1403/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/هیجان جنسی /
هیجان جنسی
از دیگر آیات طبی قرآن، آیه 14 سوره آل عمران است:
﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾
برای مردم حب شهوات نفسانی از میل به زنان و فرزندان و همیانهایی از طلا و نقره و اسبان نشاندار چابک و چهارپایان و مزارع در نظر زیبا و فریباست ولی اینها متاع زندگانی زودگذر دنیاست و منزل بازگشت نیکو نزد خداست.
شاهد ما در رابطه با صدر آیه است: برای مردم محبت به شهوات زینت داده شده است.
محبت به شهوات مصادیق گوناگونی دارد و یکی از مصادیق آن شهوت جنسی به زنان است.
این آیه در مقام مذمت اصنافی از انسانها است: گروه اول انسانهای شهوتران که دائما دنبال شهوات جنسی با زنان هستند. گروه دوم کسانی هستند که فرزندان زیادی میآورند و از نیروی بازوی فرزندان جهت افزایش مال و از کثرت آنان جهت فخر فروشی استفاده میکنند. صنف دیگر، دنبال مالاندوزی و زراندوزی هستند و همیانهایی از طلا و نقره را پر میکنند و دائما در صدد جمعآوری طلا، نقره و اموال هستند. گروه دیگر از اسبهای نشانهدار جهت تفریح، بازی و سرگرمی استفاده میکنند. گروهی نیز به افزایش دام و جمع آوری گاو، گوسفند، شتر و دیگر انعام میپردازند بدون اینکه زکات آنها را پرداخت کنند. گروه دیگر، در جهت افزایش زمین و زراعت، میل زیادی به خرید زمین و زمینخوارگی دارند.
آیه میفرماید اینها متاعهای دنیوی است و اگر کسی این موارد را در زندگی دنیا هدف قرار دهد، شایسته مذمت است.
برحسب آنچه در آیات دیگر مطرح شده، شهوت جنسی ابزاری برای ازدواج، فرزندآوری و بقای نسل انسان است. فرزندآوری ابزاری است برای تربیت فرزند، بقای نسل و اینکه انسان باقیات صالحاتی برای خودش باقی بگذارد.
اموال، طلا و نقره وسیله داد و ستد، تأمین معاش و گسترش زندگی دنیا جهت دستیابی به گشایش آخرتی است.
استفاده از اسب و انعام و زراعت هم میتواند ابزار مناسبی برای توسعه در دنیا و رسیدن به آخرت باشد. اما عدهای جای هدف و ابزار را عوض میکنند. در حقیقت مال و شهوت جنسی وسیلهای برای دستیابی به اهداف آخرتی هستند. اگر خداوند در کنار دستور به ازدواج، لذت جنسی را قرار نداده بود، هیچ کسی حاضر نمیشد ازدواج کند و سختیهای آن را متحمل شود. اگر لذت جنسی در کنار مسئله ازدواج مطرح است، مزد تلاش و کارگری ماست برای اینکه دل بدهیم و ازدواج کنیم و در جهت معیشت و نفقه خانواده هر گونه سختی را متحمل شویم تا نظام زندگی دنیوی شکل بگیرد وگرنه این لذت جنسی در کنار مسئله ازدواج هدف نیست بلکه یک مقدمه و ابزار است.
شیطان جای هدف و ابزار را عوض میکند و شهوات را زینت میدهد و به انسان اجازه نمیدهد که تأمل و تفکر کند و بداند که ازدواج، آمیزش و لذت جنسی هدف مقدمی است. در حقیقت لذت جنسی ابزاری است برای اینکه فرد ازدواج کند و نظام خانواده شکل بگیرد و فرزندان در این فضا تربیت شوند و نیز بقای نسل صورت گیرد و دیگر اهداف ازدواج مانند دستیابی به آرامش و آسایش جسمی و روحی تحقق پیدا کند و در نهایت مقدمهای برای عبادت خدا باشد و نتیجه نهایی دستیابی به بهشت است. اما شیطان ابزارها را برای انسان زینت میدهد و آنها را در حد هدف قرار میدهد تا انسان از هدف اصلی و اساسی باز بماند. لذا فاعلِ «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ»، شیطان است که حب شهوات را در نگاه انسان هدف قرار میدهد و از حالت ابزار بودن در میآورد. اصل شهوت امری تکوینی است که خداوند آن را قرار داده است و این امر تکوینی میل به زنان و شهوت، از طریق امر تشریعی ازدواج پاسخ داده میشود و عامل پاسخگویی به شهوات هم زنان هستند.
