1403/06/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر طبی سوره نحل/ /
﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً ۖ لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ﴾[1]
﴿يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[2]
﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[3]
﴿وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ﴾[4]
﴿وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[5]
جلسه قبل این آیات تلاوت و توضیحاتی در مورد آنان داده شد اما چون ضبط نشد، قصد داریم یادآوری مختصری بر بحثهای گذشته داشته باشیم تا با آمادگی فکری بیشتری به بحث بپردازیم.
در آیات 5 تا 8 نحل رسیدیم به ابزارهای مادی که میتواند در راههای مادی مورد استفاده قرار گیرد؛ از جمله مرکبهایی که خدا قرار داده مانند اسب، الاغ، استر، ماشین و ابزارهای گوناگون دیگری که در امور مادی مانند حمل و نقل به انسان کمک میکنند. علامه طباطبایی فرمودند: بجا بود که به امور معنوی و راههای معنوی هم اشاره میشد؛ از این جهت فرمود: ﴿وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ ۚ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾[6]
بر خداوند واجب است [خداوند براساس قاعده لطف بر خود واجب کرده است] که راه صحیح و مستقیم را به انسانها نشان دهد. نشان دادن راه مستقیم به انسان از سه طریق صورت میگیرد:
2) گاهی در قالب فطرت است. خداوند متعال به انسان خوبیها و بدیها را الهام کرده است؛ ﴿فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا﴾[7]
3) گاهی از طریق حجتهای بیرونی، انبیاء و رسل الهی، راه به انسان نشان داده میشود. خداوند راه ضلالت را ایجاد نکرده است و کسی را در این مسیر قرار نمیدهد، اگر چه عدهای با سوء انتخابشان راه ضلالت را طی میکنند؛ خداوند انسانها را هدایت کرده و راه هدایت را به آنان نشان داده است، اما انسان موجودی آزاد و مختار است و حکمت خدا بر این بود که موجودی خلق کند که مانند خودش آزاد و مختار باشد. اگر چنین موجودی نمیآفرید جای سوال بود که خدایا تو که میتوانستی چنین موجودی بیافرینی، چرا نیافریدی؟ اشاره کردیم که آزادی انسان مقدمهای است برای اختیار و انتخاب. خدا انسان را آزاد آفریده است اما هدفش این بوده که دست به انتخاب درست بزند و خیر و خوبی را انتخاب کند. همه ما آزادیم هر کدام از نامزدهای انتخاباتی را که بخواهیم انتخاب کنیم ولی بایستی بهترین را انتخاب کنیم. در تمام دوراهیهای زندگی مطلب به همین صورت است. انسان آزاد است ولی نه برای اینکه هر کدام از خوبی و بدی را که خواست انتخاب کند؛ بلکه آزاد است که خوبی را انتخاب کند. مثلا خدا به بانوان آزادی داده است ولی برای اینکه حجاب را انتخاب کنند. خدا تکوینا انسان را آزاد آفریده اما تشریعا از طریق انبیاء آزادی را هدایت کرده است؛ اینکه به وسیله این آزادی، مسیر و کارهای خوب و درست را انتخاب کند. کارهای خوب چه هستند؟ در جواب باید گفت برای دانستن آن به فطرت خود مراجعه کن: ﴿فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا﴾[8]
ما خوبیها و بدیها را به انسان الهام کردیم. هر جای دنیا که بروید و با هر انسانی مصاحبه کنید و بگویید انسان دروغگو خوب است یا راستگو؟ همه میگویند انسان راستگو؛ حتی کسی هم که دروغگو است دنبال یک انسان راستگو میگردد. کسی که دروغگو است، میگوید: من راست میگویم، نمیگوید: دروغ میگویم. به تعبیر مرحوم استاد مطهری در کتاب «نبرد حق و باطل»، باطل هر چه آبرو دارد به خاطر این است که خود را به حق میچسباند. دروغ باطل است و میخواهد کسب آبرو کند. چطور کسب آبرو میکند؟ دروغگو میگوید: من راست میگویم. ﴿إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ ٱلنَّـٰصِحِينَ﴾[9]
شیطان به دروغ به پدربزرگ و مادربزرگ ما گفت: من دلسوز شما هستم و اگر خداوند فرمود که به این درخت نزدیک نشوید، هدفش این بود در بهشت نمانید وگرنه اگر نزدیک شوید در بهشت میمانید. همچنین گفت: من دلسوز شما هستم و راست میگویم؛ و برای آنان قسم خورد.
