1402/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/ادامه استفراغات عمومی در طب اسلامی /
18) خضاب (رنگ کردن بدن)
یکی دیگر از استفراغات عمومی بدن رنگآمیزی آن است. رنگآمیزی ممکن است با حنا، وسمه، کَتم و دیگر رنگهای طبیعی صورت گیرد که هر کدام خواص درمانی خاص خودش را دارد. این روش میتواند درمانگر بیماریها و هم خارج کننده آنها از بدن باشد.
رنگهای طبیعی:
1) حنا
اولین رنگ طبیعی حنا است.
در رابطه با حنامالی بدن بعد از بکارگیری نوره در روایت آمده است:
«مَنِ اِطَّلَى وَ اخْتَضَبَ بِالْحِنَّاءِ آمَنَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ثَلاَثِ خِصَالٍ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْآکِلَةِ إِلَی طَلْیَةٍ مِثْلِهَا»[1]
این کار نقش پیشگیرانه دارد.
همچنین در روایتی دیگر آمده است:
«مَنْ دَخَلَ الْحَمَّامَ فَاطَّلَى ثُمَّ أَتْبَعَهُ بِالْحِنَّاءِ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ كَانَ أَمَاناً لَهُ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْآكِلَةِ إِلَى مِثْلِهِ مِنَ النُّورَةِ»[2]
کسی که وارد حمام شود و به بدنش نوره بمالد، سپس با حنا از فرق سر تا قدم پایش را خضاب کند، از جنون و بیماریهای پوستی و پیسی و بیماریهای ژنتیکی و خوره تا نوره بعدی در امان خواهد ماند.
در برخی روایات داریم که وقتی امام معصوم (ع) از حمام بیرون میآمدند، یک پارچه قرمز بودند یعنی تنها بدنشان را با حنا نمیشستند بلکه آن را روی بدنشان ضماد میکردند در حدی که رنگ بگیرد.
در روایات وارد شده است که رنگمالی بدن، محاسن، موهای سر، نوک ناخنها و کل بدن میتواند آثار درمانی خاص خودش را داشته باشد.
راوی میگوید:
«سَألْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ خِضَابِ الرَّأْسِ وَ اللِّحْيَةِ أمِنَ السُّنَّةِ؟ فَقَالَ: نَعَمْ»[3]
از امام صادق (ع) سوال کردم آیا خضاب سر و محاسن از سنت است؟ فرمودند: بله.
حضرت آقا رسول الله (ص) در مورد حنا فرمودند:
«اخْضِبُوا بِالْحِنَّاءِ فَإِنَّهُ يَجْلُو الْبَصَرَ وَ يُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ يُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ يُسَكِّنُ الزَّوْجَة»[4]
امام صادق (ع) فرمودند:
«الْحِنَّاءُ يَذْهَبُ بِالسَّهَكِ وَ يَزِيدُ فِي مَاءِ الْوَجْهِ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ يُحَسِّنُ الْوَلَد»[5]
خضاب با حنا از این جهت فرزند را زیبا میکند که زن به شوهرش نگاه میکند و او را جوان و زیباتر میبیند و این، روی فرزندش تأثیر خواهد گذاشت.
2) کتم
دومین رنگ طبیعی در اسلام، کتم است که طلایی رنگ میکند. پیامبر (ص)، امام حسین (ع) و امام باقر (ع) از این رنگ استفاده میکردند. در سیره این سه بزرگوار وارد شده است:
«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَخْتَضِبُونَ بِالْكَتَمِ»[6]
پیامبر (ص) و امام حسین (ع) و امام باقر (ع) با کتم خضاب میکردند.
3) وسمه
دیگر رنگ طبیعی، وسمه است. وسمه سیاه رنگ میکند و امام باقر (ع) زیاد از آن استفاده می کردند. البته این رنگ عارضهای دارد و آن هم این است که دندانها را سست میکند؛ میتوان با جویدن کندر دندانها را محکم کرد و این عارضه را برطرف کرد.
