اعراف مطرح شده است؛ اصحاب سبت وقتی خدا را معصیت کردند به صورت بوزینه در آمدند.

﴿وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا﴾[12]
و از آن زینت‌هایی استخراج می‌کنید و آن‌ها را می‌پوشید

تعبیر پوشیدن تنها برای لباس به کار نمی‌رود؛ بلکه برای چیزهایی مانند کفش پوشیدن نیز بکار می‌رود؛ در حالی که کفش را در ظاهر نمی‌پوشند. تعبیر پوشیدن در عربی برای کفش نیز بکار برده می‌شود. انگشتر در دست کردن نیز نوعی پوشیدن است و استفاده از گردنبند و دستبند و استفاده از آن‌ها به عنوان حرز نوعی پوشیدن به حساب می‌آید.

از دریاها سنگ‌های زینتی استخراج می‌شود که حس زیبایی‌طلبی شما را تأمین می‌کند و هم جنبه درمانی دارد و می‌توانید برای رفع بیماری‌ها از آن‌ها استفاده کنید.

ان شاء الله درباره سه سنگ درمانی که نام آن‌ها در قرآن ذکر شده است، جلسه بعد صحبت خواهم کرد. ﴿كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ﴾[13] یا ﴿كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ﴾ [14] ؛‌ «لُؤلُؤ» یعنی مروارید. یاقوت و مرجان و مروارید از سنگ‌های دریایی هستند.

من بر اساس کتاب‌هایی که در مورد خواص درمانی سنگ‌ها نوشته شده است، چند خاصیت از این سنگ‌ها را که خداوند متعال به آن‌ها در این آیه اشاره کرده است،‌ ذکر می‌کنم. ﴿وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا﴾[15]
سنگ‌ها و خواص اعجاب انگیز» در رابطه با یاقوت قرمز آمده است:

«یاقوت قرمز برای درمان بیماران قلبی و مبتلایان به سرطان خون به کار رفته و عامل تصفیه و تنظیم فشار خون است. آویختن سنگ یاقوت بر گردن، مانع لخته شدن خون در بدن گردیده و از سکته جلوگیری می‌کند. یاقوت قرمز در درمان ناتوانی‌های جنسی و درمان نازایی و دردهای قاعدگی نیز تاثیر می‌گذارد و علاوه بر آن، به آسان شدن زایمان زنان نیز کمک می‌کند. همچنین اگر کسی یاقوت به همراه داشته باشد، به بیماری‌های ویروسی خطرناک و واگیردار به ویژه طاعون مبتلا نمی‌شود، اگر آن را دائما با خود داشته باشد، در چشم مردم با هیبت و شکوه جلوه‌گر می‌شود و کسب و درآمدش رونق می‌گیرد.»[16]

در روایت آمده است که سنگ فیروزه زایمان را آسان می‌کند. یاقوت نیز زایمان را آسان می‌کند. آیه قرآن به صورت کلی نام سنگ را ذکر می‌کند و در حقیقت از ما می‌خواهد درباره آن تفکر کنیم. آیاتی هست که باید در مورد آن‌ها تفکر و تعقل کنند یعنی باید مطالعه و تجربه کنند و ببیند خداوند در این سنگ‌ها چه خاصیت‌های درمانی قرار داده است و از آن‌ها استفاده کنند.
﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾ [17]
چه کسی این زینت‌ها را برای مؤمنین حرام کرده است، این زینت‌ها بیشتر اختصاص به مؤمنین دارد و شایسته است که آن‌ها استفاده کنند تا بدن سالمی داشته باشند و قوت پیدا کنند تا بتوانند خدا را بندگی کنند.

در کتاب «سنگ‌ها و خواص اعجاب انگیز» در مورد مروارید یا لُؤلُؤ آمده است که:

«مروارید طبعی معتدل دارد، چشم را تقویت می‌کند، روشنایی و نور آن را می‌افزاید و برای تقویت معده و روده‌ها و درمان زخم معده مؤثر است و برای کمبود کلسیم از آن می‌توان استفاده کرد. مروارید شادی می‌آورد و سبب لطافت قلب و روح می‌شود و غم و اندوه و ضعف روحیه را از بین می‌برد.»[18]

این سنگ برای اضطراب، دلشوره و غم و غصه مفید است.

