1401/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/علل نازایی /
از دیگر آیات طبی قرآن، آیه 49 و 50 سوره شوری است:
﴿لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ﴾
مالکیت و فرمانروایی آسمانها و زمین فقط در سیطره خداست، هر چه را بخواهد میآفریند، به هر کس بخواهد دختر عطا میکند و به هر کس بخواهد پسر میبخشد.
﴿أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا ۖ وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ﴾
قبلا در مورد این آیه بحث کردیم. منتها تنها بخشی از آیه را مورد بحث قرار دادیم و نیازمند بحث تفصیلی است. امروز بنا داریم به این قسمت آیه بپردازیم: ﴿وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا﴾
خدا هر که را بخواهد نازا میکند.
بعدا راجع به شرایطی که موجب پسردار شدن، دختردار شدن و همچنین شرایطی که موجب دختر و هم پسردار شدن میشود یا شرایطی که فرزندان دو یا سه قلو میشوند، بحث خواهیم کرد.
یک معنای ﴿يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا﴾ این است که خداوند به کسی که خودش بخواهد دختر میدهد. معنای دیگرش این است که خداوند به آن کسی که از او درخواست دختر کند، دختر عطا میکند. کلمه «هبه» مسبوق به دعا است و معنایش این است که انسانها در تعیین جنسیت فرزند نقش دارند.
اگر کسی از طریق دعا پسر طلب کند، خدا به او پسر عطا میکند. اما کسی از خدا طلب نمیکند که عقیم شود، برای همین خدا در ادامه نفرمود: «يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا» به این معنا، کسی که از خدا بخواهد عقیم شود، او را عقیم میکند. خداوند تعبیر را عوض کرد و فرمود: ﴿وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا﴾، خداوند هر کس را بخواهد عقیم میکند. گاهی «جعل»، جعل تکوینی است یعنی خداوند تکوینا با یک ارادهی کن فیکونی، کسی را تا آخر عمرش عقیم قرار میدهد. اما معنای بهتر و کاملتری وجود دارد و آن هم این است که خداوند در عالم تکوین شرایط، قواعد، ضوابط، علل و اسبابی قرار داده است که وجود آنها میتواند زمینه را برای نازایی فراهم کند. مثلا اگر رحم سر جای خودش نباشد و فرد دچار افتادگی رحم شده باشد، میتواند یکی از دلایل عقیم شدن فرد باشد. اگر کولون، رحم و روده به یکدیگر بچسبند، نیز موجب عقیم شدن میشود. سردی رحم نیز ممکن است موجب عقیم شدن شود. اینها اسبابی است که موجب نازایی میشود. در نتیجه «جعل» در آیه به معنای جعلِ اسباب است. از این جهت میتوان از اسباب دیگری که خدا برای حل این مشکل قرار داده، استفاده کرد و بیماری نازایی را برطرف کرد. در نتیجه، ﴿وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا﴾ به معنای جعل تکوینی کن فیکونی نیست که خداوند با ارادهی قاهریهی خود موجب شود فردی عقیم شود طوری که دیگر نتوان برایش کاری کرد. بلکه جعلِ تکوینی است به این معنا که خداوند اسباب و عللی قرار داده که موجب نازایی میشوند. ممکن است فرد هیچ اقدامی در جهت حل آن اسباب انجام ندهد و تا پایان عمرش عقیم بماند. همچنین ممکن است از اسبابی که برای حل این مشکل قرار داده استفاده کند و مشکلش برطرف شود. به عنوان مثال رحم را گرم کند یا جا بیندازد و در نتیجه نازاییاش برطرف شود. مانند داستانی که از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است؛ ایشان از زیر دیواری که در حال خراب شدن بود کنار رفتند. عدهای گفتند: چرا از قضای الهی فرار میکنی؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «اَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ اِلی قَدَرِهِ»[1]
من از قضای الهی به قدر الهی فرار میکنم.