در روایات اهل بیت (ع) هیجان شهوت از عوارض هیجان خون معرفی شده است. قاعده و قانون به این صورت است که حضرت امیر المؤمنین (ع) فرمودند:
«وَ لَزِمَهُ مِنْ نَاحِيَةِ الدَّمِ حُبُّ النِّسَاءِ وَ اللَّذَّاتِ وَ رُكُوبُ الْمَحَارِمِ وَ الشَّهَوَات»[1]
از ناحیه خون است که محبت به زنان و میل جنسی و شهوات جنسی دچار هیجان میشود.
به تعبیری هیجان شهوت از عوارض هیجان خون است و این فی حد نفسه اشکالی ندارد اگر در حد ابزار باقی بماند و به مرحله هدف نرسد.
گاهی خون هیجان مییابد و شهوت جنسی زیاد میشود و میطلبد که شهوت خون و شهوت جنسی تسکین پیدا کنند. یکی از راهکارهای تسکین هیجان شهوت، آمیزش است و اولین فایدهاش این است که خون را تسکین میدهد. در قرآن آمده است که: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا﴾[2]
یکی از مصادیق «لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا» تسکین هیجان خون است که از طریق آمیزش صورت میگیرد. وقتی خون هیجان پیدا میکند موجب هیجان شهوت میشود و یکی از بهترین راهکارها برای تسکین هیجان شهوت، آمیزش کردن است که از کانال ازدواج تحقق پیدا میکند؛ چه ازدواج دائم و چه ازدواج موقت. هر راه دیگری غیر از ازدواج از منظر قرآن ممنوع و نوعی تعدی و تجاوز به حساب میآید. از این رو انواع انحرافات جنسی از قبیل زنا، لواط، مساحقه و خود ارضایی از مصادیق ﴿وَرَاءَ ذَٰلِكَ﴾[3] در سوره مؤمنون است. بنابراین هر راه دیگری غیر از ازدواج برای تسکین شهوت جنسی انتخاب شود، تعدی و حرام است.
منافع آمیزش جنسی در روایات:
1) درمان بلغم
وقتی به روایات اهل بیت (ع) نگاه میکنیم میبینیم که بر اصل آمیزش جنسی فواید زیادی مترتب است، از جمله اینکه همآغوشی یا آمیزش کردن یکی از راهکارهای رفع بلغم است.
از امام رضا (ع) روایت داریم که فرمودند:
«وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يُذْهِبَ اَلْبَلْغَمَ مِنْ بَدَنِهِ وَ يَنْقُصَهُ فَلْيَأْكُلْ كُلَّ يَوْمٍ بُكْرَةً شَيْئاً مِنَ اَلْجَوَارِشِ اَلْحِرِّيفِ وَ يُكْثِرُ دُخُولَ اَلْحَمَّامِ وَ مُضَاجَعَةَ اَلنِّسَاءِ وَ ...»[4]
کسی که اراده کرده بلغم و سردی از بدنش برود و کم شود هر روز صبح زود مقداری جوارش حریف بخورد و زیاد به حمام برود و با همسر همآغوشی داشته باشد.
شاهد ما این قسمت از روایت است: «مضاجعة النساء». این عبارت میتواند کنایه از آمیزش یا صرف هم آغوشی با همسر باشد که یکی از راههای رفع بلغم است. اما در روایتی با صراحت ذکر شده که یکی از عوامل برطرف کننده بلغم آمیزش جنسی با همسر است.
«وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَذْهَبَ بِالْبَلْغَمِ فَلْيَأْكُلْ كُلَّ يَوْمٍ جَوَارِشْناً حِرِّيفاً وَ يُكْثِرُ دُخُولَ الْحَمَّامِ وَ إِتْيَانَ النِّسَاءِ وَ ...»[5]
هر کس میخواهد بلغم را برطرف کند، هر روز جوارش حریف بخورد و زیاد حمام برود و زیاد همبستر شود و ...
تعبیر «إِتْيَانَ النِّسَاءِ» ناظر به آمیزش است. پس آمیزش کردن با همسر یکی از راههای رفع بلغم است.
2) رفع غم و غصه
آمیزش، برطرف کننده غم و غصه سودایی و ایجاد کننده شادابی و نشاط معرفی شده است.
امام صادق (ع) در روایتی فرمودند:
«النُّشْرَةُ فِي عَشَرَةِ أَشْيَاءَ: ... وَ الْجِمَاعِ»[6]
شادابی و نشاط در ده چیز است: ... آمیزش کردن.
برای رفع عصبانیت نیز روش آمیزش با همسر مؤثر است که این هم از مصادیق «لتسکنوا الیها» است.
در روایات اهل بیت (ع)، برای سویق عدس تعبیر «يُسَكِّنُ هَيَجَانَ الدَّمِ»[7] و «يُطْفِئُ الصَّفْرَاءَ»[8] بکار رفته است؛ سویق عدس تسکینِ هیجان خون و هیجان صفرا است. لذا تعبیر تسکین واژه عامی است که برای بدست آوردنش میتوان از راهکار آمیزش درمانی استفاده کرد. اگر فردی عصبی و عصبانی شد، به تعبیر قرآن همآغوشی و آمیزش با همسر میتواند یکی از مصادیق «لتسکنوا الیها» و از جمله عوامل برطرف کننده صفرا به حساب آید.
پس میتوان گفت اگر خداوند تکوینا میل جنسی را در وجود انسان قرار داده، طرحی حکیمانه بوده است که میتواند برای تعدیل همه مزاجهایی که در بدن انسان قرار داده شده، مفید باشد. اگر میل جنسی افراد مجرد به جنس مخالف زیاد شد و شرایط ازدواج برایشان فراهم نبود، طبق توصیه خداوند باید عفت به خرج دهند: ﴿وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً﴾[9]
راهکارهای کاهش شهوت:
1) روزه
در روایات اهل بیت (ع)، برای دستیابی به عفت راهکارهایی معرفی شده است از قبیل روزه گرفتن، پیامبر (ص) فرمودند:
«يَا مَعْشَرَ اَلشَّبَابِ مَنِ اِسْتَطَاعَ مِنْكُمُ اَلْبَاهَ فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أَحْصَنُ لِلْفَرْجِ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَلْيُدْمِنِ اَلصَّوْمَ فَإِنَّ [اَلصَّوْمَ] لَهُ وِجَاءٌ»[10]
ای جوانان کسی که توان ازدواج دارد باید ازدواج کند زیرا موجب چشمپاکی و پاکدامنی میشود و کسی که توان ازدواج ندارد باید بر روزه گرفتن مداومت کند زیرا روزه گرفتن موجب خویشتنداری او از گناه میشود.
2) بلند گذاشتن موهای بدن
شخصی خدمت حضرت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد:
«يَا رَسُولَ اللَّهِ لَيْسَ عِنْدِي طَوْلٌ فَأَنْكِحَ النِّسَاءَ فَإِلَيْكَ أَشْكُو الْعُزُوبِيَّةَ فَقَالَ وَفِّرْ شَعْرَ جَسَدِكَ وَ أَدِمِ الصِّيَامَ»[11]
من مجردم و توان مالی برای ازدواج ندارم، و از مجردی و نیاز جنسی محضر شما شکایت دارم، حضرت فرمودند: موهای بدنت را رها کن تا شهوت جنسیات کم شود و بر روزه مداومت داشته باش.