اما در رابطه با مرجان که نام آن در قرآن نیز آمده است، در کتاب «سنگ و خواص اعجاب‌انگیز» آمده است:

«از مرجان سرخ به صورت گردن‌بند یا دست‌بند برای تقویت قلب و تنظیم و فعال کردن سیستم خون‌سازی بدن مفید است و برای کسانی که به بیماری‌های کم خونی، پایین بودن فشار خون و بیماری‌های زنانه و نازایی مبتلا هستند، اثر مطلوب دارد. استفاده از آن به ویژه قرار دادن آن بر روی ناحیه‌ی شکم انرژی حیات بدن را دو چندان می‌کند و متابولیسم بدن را تنظیم و فعال می‌کند و برای تقویت معده و دستگاه گوارش مفید است.
در قدیم نیز در ترکیب داروهای قلبی و چشمی به کار می‌رفته و برای جلوگیری از خون‌ریزی گلو و سینه و همچنین درمان عسر البول (سخت ادراری) استفاده می‌شده است. همچنین بر گردن آویختن آن اثر سحر را باطل می‌کند و چشم زخم و آثار آن را دفع می‌نماید.»[19]

کسانی که سیستم دفاعی بدن‌شان ضعیف است، می‌توانند مرجان را به صورت گردن‌بند یا قرار دادن آن روی شکم و مالیدن آن روی شکم استفاده کنند.

ساحران کارهایی از جمله اختلاف و جدایی بین زن و شوهر انجام می‌دهند: ﴿يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ﴾[20] ؛ در ادامه‌ی آیه، خداوند فرمود: ﴿وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[21] کسی نمی‌تواند به اذن خدا به کسی ضرر برساند.
سنگ مرجان سَنبل اسم «حفیظ» خداوند است؛ یعنی خدا اگر خواست با اسم حفیظ خود ظهور پیدا کند یکی از مصادیقش مرجان است و از سحر پیشگیری می‌کند. این سنگ برای در امان ماندن از آسیب چشم‌زخم نیز مفید است. افراد می‌توانند آن را از گردن آویزان کنند. وجود این سنگ است که مهم است؛ زیرا بانوان طبق آیه قرآن اجازه دارند زینت نوک انگشتان تا مچ دست را آشکار کنند: ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾[22] ؛ منظور از «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» نوک انگشتان تا مچ دست است. برخی از فقها می‌فرمایند که منظور زینت طبیعی است و برخی دیگر معتقدند اگر زینت عارضی هم استفاده شود، اشکالی ندارد.
بنابراین اگر زنی، مرجان به گردن آویزان کند، باید آن را بپوشاند. اصل وجود آن حفاظت می‌کند ولو دیگران نبینند، مانند حرز امام جواد (ع) که روی بازو بسته می‌شود و دیگران از آن خبر ندارند.

﴿وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[23]

اگر رزق و روزی اضافی می‌خواهید، از آن اضافه‌ها در دریاها هست.

گوشت انعام روز زمین وجود دارد اما خداوند اضافه بر سازمان در دریا قرار داده است.

طرز تشخیص سنگ اصل از غیر اصل در تخصص ما نیست و باید به کارشناس مربوط مراجعه کنید.

 


[1] سوره نحل، آيه 12.
[2] سوره نحل، آيه 13.
[3] سوره نحل، آيه 14.
[4] سوره نحل، آيه 12.
[5] سوره نحل، آيه 12.
[6] سوره نحل، آيه 13.
[7] سوره نحل، آيه 12.
[8] سوره نحل، آيه 2.
[9] سوره آل عمران، آيه 191.
[10] سوره نحل، آيه 14.
[11] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج65، ص217.
[12] سوره نحل، آيه 14.
[13] سوره الرحمن، آيه 58.
[14] سوره واقعه، آيه 23.
[15] سوره نحل، آيه 14.
[16] موحد ابطحی؛ سنگ‌ها و خواص اعجاب انگیز(1393)؛ ص73.
[17] سوره اعراف، آيه 32.
[18] موحد ابطحی؛ سنگ‌ها و خواص اعجاب انگیز(1393)؛ ص70.
[19] موحد ابطحی؛ سنگ‌ها و خواص اعجاب انگیز(1393)؛ ص67.
[20] سوره بقره، آيه 102.
[21] سوره بقره، آيه 102.
[22] سوره نور، آيه 31.
[23] سوره نحل، آيه 14.