1401/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/ادامه بحث خواب درمانی /
در جلسه گذشته تعریفی از خواب صورت گرفت و حکیم بوعلی سینا در کتاب قانون، خواب را این گونه معنا کردند:
«روان نفسانی که گردانندهی حس و حرکت است، به جایی برمیگردد که از آنجا شروع کرده است و ابزار حسی و جنبشی را رها میکند.»
در حقیقت روح به پیشگاه خداوند برمیگردد و اعضا و جوارح را از حرکت باز میدارد مگر ابزارهایی که مربوط به تنفس هستند، آنها را تعطیل نمیکند؛ زیرا ضروری و حیاتی است.
خواب طبیعی را معنا کردیم و گفتیم بدن انسان در طول روز تلاش و کوشش میکند و شب هنگام روح و ابزارهایی که در اختیار اوست، دچار خستگی میشوند. به همین علت خواب بر او غلبه پیدا میکند. در خواب، روح به مبدأ خود برمیگردد و در این بازگشت، روح و ابزارها تجدید قوا میکنند.
«یا روان نفسانی به مبدأ برمیگردد تا استراحتی کند و در این استراحت غذای خود را دریافت نماید و نمو کند و بر گوهرش بیفزاید و تحلیل رفتهی زمان بیداری را تعویض نماید.»[1]
گفتیم خواب غیر طبیعی در حقیقت میخواهد تحلیل رفتهی خستگی را تعویض نماید به این معنا که روح آنقدر دچار خستگی شده و فرد آنقدر از ابزارهای روح کار کشیده که خوابش حالت غیر طبیعی پیدا کرده است. در این حالت روح و ابزارها دچار مشکل شدهاند. با این خواب ابتدا روح حالت طبیعی پیدا میکند و به تعبیر جناب بوعلی مزاج و ابزارش ترمیم پیدا میکنند.
انسانی که به طور طبیعی تنِ تندرستی دارد، سر وقت به غذا اظهار نیاز میکند. این نیازمندی به غذا امری طبیعی است. بدن نیز به صورت طبیعی کار و تلاش میکند. جسم و روح خسته میشوند و به همین علت شب هنگام خواب بر فرد غالب میشود. گاهی بدن دچار اسهال یا خونریزی میشود، در چنین حالتی اگر به غذا نیازمند شود، امری غیر طبیعی است؛ یعنی بدن تازه میخواهد تندرستیاش را از طریق غذا پیدا کند. خوابی هم که در این هنگام صورت میگیرد تازه در صدد ترمیم روح و ابزارها است.
عوامل ایجاد کنندهی خواب طبیعی
حکیم بوعلی عوامل ایجاد کنندهی خواب طبیعی را چنین ذکر میکند:
1. سردی از خارج یا به وسیلهی داروهای سردیبخش، بر ابزارهای حسی و جنبشی به حدی روی آورد که نفوذ روان نفسانی ـ چنان که باید و شاید ـ نمیتواند در آنها صورت پذیرد و ناچار از یادآوری آنها دست برمیدارد.
توضیح: سردی از بیرون یا داروهای سرد کنندهی از درون باعث میشود ابزارهای جنبشی قادر به کار کردن نباشند. روح هر چه بخواهد در آنها نفوذ کند، نمیتواند آنها را تحریک کند. چرا که سردی در ابزارها زیاد شده است. در این صورت به خواب رو میآورد.
2. سردی که بر ابزارهای حسی و جنبشی وارد آمده قسمتی از روان نفسانی آن حالت مزاجی را از دست داده است که بتواند نیروی کمکی را به حد لازم از مبدأ دریافت نماید، و همین که کمک از از مبدأ بدو نرسید، روان باقیماندهی بدون کمک ناچار از پیشرفت باز میماند و مجرای خود را به سوی مبدأ تغییر میدهد و برمیگردد و در همان حالت از سردی روی آور از گسترش بازمانده است. این حالت را «کرخت» (تخدیر) مینامند.
توضیح: در این حالت نفس حیوانی دچار سردی میشود و نه بر ابزارها.
سوال: سردی و گرمی مربوط به جسم مادی است یا روح؟
وط به جسم و هم روح هست. روح برخوردار از تعادل است. جسم انسان آن چیزی را که ابتدائا مدیریت میکند، نفس نباتی و گاهی نفس حیوانی است. بحث تعقل، تحیّر و امور معنوی ذیل روح مطرح میشود اما نفس حیوانی بین انسان و حیوان مشترک است و سردی و گرمی را حس میکند. نفس حیوانی مرتبهای از تجرد دارد و به تعبیر ملاصدرا بخش زیادی از آن جسمانی است.
وقتی فرد دچار کرختی شده باشد، سردی به نفس منتقل میشود. این سردی از طریق ابزارها به نفس منتقل شده است. حکیم بوعلی از نفس حیوانی به روان نفسانی تعبیر میکند و طب سنتی تحت عنوان روح بخاری و روح حیوانی از آن یاد میکند.