﴿وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾[10]
و اگر [خدا] مىخواست مسلما همه شما را هدايت میکرد.
گمان نکنید اگر گناهی کردید خداوند مغلوب میشود و نمیتواند عذاب کند، ظلم را جواب دهد یا جلوی فساد را بگیرد. بنای خدا بر این نبوده که تکوینا همگی آدم خوبی باشید بلکه بنایش بر این بوده که قوه خوب شدن به شما بدهد و شما بالفعل انسان خوبی شوید؛ مانند دانهای که استعداد این را دارد که درخت زردآلو شود و زردآلو بدهد اما نیاز به پرورش دارد تا به ایدهآل خودش برسد. دانه زردآلو این قوه را دارد که درخت زردآلو شود ولی هنوز نشده است. انسان نیز قوه انسان کامل شدن را دارد اما چطوری میتواند انسان کامل و برتر شود؟ از طریق راهی که دین در اختیار او گذاشته است؛ برنامه دین را به او میدهد، میشود شریعت، بعد باید طی طریق کند که میشود طریقت، بعد باید به برسد به لب لباب الدین که میشود حقیقت. حقیقت چیست؟ یقین است؛ ﴿وَٱعۡبُدۡ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأۡتِيَكَ ٱلۡيَقِينُ﴾[11] ، آنقدر خدا را عبادت کن که به عصاره دینداری که یقین است برسی.
خدای متعال در آیه 10 سوره نحل به آب آسمان اشاره کرده است. شما از آب آسمان استفاده میکنید؛ رفع عطش میکنید (آب عامل حیات است) و نیز آب باران میتواند بیماریهای شما را برطرف کند. قبلا اشاره کردیم که آب باران در اردیبهشت ماه (نیسان) با آدابی که دارد میتواند درمان همه بیماریها باشد به شرط اینکه فرد اعتقاد داشته باشد و اعتقاد خیلی مهم است.
بیماری از قم، ساکن اصفهان شده بود و به من گفت: نمیخواهم برای درمان به قم بروم. قبلا پیش فلان طبیب میرفتم و معاینه میشدم امام الان به اصفهان آمدم و میخواهم اینجا تحت نظر باشم. من به ایشان گفتم چون شما از روش درمانی آن طبیب تقلید کردید باید به همان طبیب مراجعه کنید و همان روش را ادامه دهید، ماهی یک بار به قم بروید که زیر نظر دکتر باشید و همچنین میتوانید به زیارت بروید؛ چه توفیقی بالاتر از زیارت حضرت معصومه (س)؟ او گفت: من اعتقادی به این چیزها، حضرت معصومه (س) و جمکران ندارم. گفتم همهی طب اسلامی، اعتقادات است؛ اصلا اشتباه آمدی. در روایت آمده زنی برای درمان بیماریاش به نخ پیراهن حضرت عیسی (ع) دست زد، حضرت عیسی متوجه شد و فرمود: ایمان تو، بیماری تو را درمان میکند.
بنابراین شفابخشی آب باران بستگی به نیت دارد؛ اولا بایستی اعتقاد داشته باشید که آب نیسان شفا است و اگر آیات و اذکاری که در روایت وارد شده، بر آن بخوانید و از خدا فرزند پسر بخواهید، خدا فرزند پسر میدهد. اگر نیت کنید و از خدا بخواهید فرزند دختر بدهد، خدا به شما دختر میدهد؛ نیت و اعتقاد خیلی نقش دارد.