حضرت از یک قانون الهی به قانون دیگر پناه برد. اگر زیر دیوار میماند و دیوار خراب میشد، قانون این بود که ایشان از دنیا برود. اما خداوند تنها این قانون را قرار نداده است بلکه قانونی دیگر وجود دارد که اگر از زیر دیوار کنار برود، نجات پیدا میکند.
این قانون خدا است که معده با خوردن غذاهای سرد، سرد شود. آیا فرد میتواند بگوید من باید به این قانون و رضای خدا، راضی باشم؟ خیر، خدا تنها همین یک قانون و رضا را ندارد. بلکه قانون دیگری وجود دارد که معده سرد را میتوان با غذاها و داروهای گرم درمان کرد. این دو، قانون و قدر خداوند هستند.
معمولا وقتی اطبا درباره نازایی بحث میکنند به هر دو جنس نر و ماده نظر میکنند و میگویند: گاهی مشکل از مرد است، در نتیجه زن باردار نمیشود. ممکن است زن رحم سالمی داشته و مشکل از مرد باشد؛ به عنوان مثال اسپرم نداشته یا اسپرم شتاب کافی را نداشته باشد یا مشکل نعوظ داشته باشد. همچنین ممکن است مشکل از رحم زن باشد. گاهی مشکل از هر دو، زن و هم مرد است. لذا بایستی بررسی شود تا مشخص شود مشکل از کدام ناحیه است تا بتوان آن را حل کرد. از امور معنوی هم باید استفاده کرد.
جناب حکیم بوعلی در کتاب قانون که توسط آقای عبدالرحمن شرفکندی ترجمه شده، چنین میگوید:
نازا بودن زن چندین سبب دارد که از این قرارند:
1- اشکال در تخم نرینه یا در تخم مادینه است.
توضیح: یعنی مرد و زن هر دو مشکل دارند؛ به عنوان مثال تخمک گذاری زن و اسپرم مرد هر دو مشکل دارند.
2- سبب در ابزار کار جماع مرد یا زن است.
توضیح: یعنی دستگاه تناسلی مشکل دارد به عنوان مثال ممکن است سر جای خودش نباشد.
3- منشأ سبب، واکنشهای روانی است؛ از قبیل غم خوردن زیاد، ترس زیاد، شوکه شدن و بیمناک گشتن.
توضیح: گاهی ممکن است گربهای باعث ترس دختری شود و این ترس بعدا موجبات عقیم شدنش را فراهم کند که البته ان شاء الله قابل حل است.
4- ممکن است سردرد سبب نازایی شده باشد.
5- پرشدگی بیرویهی معده از خوراک و هضم نشدن غذا.
توضیح: ممکن است پرشدن معده باد ایجاد کند و باد موجب بند آمدن خون حیض شود و تنبلی تخمدان به همراه داشته باشد.
6- ممکن است در عمل جماع اشتباهاتی رخ دهد.[2]
توضیح: قانونی است که بهترین شکل قرار گرفتن برای فرزنددار شدن، قرار گرفتن مرد روی زن است. اگر این نحوه به عکس صورت گیرد، مشکل ایجاد میکند.
در ادامه چنین آمده است:
اگر سبب نازایی در تخماب است، آنهم چند حالت احتمالی دارد:
الف ـ سوء مزاجی بر این مادهی حیاتی روی آورده است که نیروی تولید کنندهی جنین را از او سلب کرده است. این سوء مزاج ضد باردار شدن، از سوء مزاج گرم یا از سوء مزاج سرد طبیعی، یا اثر سرمای خارجی و رویآور است.[3]
توضیح: اگر مشکل نازایی از تخم نرینه باشد، چند حالت احتمالی دارد. به عنوان مثال کمر فرد خشکیده و آب نداشته باشد. به عنوان مثالی دیگر ممکن است زن برای شستن ظرف از پیشبند استفاده نکرده و رحمش سرد شده باشد که این عامل، سردی خارجی است.