در روایتی دیگر آمده است:
«مَا كَثُرَ شَعْرُ رَجُلٍ قَطُّ إِلَّا قَلَّتْ شَهْوَتُهُ»[12]
هیچ انسانی موهای بدنش را رها نمیکند مگر اینکه شهوت او کم میشود.
3) حجامت و فصد
اشاره کردیم که هیجان خون، هیجان شهوت را به همراه دارد یا هیجان شهوت به این معناست که ابتدائا خون هیجان پیدا کرده است و درمان هیجان خون حجامت و فصد است:
«فاسْتعِينُوا بِالْحِجامَةِ»[13]
3) کمخوری
پرخوری، هیجان خون را زیاد و در نتیجه هیجان شهوت را ایجاد میکند.
«لَيْسَ شَيْءٌ أَضَرَّ لِقَلْبِ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ كَثْرَتِهِ فَيُورِثُ شَيْئَيْنِ قَسْوَةَ اَلْقَلْبِ وَ هَيَجَانَ اَلشَّهْوَةِ»[14]
هیچ چیزی ضرربخشتر و زیانبارتر از پرخوری نیست چرا که دو خصلت به بار میآورد یکی قساوت قلب و دیگری شهوتانگیزی.
لذا میتوان گفت کمخوری عامل خوبی برای کاهش شهوت جنسی است.
4) کاهو
کاهو خون را صاف میکند.
5) برگ چغندر
در روایت درباره برگ چغندر چنین آمده است:
«يُطْفِئُ حَرَارَةَ اَلدَّمِ»[15]
6) سویق عدس
در روایت آمده است:
«يُسَكِّنُ هَيَجَانَ الدَّمِ وَ يُطْفِئُ الصَّفْرَاءَ»[16]
هیجان خون و هیجان شهوت را تسکین میدهد.
7) آلوی خشک
مصرف آلوی خشک برای هیجان خون بسیار مناسب است:
«وَ إِنَّ الْيَابِسَ مِنْهُ يُسَكِّنُ الدَّمَ»[17]
خون گرم و تر و آلوی خشک سرد و خشک است. از این رو با سردیاش گرمی خون و با خشکیاش تری خون را تسکین میدهد.
8) آشامیدن آب سرد و شستن بدن با آن
آشامیدن آب خنک و شست و شوی بدن با آن یا دوش آب خنک، برای افرادی که هیجان خون و شهوت دارند، بسیار مناسب است؛ چه مجرد و چه متأهل باشد. ممکن است فردی متأهل باشد ولی شرایط آمیزش برایش فراهم نباشد. در این شرایط میتواند آب خنک بنوشد یا با آب خنک آبتنی کند.
«إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ إِذَا احْتَجَمَ هَاجَ بِهِ وَ تَبَيَّغَ فَاغْتَسَلَ بِالْمَاءِ الْبَارِدِ لِيُسَكِّنَ عَنْهُ حَرَارَةَ الدَّمِ»[18]
سیره پیامبر (ص) اینطور بود که وقتی حجامت میکردند و خون ایشان دچار تبیغ و هیجان میشد، با آب خنک بدنشان را میشستند برای اینکه حرارت خونشان تسکین پیدا کند.
9) شربت اسفرزه
در روایت آمده است، زمانی که فرد تب میکند و خون دچار هیجان میشود و صفرا بالا میرود و بعضا هیجان شهوت به همراه دارد، برای اینکه فرد دچار برسام و تشنج و اینها نشود، اسفرزه میل کند. برسام شدت گرمای زائد بدن است. گرما از خون و عوارض آن است. لذا میتوان گفت نوشیدن شربت اسفرزه بسیار مناسب افرادی است که هیجان شهوت دارند.