در آیات بعدی آمده است که آب باران نوشیدنی گوارا برای شماست؛ موجب رویش گیاهان و درختان میشود و حیوانات شما که به چرا میروند از گیاهان و برگ درختان استفاده میکنند. وقتی باران نازل شد، زراعت و کشاورزی شما رونق پیدا میکند. جلسه قبل، به روایت ذیل این آیه اشاره کردیم که از حضرت رسول خدا (ص) سوال شد: بهترین شغل کدام است؟ حضرت در مرحله اول به گوسفندداری و در مرحله بعد به گاوداری توصیه فرمودند و از شترداری با لسان مذمت یاد کردند. ممکن است برای برخی این روایت، سوال برانگیز باشد. پیامبر نمیخواهند شترداری را مذمت کنند، بلکه شترداری در مقام مقایسه با گوسفندداری و گاوداری در مرحله سوم است و مذمت شده است. برکتی که در گاو است در شتر نیست. از این جهت، نگاه کنید و نباید تصور کنید که پیامبر (ص) شترداری را مذمت کردند؛ بلکه مذمت آن در مقام مقایسه است. مانند مثالی که قبلا زدیم در روایت آمده است که روغن گاو (روغن زرد گاوی) دواست، شیر آن شفاست و گوشت آن داء و بیماری است. آیا منظور این است که اصلا نباید گوشت گاو خورده شود یا در مقام مقایسه با روغن گاو و شیرش، گوشت آن چنین عارضهای دارد؟ گوشت گاو سرد است و سودا را بالا میبرد و مداومت بر مصرف آن، ممکن است باعث هول، اضطراب، دلشوره و وسواس شود مگر نه در فصل تابستان مصرف آن مناسب است. در فصل پاییز که فصل غلبه سودا است خیلی مناسب نیست. پس لسان، لسان مقایسه است. مذمت آن مذمت نقصی نیست بلکه مذمت قیاسی است و با دو مورد دیگر مقایسه شده است.
در ادامه آیه آمده است: خداوند به برکت آب باران، زراعت، کشاورزی و انواع میوهها را برای شما به وجود آورد. خداوند به درخت خرما، زیتون و انگور اشاره میکند بخاطر اینکه این سه میوه تقریبا جامع همه ویتامینهایی است که بدن به آن احتیاج دارد. حضرت نوح به خداوند عرضه داشت گاهی دچار افسردگی، غم و غصه میشوم. خدای متعال به ایشان فرمود که انگور بخورد؛ مخصوصا انگور سیاه شیرین. اگر انگور را به سقف آویزان کنند، کشمش درست میشود. در روایت راجع به کشمش آمده است: «عَلَيْكُمْ بِالزَّبِيبِ فَإِنَّهُ ... يَذْهَبُ بِالْغَمِّ»[12] بر شما باد به کشمش؛ چرا که ... غم و غصه را برطرف میکند. کشمش اعصاب را تسکین میدهد. از این رو کسانی که قرص اعصاب میخورند مناسب است کشمش استفاده کنند. چرا فکر نمیکنید که خدا میخواهد با چیزهای خیلی ساده و خوشمزه شما را درمان کند. چرا داروهای شیمیایی که مصداق خاک است، میخورید؟ اگر دچار غم، غصه، افسردگی یا خستگی شدید، مویز و کشمش مصرف کنید. آقا امیر المؤمنین (ع) فرمودند: صبح ناشتا بیست و یک عدد مویز هستهدار بخورید که بلغم (خلط گلو، سردی بدن و ...) و نیز فراموشی را برطرف میکند. اگر بدنتان باد زائد دارد یا اعصاب و سیستم عصبی بدنتان خسته شده است، روغن زیتون استفاده کنید یا اگر پوست یا رودههایتان خشکیده از روغن زیتون استفاده کنید. روغن زیتون را با سرکه مخلوط کنید و به عنوان یک خورشت از آن استفاده کنید. آقا امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: بهترین خورشت، روغن زیتون با سرکه است که گرفتگیهای عروق، انسدادهای کبدی، قلبی و ریوی را برطرف میکند. همچنین درمان یبوست و داغی کبد و بهترین خورشت است. اگر اهل بیت (ع) از روغن زیتون و سرکه استفاده میکردند از باب زهد نبود. لذا در آیهای که فرمود: ﴿مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ﴾[13] ، کفاره سوگند، از غذای متوسطی که خودتان استفاده میکنید، باشد. در روایتی ذیل این آیه اشاره شده است که غذای متوسط، روغن زیتون با سرکه است؛ این، نوعی غذا و خورشت خوب معرفی شده است. پس جا دارد این روغنها که خدا از آنها با عنوان طیبات یاد کرده است، جایگزین روغنهای نباتی و مرسوم که در بازار است، شود. افرادی که قند دارند، خرما استفاده کنند یا اگر قندشان بالا است، خرمای خاصویی که قند کمتری دارد استفاده کنند. همچنین افرادی که آب دهانشان میخشکد، خرما با آب استفاده کنند. افرادی که آب دهانشان زیاد است خرما را بدون آب استفاده کنند. افرادی که ضعف بدن دارند، خرما استفاده کنند که قند طبیعی است. اینکه خدا فرمود: زیتون و انگور و خرما که از مصادیق طیبات هستند؛ از مصادیق میوهها به حساب میآیند و به طور ویژه از آنها نام برده است، به این علت است که اهمیت این سه میوه را نشان دهد. بعد میفرماید: در این کار، نشانههایی است اگر کسی تأمل کنند که چطور خداوند با نازل کردن آب باران زمین مرده را زنده میکند و دانهای مرده را میشکافد و به درختی شکوهمند تبدیل میکند؛ اینها جای تفکر و تأمل دارد.