3. سبب رطوبتفزا ابزارهای حس و حرکت را فرا گیرد، گوهر روان را تیرگی دهد، گدارهای روان بند آیند، گوهر پی و ماهیچهها سست شوند، راهبندان و برهمآمدنیها پدید آیند، و بالاخره راه برآمد و شد روان بسته میشود. زیرا همچنان که ابزارها از اثر رطوبت به تباهی میگرایند، در عین حال گوهرِ روان نیز از رطوبت وارده خود به خود غلیظ و تیره میشود. چنین خوابی را در مستان میتوان جست و این خواب غیر طبیعی را خواب مستانه می نامند.
توضیح: جناب ملاصدرا به میزان زیادی بر حکمت و فلسفه بوعلی سینا اضافه کرد از جمله اینکه در بحث نفس حیوانی، فرمود: مرتبهای از تجرد دارد و آیاتی از جمله ﴿وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ﴾ [2] را بیان کرد. ببینید چقدر زیبا معنا پیدا میکند؛ محشور شدن حیوانات وحشی، محشوریت با تجرد سازگار است. برهان امکان ماهوی را ایشان برهان صدیقین می دانند. ملاصدرا که قائل به اصالت وجودی بودند، فرمود: نه، این برهان نیست مبنایش روی اصالت الوجود است.
عامل اول و دوم سردی و این عامل رطوبت است. به جای اینکه بگوییم این دست خیلی سرد میشود بگوییم خیلی عرق میکند.
کبدی، ریوی و ... بوجود میآید. خوابی که محصول رطوبت زیاد است را خواب مستانه گویند. گاهی سردی و گاهی رطوبت در بدن زیاد میشود. منظور حکیم بوعلی این است که بلغم و رطوبت زیاد، خواب غیرطبیعی ایجاد میکند.
4. خوابی که از پرشدن معده از خوراک (امتلاء) و مدت زیاد در معده ماندگار شدن غذا پدید آید، شبیه و نزدیک به خواب غیر طبیعی است و چنین حالتی اکثراً از افراط در خوراک و زیاد از حد ماندگاری خوراک در معده روی میآورد. چنین کسانی اگر قی کنند خواب از سرشان میپرد.
توضیح: این عامل باد است. این تعبیر حکیم بوعلی منشأ روایی دارد. در روایت داریم:
«وكثرة النوم يتولد من كثرة الشرب وكثرة الشرب يتولد من كثرة الشبع»[3]
زیاد خوابیدن معلول زیاد نوشیدن است و آن هم معلول زیاد خوردن است.
در این روایت به غلبه باد و رطوبت و سردی اشاره شده است.
قی کردن باعث میشود خواب از سر فرد پرخور بپرد. چنین فردی بهتر است قبل از خواب، قی عمدی کند.
5. ممکن است سردی و رطوبت هر دو، با هم سبب خواب شوند. اما باید دانست که در این حالت سبب اصلی، سردی است و رطوبت سردی را کمک کرده است. و اگر برعکس بیخوابی سببش گرما و خشکی باشد، باید گرما را سبب رئیس دانست و خشکی معاون آن است.
توضیح: سردی بیشتر از رطوبت عامل خواب است. اگر گرما و خشکی سبب بیخوابی شوند، عامل اصلی گرما است و خشکی کمک کننده است.
6. شدت یافتن تب و تأثیر علت بر مزاج و فشار آوردن مادهی بیماری بر طبیعت که به قول اطباء روان نفسانی دنبالهرو طبیعت است، و به ویژه اگر مادهی تب بلغمی و سرد بوده باشد و از عفونت گرم شده باشد.
توضیح: روح حیوانی تابع گرمی، خشکی، تری و سردی است. اگر تب ناشی از غلبه بلغم باشد که به آن تب مطبق گویند. در این صورت فرد هر روز دچار تب میشود. مادهی اصلی و منشأ تب، بلغم و سرماخوردگی شدید است اما عفونت حاصله از بلغم در بدن ایجاد گرمی و تب میکند. وقتی فرد تب میکند خون در بدن شروع به حرکت میکند و این حرکت خون که طبیعت است بر روان نفسانی یا نفس حیوانی اثر میگذارد و روان نفسانی دنباله رو طبیعت است.
7. خلط و بخار از اندامانی چون معده و ریه و غیره که بیمار باشند برمیخیزد و به مغز میرسد و در قسمت جلو متمرکز میشود و خواب روی میآورد.
توضیح: گاهی بخار موجب بیخوابی میشود.