محمد بن مسلم میگوید:
«رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَمْضَغُ عِلْكاً فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ نَقَضَتِ الْوَسِمَةُ أَضْرَاسِي فَمَضَغْتُ هَذَا الْعِلْكَ لِأَشُدَّهَا قَالَ وَ كَانَتِ اسْتَرْخَتْ فَشَدَّهَا بِالذَّهَبِ»[7]
امام باقر (ع) را دیدم که کندر میجوید. حضرت فرمودند: ای محمّد، وسمه دندانهایم را سست و ضعیف کرده، من هم کندر میجوم تا دندانهایم محکم شوند.
حضرت در عین حال از وسمه هم استفاده میکردند.
وسمه برای افراد مسن و پیر هم مطلوب است و اشکالی ندارد از رنگ سیاه استفاده کنند.
روای میگوید:
«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ الْوَسِمَةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهَا لِلشَّيْخِ الْكَبِير»[8]
آثار درمانی رنگکردن موی سر و محاسن:
در مورد رنگ کردن موی سر و محاسن آثار درمانی وارد شده است.
حضرت پیامبر (ص) به حضرت امیر المؤمنین (ع) فرمودند:
«يَا عَلِيُّ دِرْهَمٌ فِي اَلْخِضَابِ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ دِرْهَمٍ فِي غَيْرِهِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ فِيهِ أَرْبَعَ عَشْرَةَ خَصْلَةً يَطْرُدُ اَلرِّيحَ مِنَ اَلْأُذُنَيْنِ وَ يَجْلُو اَلْبَصَرَ وَ يُلَيِّنُ اَلْخَيَاشِيمَ وَ يُطَيِّبُ اَلنَّكْهَةَ وَ يَشُدُّ اَللِّثَةَ وَ يَذْهَبُ بِالضَّنَى وَ يُقِلُّ وَسْوَسَةَ اَلشَّيْطَانِ وَ تَفْرَحُ بِهِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ يَسْتَبْشِرُ بِهِ اَلْمُؤْمِنُ وَ يَغِيظُ بِهِ اَلْكَافِرَ وَ هُوَ زِينَةٌ وَ طِيبٌ وَ يَسْتَحِي مِنْهُ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ وَ هُوَ بَرَاءَةٌ لَهُ فِي قَبْرِهِ»[9]
و نکیر و منکر حیا میورزند که او را عذاب کنند و موجب میشود که از فشار و عذابهای قبر، در امان بماند.
ضماد حنا بر سر باد را از گوشها طرد میکند.
«مَنْ غَسَلَ رَأْسَهُ بِالسِّدْرِ صَرَفَ اَللَّهُ عَنْهُ وَسْوَسَةَ اَلشَّيْطَانِ»[10]
کسی که سرش را با سدر بشورد یا سدر را روی سرش قرار بدهد خداوند وسوسه شیطان را از او دور میکند.
مؤمنِ اهل خضاب، بشارت داده میشود.
وقتی کافر ببیند یک مومن خضاب کرده، جوان است، عصبانی میشود.
خضاب زینت است و لذا نقش شادابی دارد و میتواند غم و غصه را از بدن بیرون ببرد.
خضاب موجب میشود فرد از فشار و عذاب قبر در امان بماند؛ زیرا ملائکه بوی حنا، سدر و رنگهای طبیعی را دوست دارند. اگر کسی اهل خضاب باشد، نوعی برائت نامه از فشار و عذاب قبر گرفته است.
باز در روایت وارد شده است:
«يَجْلُو الْغِشَاءَ عَنِ الْبَصَرِ»[11]
در میان رنگ هایی که در طب اسلامی وارد شده است، اولین رنگ، رنگ طلایی و بعد از آن، رنگ قرمز و بعد از آن رنگ سیاه است که فضیلتش بیشتر است. لذا بیشتر توصیه شده است از رنگهای طبیعی سیاه استفاده شود. رنگ طلایی با کتم، رنگ قرمز با حنا و رنگ سیاه با وسمه اتفاق میافتد.