«كَيْفَ لَا يَكُونُ صِحَّتُهَا سُقْماً وَ إِنَّمَا صِحَّتُهَا مِنْ أَخْلَاطِهَا وَ أَصَحُّ أَخْلَاطِهَا وَ أَقْرَبُهَا مِنَ الْحَيَاةِ الدَّمُ وَ أَظْهَرُ مَا يَكُونُ الْإِنْسَانُ دَماً أَخْلَقُ مَا يَكُونُ صَاحِبُهُ بِمَوْتِ الْفَجْأَةِ وَ الذُّبْحَةِ وَ الطَّاعُونِ وَ الْآكِلَةِ وَ الْبِرْسَامِ»[19]
چگونه سلامتیاش بیماری نباشد و سلامتی از ناحیهی طبایع چهارگانه است و نزدیکترین مزاج به زندگی، خون است و وقتی خون در بدن انسان ظاهر شود، صاحبش به مرگ ناگهانی و طاعون و آکله و برسام نزدیک است.
شاهد ما این قسمت از روایت است: «وَ أَظْهَرُ مَا يَكُونُ الْإِنْسَانُ دَماً أَخْلَقُ مَا يَكُونُ صَاحِبُهُ بِمَوْتِ الْفَجْأَةِ وَ الذُّبْحَةِ وَ الطَّاعُونِ وَ الْآكِلَةِ وَ الْبِرْسَامِ»
طبق روایتی که در مورد اسفرزه وارد شده است (هر کسی میخواهد در هنگام تب دچار تشنج و برسام نشود، اسفرزه بخورد) میتوان گفت جوانانی که شهوت جنسی زیادی دارند، شربت اسفرزه مصرف کنند.
10) سرکه
«اَلاِصْطِبَاغُ بِالْخَلِّ يَقْطَعُ شَهْوَةَ اَلزِّنَا»[20]
خورش ساختن سرکه (سرکه طبیعی)، شهوت زنا را قطع میکند.
یکی دیگر از راهکارهای کاهش هیجان شهوت، مصرف سرکه است. میتوان سرکه را به سالاد یا خورشت اضافه کرد.
11) سویق جو
در روایت آمده است که اگر کسی تب کرده و میخواهد دچار تشنج، هیجان خون و هیجان صفرا نشود، سویق جو بخورد. این سویق هیجان خون را میخواباند. هیجان خون که خوابید، هیجان شهوت هم خوابیده میشود.
افراد متأهلی که شرایط آمیزش برایشان فراهم است، بایستی آمیزش داشته باشند که تسکین دهنده خون است. لذا در روایات اهل بیت (ع) وارد شده است که اگر مرد تقاضای همآغوشی و آمیزش نسبت به زنش را داشت، زن موظف است استجابت کند:
«لاَ يَحِلُّ لاِمْرَأَةٍ أَنْ تَنَامَ حَتَّى تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَى زَوْجِهَا تَخْلَعَ ثِيَابَهَا وَ تَدْخُلَ مَعَهُ فِي لِحَافِهِ فَتُلْزِقَ جِلْدَهَا بِجِلْدِهِ فَإِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ فَقَدْ عَرَضَتْ»[21]
بر هیچ زنی روا نیست که بخوابد مگر اینکه پیش از آن خودش را به شوهرش عرضه کند، جامهاش را درآورد و در بستر او درآید. اگر چنین کند پس خود را عرضه نموده است.
اگر مردی از همسرش آمیزش طلب کند و همسرش ممانعت کند، اولا ناشزه است و احکام نشوز را پیدا میکند و ثانیا مورد لعن ملائکه و دوری از رحمت خداوند واقع خواهد شد.
لذا آیه ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ﴾[22] ناظر به همین است که مرد در هر زمانی و مکانی، غیر از زمانهایی که ممنوع یا نامناسب است مانند دوران عادت ماهانه، خون و شهوتش هیجان پیدا کرد و طلب کرد، وظیفه زن است که دعوتش را استجابت کند.