بیماری ریه این است که بگوییم ریه آب آورده است. آب آوردن عضوی نشانه بیماری و ضعف آن عضو است. یکی از مواقعی که بخار بوجود میآید وقتی است که رادیات قلب به هم میخورد. بینی رادیات قلب است. وقتی با عمل جراحی شکل طبیعی آن تغییر کند، هوا به خوبی به ریه نمیرسد و ریه به خوبی نمیتواند کارش را انجام دهد و قلب را خنک کند. در نتیجه قلب گرم میشود، بخار تولید میکند و باعث ورود بخار به سر میشود. در این صورت فرد خوابش نمیبرد. وقتی فرد بیش از اندازه کار کند، کبد داغ میشود، تولید بخار میکند و بخار وارد سر میشود. امام رضا (ع) در بحث صفرا فرمودند:
«و يقل من الرياضة»[4]
و کار و تلاش کم میشود.
سطح کار و تلاش را کم کنید تا کبد داغ نشود که در صورت داغ شدن، بخار تولید میکند.
«إن الجرب من بخار الكبد»[5]
گری از بخار کبد است.
کبد عضوی است که میتواند بخار ایجاد کند. همه نمیدانند که باید برای درمان بخار کبد، حجامت کنند. بخار در سر میافتد و گاهی موجب کچلی و گاهی نیز باعث بیخوابی میشود. در روایت داریم مالیدن روغن به کف سر باعث بیرون کشیدنِ بخارات آن میشود. از منظر حکیم بوعلی چنین بخاری ایجاد خواب میکند. بخار زیاد ایجاد خواب میکند یعنی در سر ایجاد سنگینی میکند. سنگینی در سر گاهی از خون زیاد است که از عوارضش، نعاس (خواب آلودگی) است. گاهی سنگینی سر از بخار است که باز هم از عوارض خواب است.
اگر توصیه شده قبل از خواب به دستشویی بروید، وجهش این است که بخارات معده خارج میشود. اگر این بخارات در بدن بماند، به سر میرود و ایجاد بیخوابی میکند. همچنین توصیه به خوابیدن بر پهلوی راست و سپس بر پهلوی چپ و به خواب رفتن، باعث میشود سنگینی کبد روی معده بیفتد و بخارهای آن را خارج کند. آخرین توصیهای که امیرالمؤمنین (ع) در روایتی فرمودند این است که حتما پیش از خواب به دستشویی برو. این موجب میشود بادها و بخارات زیاد از بدن خارج شود.
8. شاید سبب کرم و بالاخص کرم کدو در معده باشد.
توضیح: با توجه به روایات ائمه اطهار (ع)، کنار انگشت اشارهی افرادی که دچار کرم روده و معده میشوند، مانند سنگ میشود. فشار دادن این قسمت باعث میشود کرمهای جدارههای روده بیرون بریزند. از جمله درمانهای کرم، خوردن خرما و سرکه است که انگلها را از بین میبرد. کرم ممکن است در معده یا روده باشد و همچنین انگل در سر وجود داشته باشد. همانطور که در روایت آمده شانه کردن سر با شانه عاج فیل باعث از بین رفتن کرمهای سر میشود.
9. ضربت بر سر وارد آمده، پوست سر یا استخوان جمجمه یا ناحیهای از آن آسیب دیده و از این ضربت، فشار بر مغز وارد آمده است و سبب خواب گشته است. که در این حالت هر بطنی از بطنهای شکم که از اثر قطعِ واقع در سر، بیشتر سبب خواب باشد در حالت فشار بدون قطع نیز تأثیرپذیرتر و خوابآورتر است.
توضیح: در رفتگی مغز باعث فشار بر مغز میشود و مغز مدیریت خود را از دست میدهد. هر عضوی که بیشتر به مغز وابسته باشد، خماری و بیحرکتی آن عضو بیشتر است.
10. ضربت بر ماهیچههای گیجگاه وارد آید و از اثر درد زیاد خواب بر مغز چیرگی یابد.
11. دهانهی معده یا دهانهی زاهدان آسیب دیده و مغز از شراکتی که با عضو آسیب دیده دارد به تشنج گرفتار آمده و مجراهای روان احساس کننده (حساس) به حالتی از بندآمدگی درآمده که حرکت روان را به سوی بالا به تعویق انداخته است.
توضیح: ممکن است مشکلات معده یا بیماریهای زنان مانند خشکی واژن، در مغز تأثیر بگذارد و انسداد به وجود بیاورد و موجب پرخوابی شود.
12. روان تحلیل رفته و ناتوان شده و به دشواری گسترش مییابد.
توضیح: گاهی غم و غصه موجب بیخوابی میشود. ممکن است فردی به علت فشارهای روحی (از جمله غم و غصه، دلشوره و دلسوزیها و ...) دچار غلبه سودا و بیانگیزگی شده باشد. زندگی برایش پوچ و بیمعنا شود. در این شرایط مغز به اعضاء دستوری نمیدهد و تصور، تصدیق و شوقی ایجاد نمیشود. هر حرکتی باید مبادی اراده داشته باشد که وجود ندارد.
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند:
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً»[6]
براى دلها روى آوردنى و روى گردانيدنى است.
روح انسان نیز گاهی دچار خستگی میشود.