ب ـ مادهی تخم بارآور مدتی زیاد بیکار بوده و از بیکاری در جای خود ترشیده است و توان جنین سازی را از دست داده است، یا رطوبتش بیشتر از اندازهی طبیعی و یا خشکتر از حد لازم است؛ که سبب این کم و بیشی رطوبت و خشک مزاجی تخم بارآور غذاهای ناسازگار با بدن است که ترشمزهها هم همین کار را میکنند و آب پشت را سرد میگردانند و میخشکانند.[4]
توضیح: اگر دختر بالغ شرایط ازدواج نداشته باشد، تجمع صورت میگیرد و مواد یکجا جمع میشوند. به همین جهت اسلام تأکید میکند که ازدواج نباید به تأخیر بیفتد. همین که دختر رسیده شد، بایستی زمینه ازدواجش فراهم شود. در روایت آمده: عروس در هفته اول ازدواج نباید سرکه، گشنیز یا شیر (با مزاج سرد) بخورد؛ زیرا رحم را سرد میکند. رطوبت یا خشکی بیش از اندازه به علت خوردن غذاهای ناسازگار با بدن است.
حکیم بوعلی در ادامه میگوید:
«ممکن است نوعی سوء مزاج بر تخم بارآور رویآور باشد که مانع بچهدار بودن نشود اما بعداً اشکال در بیرون آمدن بچه را با خود داشته باشد.»[5]
توضیح: ممکن است زمان انعقاد نطفه مشکلی پیش نیاید اما بعدا مشکل ایجاد شود و باعث سختی زایمان شود. ممکن است نطفه منعقد شود اما بعدا سقط شود. سوء مزاج مانع بچهدار شدن نمیشود اما اشکالی مانند ترس و امور روحی و روانی بوجود آورده که موجب سقط میشود. احتمال دارد غذاهای زن، ناسازگار نبوده و جنین شکل گرفته باشد اما بعد از دو یا سه ماهگی سقط شود. زیرا زن فوق العاده ترسو است.
«ممکن است سوء مزاج منی از نوعی باشد که غذای بچه را در زهدان تباه گرداند.»[6]
توضیح: منی قوت ندارد و ممکن است مادر با خوردن غذای نامناسب، موجب خونرسانی ضعیف به جنین شود.
«ممکن است تخم نرینه با تخم مادینه در تأثیرگذاری برای تکوین جنین با هم موافق و سازگار نباشند. نوعیت تخم یکی نباشد، تخم نرینه آمادهی جنین سازی است اما تخم مادینه در این کار خیر با او موافق نیست و به همکاری لازم تن در نمیدهد. یا بالعکس تخم مادینه آماده و مهیای پذیرش مادهی بارآور است اما تخم نرینه مزاجش با مزاج آن نمیگنجد و شاید علت این ناسازگاری دو آب پشت در نرینه و مادینه ـ که آمادهی همکاری با هم نیستند ـ از سوء مزاج باشد که برای هر دو رخ داده است و هیچکدام نمیتوانند مزاج همکارشان را اصلاح کنند، بلکه وقتی که نزدیک میشوند و آمیزش صورت میگیرد، سوء مزاج از بد بدتر میشود؛ که اگر در چنین حالتی هر یک از مرد و زن جفت دیگری را برگزینند که با آنها سازگاری داشته باشد، بارآور و باردار میشوند.»[7]
توضیح: ممکن است مزاج زن و شوهر با هم هماهنگ نباشد. به عنوان مثال یکی به شدت دموی و دیگری به شدت بلغمی باشد. ممکن است تخم نرینه و مادینه به علت سوء مزاج بدن آنها، ناسازگار باشند. فرد بلغمی مزاج باید اقداماتی انجام دهد تا بلغمش برطرف شود. به عنوان مثال یک مدت همآغوشیِ صرف صورت گیرد که در روایات نیز خواندیم. اگر مزاج زن و مرد ناسازگار باشد، وقتی کنار یکدیگر قرار میگیرند وحشت میکنند. بهتر است قبل از ازدواج، مزاج را مدنظر گیرند تا مزاجشان به هم نزدیک باشد و قبل از فرزنددار شدن نیز مدتی اصلاح مزاج داشته باشند.