در رابطه با زن یک سقف و سیکل زمانی معرفی شده است و بیش از آن جایز نیست متارکه و ترک جماع صورت گیرد و آن هم چهار ماه و ده روز است. طبق آیات قرآن اوج صبر زن بر ترک آمیزش چهار ماه و ده روز است. لذا در بحث عده وفات وارد شده که زنی که شوهرش فوت کرده باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارد بخاطر اینکه بیش از این نمیتواند بر ترک آمیزش صبر کند. ذیل آیه ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا﴾[23] روایتی وارد شده است که تکلیفی بر عهده زن و نیز حقی به نفع زن است. در بحث ایلاء اگر مردی قسم بخورد، یکسال ترک همخوابگی با زن داشته باشد، آیه مربوط به ایلا در سوره بقره میفرماید این سوگند تا چهار ماه و ده روز نفوذ دارد و مرد میتواند در این مدت ترک آمیزش داشته باشد. برحسب آیه 234 سوره بقره، خداوند به نفع زن دستور داده ولی تکلیفی بر عهده او قرار داده است که اگر زنی شوهرش فوت کرد، موظف است چهار ماه و ده روز عده نگه دارد و بعد از آن میتواند ازدواج کند. دلیلی که ذیل این آیه در روایت وارد شده، این است:
«وَ عَلِمَ أَنَّ غَايَةَ صَبْرِ الْمَرْأَةِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ فِي تَرْكِ الْجِمَاعِ»[24]
از این جهت اگر بعد از این مدت بخواهد ازدواج کند، منعی برای او وجود ندارد.
طبق این روایت مرد هم موظف است که نیاز جنسی زنش را هر وقت تقاضا کرد، اجابت کند و حداکثر فاصله زمانی ترک آمیزش با زن، همان چهار ماه و ده روز است و بیش از آن اجازه ندارد. در طی این مدت اگر تقاضا از ناحیه زن بود، مرد موظف است این حق او را ادا کند. در صدر اسلام عدهای بودند که دست به رهبانیت زدند و آمیزش را رها کردند. پیامبر (ص) آنها را جمع کردند و به ایراد سخنرانی پرداختند و فرمودند:
«أَمَا إِنِّي آكُلُ اللَّحْمَ وَ أَشَمُّ الطِّيبَ وَ آتِي النِّسَاءَ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي»[25]
بدانید که من گوشت میخورم و از عطر استفاده میکنم و با همسرانم همآغوشی و آمیزش دارم. کسی که از سنت من اعراض کند، از من نیست.
یکی از حقوق زن، بحث تقاضای جنسی است. مرد و هم زن نیاز جنسی دارند. هرگاه مرد تقاضا کرد، زن موظف است پاسخ دهد و هر گاه زن این نیاز را داشت، مرد موظف است جوابگو باشد وگرنه طبق آیات قرآن مرد هم میتواند دچار نشوز شود و نسبت به زن ناشز باشد. البته در برخی روایات توصیه شده که انسان در هر حال سعی کند تعادل را حفظ کند یعنی معیار آمیزش هیجان و میل شدید است.
«وَ لَا تُجَامِعْ إِلَّا مِنْ شَبَق»[26]
آمیزش نکن مگر زمانی که میل شدید وجود دارد.
اگر این هیجان شدید وجود ندارد و کسی بدون هیجان خون، هر شب آمیزش داشته باشد، مضراتی دارد از جمله پیری زودرس. در روایات اهل بیت (ع) کثرت آمیزش از جمله امور دهگانهای است که پیری به همراه دارد.
«عَشرَةُ أشیاءَ تورِثُ الشَّیبَ کَثرَةُ مُعانَقَةِ النِّساءِ ...»[27]
در روایتی آمده است:
«مَنْ أَرَادَ الْبَقَاءَ فَلْيُقِلَّ مُجَامَعَةَ النِّسَاء»[28]
کسی که میخواهد بیشتر زنده بماند و عمر طولانی داشته باشد ... آمیزش کردن با زنان را کم کند.
کم آمیزش داشتن ناظر به این است که زیاده روی نشود. معیار، غلبه شهوت باشد. اگر غلبه شهوت وجود نداشت، آمیزش را ترک کند تا زمانی که آن هیجان بوجود آید. لذا معیار، تعادل است. آمیزش کردن منافعی و زیادهروی کردن در آن مضراتی دارد.