در روایت آمده است:
«لَقَدْ خَضَبَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِالصُّفْرَةِ فَبَلَغَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذَلِكَ فَقَالَ (فِي اَلْخِضَابِ) إِسْلاَمٌ ، فَخَضَبَهُ بِالْحُمْرَةِ فَبَلَغَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذَلِكَ فَقَالَ إِسْلاَمٌ وَ إِيمَانٌ فَخَضَبَهُ بِالسَّوَادِ فَبَلَغَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذَلِكَ فَقَالَ إِسْلاَمٌ وَ إِيمَانٌ وَ نُورٌ»[12]
امیر المؤمنین (ع) محاسنشان را طلایی کردند. پس این مطلب به پیامبر (ص) رسید و فرمودند: این (در خضاب امیر المؤمنین (ع) با رنگ زرد) اسلام است (و نشانه مسلمانی است). بعد از مدتی امیر المؤمنین (ع) محاسنشان را قرمز کردند. پس این مطلب به پیامبر (ص) رسید و فرمودند: این، اسلام و ایمان است. بعد از مدتی با رنگ سیاه خضاب کردند. پس این مطلب به پیامبر (ص) رسید و فرمودند: اسلام و ایمان و نور است.
اگر کسی حنا بزند و قرمز شود، نشانه اسلام و هم نشانه شیعه است.
در روایت دیگری آمده است:
«إِنَّ رَجُلاً دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدِ اِصْفَرَّ لِحْيَتُهُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَا أَحْسَنَ هَذَا ثُمَّ دَخَلَ عَلَيْهِ بَعْدَ ذَلِكَ وَ قَدْ أَقْنَى بِالْحِنَّاءِ فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ هَذَا أَحْسَنُ مِنْ ذَلِكَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَيْهِ بَعْدَ ذَلِكَ وَ قَدْ خَضَبَ بِالسَّوَادِ فَضَحِكَ إِلَيْهِ فَقَالَ هَذَا أَحْسَنُ مِنْ ذَاكَ وَ ذَاكَ مِنْ ذَلِكَ»[13]
مردی بر پیامبر (ص) وارد شد، در حالی که محاسنش را زرد کرده بود. پس حضرت پیامبر (ص) به او فرمودند: این زیباست. بعد از مدتی بر پیامبر (ص) وارد شد در حالی که با حنا خضاب کرده بود. پس حضرت پیامبر (ص) تبسم کردند و فرمودند: این بهتر از قبلی است (یعنی قرمز بهتر از زرد است). بعد از مدتی بر پیامبر (ص) وارد شد در حالی که محاسنش را سیاه کرده بود. پیامبر (ص) لبخند زدند و فرمودند: این از مورد قبل و قبلتر بهتر است.
در روایت آمده است:
«دَخَلَ قَوْمٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَرَأَوْهُ مُخْتَضِباً بِالسَّوَادِ فَسَأَلُوهُ فَقَالَ إِنِّي رَجُلٌ أُحِبُّ النِّسَاءَ وَ أَنَا أَتَصَنَّعُ لَهُنَ»[14]
از ایشان علت آن را پرسیدند. حضرت فرمودند: من مردی هستم که همسران را دوست دارد و من محاسن خود را برای همسرانم سیاه کردم.
خضاب با رنگ مشکی موجب انس زنان میشود و برای مرد هیبت میآورد که دشمنان بترسند. خضاب با این رنگ از مصادیق این آیه قرآن به حساب میآید: ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة﴾[15]
، هر چه در توان دارید، قدرت خودتان را نشان دهید.
در روایتی دیگر آمده است که سیاه کردن محاسن موجب فرحبخشی زنان میشود.