خداوند کسی است که شب، روز، خورشید، ماه و ستارگان را مسخر شما قرار داد. بیست و چهار ساعت طول میکشد تا کره زمین به دور خودش بچرخد و شبانه روز بوجود آید. 30 روز طول میکشد تا زمین دور کره ماه بچرخد و یک ماه به وجود آید و 365 روز طول میکشد تا دور خورشید بچرخد و یک سال بوجود آید. در این چرخشها، حرکتها، نظمی که در شبانه روز وجود دارد و توالی شبانه روز، اینکه خورشید از شرق طلوع میکند و در غرب غروب میکند. اینکه خداوند چراغی آفریده است که شش میلیارد سال است که همچنان نورافشانی میکند. یک بخاری آفریده که کل عالم را گرم میکند و انرژی آن تمام نمیشود. آیا اینها آیت خداوند نیست؟ اینکه شب هنگام انسانها به طور طبیعی میل به خواب پیدا میکنند، نشانه خدا نیست؟ اینکه انسانها، صبح هنگام تمایل به تحرک و ابتغاء فضل خدا دارند و اینکه دنبال معاش بروند و تلاش و کوشش کنند، آیا اینها نشانه خداوند نیست و اتفاقی است؟ خداوند در این آیات نعمتهای خودش را نام میبرد تا مهر و محبت ما را نسبت به خودش زیاد کند. مرحوم آیت الله شجاعی در کتاب «مقالات» که در زمینه عرفان است، فرمودند: بزرگترین وظیفه انسان طلب خداست اصلا خدا انسان را آورده که او را طلب کند و بعد به آیه ﴿فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ﴾[14] استناد میکند؛ یکی از بهترین رزقها این است که مهر و محبت خدا به دلتان بیفتد، و این باید طلب شما باشد و آن را از خدا بخواهید.
عاشق شو ار نه روزي کار جهان سر آيد ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستي
کار هستی هدفش این بوده که معشوق، مطلوب و محبوب انسان، خدا باشد. اصلا نباید در این آیات بحث کنیم. توحید در عبادت؛ خدا میفرماید: ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠﴾[15] ؛ بعد مهر و محبت انسان را بر میانگیزاند و میفرماید: من بودم که شما را از آبی گندیده آفریدم، آیا من نبودم که به شما نطق و تکلم دادم که از حقوقت دفاع کنی؟ آیا من نبودم که انعام (شتر، گاو و گوسفند) را آفریدم که برای شما منفعت دارد؟ آیا من نبودم که حیواناتی را برای سواری و باربری آفریدم که بارهای شما را ببرند و بر آنها سواری کنید و لذت ببرید؟ آیا من راه درست را به شما نشان ندادم؟ آیا آب باران را نازل نکردیم که کشاورزی و دامداری رونق پیدا کند و انواع میوهها برای شما به وجود آید؟ آیا من نبودم که شب، روز، ماه، خورشید و ستارگان را طوری قرار کردم که شما بتوانید از آنها استفاده کنید، و همهی اینها در راستای خدمت به انسان است. آیا شما را گل سرسبد هستی قرار ندادم؟ همهاش لسان امتنان است. خدای متعال نعمتهای خودش را ذکر میکند تا فطرت ما را بیدار و مهر و محبت ما را به خودش زیاد کند.