منافع و مضرات آمیزش زیاد از دیدگاه حکیم بوعلی:
فوائد جماع
اگر جماع در وقت و هنگام مناسب و به طور صحیح انجام گیرد، بهرههایی برای انسان در بر دارد که شرحش چنین است: از اثر جماع زایدههایی در بدن پاکسازی میشود و بدن از زایدهها خشک میشود؛ زیرا بدن از اثر جماع بیشتر آمادهی بالیدن و نمو میگردد.
جماع درست به آن میماند که چیزی، غذای بایستهی بدن را از بدن می رباید؛ طبیعت برای تلافی مادهی غصب شده از بدن به حرکت در میآید و شدید حرکت میکند، که این حرکت تأثیر قوی بر بدن میگذارد و این تأثیر گذاشتن در نشاط و نموّ بدن مددکار است.
جماع افکار چیره بر انسان را دفع میکند، انسان را پردل و شجیع میسازد، خشمِ به افراط را
فرو مینشاند و به انسان وقار میدهد.
جماع از آنجا که به انسان نشاط میبخشد و دود ناشی از آب پشت را ـ که در اطراف و مغز جمع میشود ـ پراکنده میسازد، در بیماری مالیخولیا و بسیاری از بیماریهای سودایی به انسان بهره میرساند.
در بیماریهای کلیه که از پر شدگی خون ببار آیند و در همهی بیماریهای ناشی از خلط بلغمی جماع مفید و بهره رسان است. بویژه اگر حرارت غریزی انسان، نیرومند باشد و از بیرون رفتن آب پشت از بدن، زیانی و کاهشی بر نیروی گرمای طبیعی و سرشتی وارد نیاید، جماع درمان بسیاری از دردها است. از جماع اشتهای خوراک باز میشود. اگر ورمهایی یا مادهی ورمهایی در اطراف بیخ رانها و در دو بیضه پدید آید یا در شرف تکوین باشد، چاره ساز جماع است که مادهی ورم را ریشهکن میکند.
اگر کسی به دلیل دوری از جماع و حبس آب پشت، چشمهایش تاریک شده و سر گیجه گرفته و سرش احساس سنگینی میکند و دو لوله رگ آبدوش از کلیه و تهیگاه به درد آمدهاند و تهیگاه و لوله رگها آماس کردهاند به اعتدال و در حد میانگین جماع کند شفا یابد.
ی هستند که مزاجشان نیاز به جماع دارد؛ اگر ترك جماع کنند بدنشان سرد میشود حالشان به تباهی میانجامد، اشتهای خوراک نمیماند و حتی اگر خوراك بخورند بدن خوراک را نمیپذیرد و به بیرون پرت میکند.
هر کسی که در اندازهی بسیار بخار دودی در بدن دارد، اگر جماع کند تنش سبک میشود و بهرهها میبیند و نگرانیی که از زیان بند آمدن بخار دودی در بدن دارد از بین میرود.
گاهی ممکن است مردی كه ترك جماع کرده است و در نتیجه آب پشتش بر هم متراکم شده و سرد گشته و به مادهی سمی تغییر یافته است، بخاری بدجنس که از چنین آب پشتی برخیزد به قلب و مغز برسد و قلب و مغز را بیاکند. چنانکه این حالت را در زنان نیز مشاهده میکنی که به خفگی زهدان مبتلا میشوند.