حسن بن الجهم گوید:
«دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَدِ اخْتَضَبَ بِالسَّوَادِ فَقُلْتُ أَرَاكَ قَدِ اخْتَضَبْتَ بِالسَّوَادِ فَقَالَ إِنَّ فِي الْخِضَابِ أَجْراً وَ الْخِضَابُ وَ التَّهْيِئَةُ مِمَّا يَزِيدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ به عِفَّةِ النِّسَاءِ وَ لَقَدْ تَرَكَ النِّسَاءُ الْعِفَّةَ بِتَرْكِ أَزْوَاجِهِنَّ لَهُنَّ التَّهْيِئَةَ»[16]
بر امام کاظم (ع) وارد شدم و دیدم محاسن خود را سیاه رنگ کرده است. عرض کردم: میبینم که شما محاسنتان را سیاه کردهاید. حضرت فرمودند: در خضاب دو ثواب وجود دارد. در خضاب و پاکیزگی چیزی وجود دارد که موجب عفتبخشی به زنان میشود و زنان، عفت و پاکدامنی خود را رها کردند، چون شوهرانشان پاکیزگی و خضاب را رها کردند.
در روایت وارد شده است که شایسته است زنان، ناخنهایشان را رنگ بزنند. اگر شوهردار باشند، برای شوهرانشان زیبایی به حساب میآید و اگر شوهر نداشته باشند، موجب میشود به مردان شبیه نباشند. لذا آیه قرآن فرمود: ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾[17] یعنی از مچ دست تا نوک انگشتان جایز است که پیدا باشد؛ چه زینت عارضی بر آن وجود داشته باشد مانند انگشتر یا رنگ ناخن و چه اینکه دست، به صورت طبیعی زیبا باشد، دین اجازه داده است.
در روایتی پیامبر (ص) توصیه کردند:
«لاَ يَنْبَغِي لاِمْرَأَةٍ أَنْ تَدَعَ يَدَيْهَا مِنَ اَلْخِضَابِ وَ لَوْ أَنْ تَمَسَّهَا بِالْحِنَّاءِ مَسْحاً وَ لَوْ كَانَتْ مُسِنَّةً»[18]
جایز نیست که زن دستش را از خضاب رها کند ولو اینکه حداقل حنایی به دست یا ناخنهایش بمالد حتی اگر سنش زیاد باشد.
خضاب دست با حنا نوعی زینت به حساب میآید.
در روایتی دیگر فرمودند:
«إِنِّي لَأُبْغِضُ مِنَ النِّسَاءِ السَّلْتَاءَ ... فَالسَّلْتَاءُ الَّتِي لَا تَخْتضِبُ... »[19]
من از زنهای سلتاء بدم میآید. سلتاء زنانی هستند که رنگ دست و ناخن ندارند.
سلتاء کسی که است که خضاب نمیزند.
در روایتی دیگر آمده است:
«فَلْيُغَيِّرْنَ أَكُفَّهُنَ بِالْحِنَّاءِ وَ لَا يَدَعْنَهَا لِكَيْلَا يَتَشَبَّهْنَ بِالرِّجَال»[20]
حضرت فرمودند: جایز نیست ناخنهای زنها سفید باشد.
امام باقر (ع) فرمودند:
«لَا يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُعَطِّلَ نَفْسَهَا وَ لَوْ أَنْ تُعَلِّقَ فِي عُنُقِهَا خَيْطاً وَ لَا يَجُوزُ أَنْ تُرِيَ أَظَافِيرَهَا بَيْضَاءَ وَ لَوْ أَنْ تَمْسَحَهَا بِالْحِنَّاءِ مَسْحا»[21]
برای زن جایز نیست خود را زیبا نکند اگر چه گردنبندی به گردنش باشد و بدون زینت باشد و جایز نیست که ناخنهایش سفید دیده شود ولو اینکه ناخنهایش را با حنا رنگ کند.
گاهی اوقات اهل بیت (ع) از «خلوق» استفاده میکردند. خلوق عطرهای ترکیبی بوده و زعفران از جمله مفردات آن بوده است و برای زینت، آن را به ناخنها میمالیدند.