کمترین زیانی که از متراکم شدن و تباه گشتن و سرد شدن و سمّی شدن و بخار بر انگیزاندن آب پشت روی میدهد، قبل از آنکه تأثیر سمیتش آشکار و برملا شود انسان احساس سنگینی و سرد شدن بدن و به زحمت حرکت کردن میکند.[29]
زیانهای جماع
جماع اگر فوائدش را ذکر کردیم باید بدانی که زیانهایی ممکن است در بر داشته باشد، که دارد. [تیغی است دولبه] گوهر غذایی که از هفت خوان یا بهتر بگوییم چهار مرحلهی هضم گذشته و به غایت لطیف شده و بسیار برای بدن ارزشمند است، از اثر جماع بدن را ترک میکند و از اثر این پاکسازیِ بدن به حالتی از ناتوانی در میآید که از اثر پاکسازیهای دیگر، ناتوانیِ به این شدت بر بدن چیره نمیشود. نه فقط گوهر غذائی لطیف است که با جماع از بدن بیرون میرود، بلکه روان هم پا به پای گوهر لطیف غذایی برای لذت دیدن و لذت بخشیدن بیرون میرود. از این است که کسانی بیشتر از جماع لذت میبرند که از غیر خودشان لاغرترند و بیشتر با ناتوانی دست به گریبانند.
کسی که بیش از حد معمول و طبیعی جماع میکند و در جماع افراط میورزد، بدنش سرد و خشک میشود، بیشتر مواد از بدنش به خارج راه مییابند، حرارت سرشتی و طبیعیاش تحلیل میرود و خسته و ناتوان میگردد. در اوایل نیروی بدن از اثر حرارت ناشی از مادهی دودیِ غیر طبیعی و بیگانه بر انگیخته میشود و به هیجان میآید و از اثر افزونی مادهی دودی موی زیاد بر پوست ظاهر میشود. اما در نتیجه بدن به کلی سرد میشود، حواس شنوائی و بینائی ناتوان میگردد، ساقهای پا سست میشوند و به درد میآیند و به زحمت میتوانند که بدن را تحمل کنند و تو گوئی حالت بیماری صرع سر پوشیده و ناپیدا بر شخص آمده است.
ممکن است خلط مادهی سودائی بر بدن چیرگی یابد و پس از آن مادهی خلط صفرائی در بدن مستقر شود. شخص از اثر ناتوانی به سرگیجه مبتلا میشود و از تارك سر تا نهایت پشتش به مورمور میافتد و گوشش وزوز میکند.
اکثر اکسانی که در جماع افراط میکنند، به تبهای سخت و سوزان مبتلا میشوند و ممکن است جان در راه جماع بسپرند.
ی که به افراط جماع میکنند و از حد طبیعی پا فراتر گذاشتهاند سرتا سی، بیماریهای ناشی از پر شدگی و ضعف در انتظار آنها است. در اثنای جماع پشتشان گرم میشود و مادهی درد را به سوی خود میکشد، شکمشان قبض میشود و ممکن است به قولنج مبتلا شوند، بخار در بدنشان فزونی مییابد، دهان و لثه و گوشتِ میان دندانهایشان بد بو میشوند و افسرده و پژمرده میگردند.
ی که خلط مراری بدجنس در بدنش جمع آمده باشد، همینکه جماع کرد در خود احساس لرزش و چندش میکند. کسی که خلط عفونی در بدنش جمع آمده است، بعد از جماع بوی بسیار بد از آن میپراکند. کسی که نیروی هضم کننده در معده اش ناتوان است، از اثر جماع قرقر شکمش معرکه میکند.
کسانی هستند که سوء مزاج بد دارند؛ اگر جماع نکنند افسردگی بر آنها چیره میشود و بدن سنگین میگردد و در عین حال خوابهای جنسی زیاد میبینند. و اگر جماع کنند معده از ناتوانیی که دارد، ناتوانتر میشود و خشک میگردد.
کسانی که از جماع کردن میلرزند یا سردشان میشود یا کمی احساس نفس تنگی میکنند یا قلبشان به تپش میافتد یا چشمشان به گودی میگراید و یا از اثر جماع اشتهای خوراکشان نمیماند، بهتر آن است که از جماع کردن دوری جویند.
برای کسی که بیماری سینه دارد یا نیروی جسمانیش ناتوان است جماع خوب نیست.
ی که معده ناتوان دارد ترك جماع برای او بهتر از هر چیزی است.
ی که فاحشگی میکنند بسیار زیان آور است.[30]