1401/08/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/ادامه بحث لباس /
قبلا به سوره مبارکه اعراف آیه 26 اشاره کردیم و گفتیم: خداوند در این آیه در خطاب به بنی آدم میفرماید: ما برای شما لباس را نازل کردیم. نکاتی را در رابطه با این آیه بیان کردیم از جمله اینکه خداوند در میان همه مخلوقاتش تنها بر انسان منت نهاده و پوشش را لباس او قرار داده است.
﴿قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا﴾
«نازل کردن لباس» به این معنا نیست که لباسی مانند کت و شلوار از آسمان به زمین فرستاده شود بلکه منظور این است که خداوند در زمین شرایطی را فراهم کرد و حیوانات را مسخر انسانها قرار داد تا بتوانند از پشم، کرک و موی آنها برای تولید لباس استفاده کنند. در حقیقت «نازل کردن» به این معناست که نظام عالم یا موجوداتی را که روی زمین هستند، مسخر انسان قرار داده است تا انسان بتواند از امتیازات آنان بهرهبرداری کند و از جمله این امتیازات، بهرهبرداری از ناحیه لباس است.
بدن انسان چهار نیاز اساسی دارد:
غذا خوردن، آشامیدن آب، گزینش مسکن و پوشش لباس
این چهار مورد از نیازهای اساسی انسان، تا زمانی که روی زمین به سر میبرد، هستند و به هیچ وجه هم از آنها بینیاز نمیشود. خداوند در آیه 117 سوره طه، بعد از اینکه حضرت آدم و حوا از بهشت رانده شدند، فرمود:
﴿فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ﴾[1]
آنگاه گفتیم: ای آدم این شیطان دشمن تو و همسر توست، مواظب باشید شما را بهشت نراند که به زحمت میافتید.
﴿إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ﴾[2]
هرگز در بهشت گرسنه و برهنه و عریان نمیشوی.
قرار گرفتن بر زمین همانا و گرسنه، تشنه و عریان شدن و احتیاج به مسکن همانا. بنابراین انسان به این چهار مورد نیاز دارد. از جمله این نیازمندیها پوشاک است. حتی اگر بحث حیا را مطرح نکنیم آدمی برای حفظ خود از گرما و سرما به لباس محتاج است در حالی که حیوانات اینطور نیستند. وجود احتیاج باعث شده انسان به سراغ لباس برود. جنبه معنوی، فطری و حفظ حیا و هم محافظت از گرما و سرما، انسان را به انتخاب لباس سوق میدهد. در قصه حضرت آدم (ع)، شیطان آن دو را وسوسه کرد و آنها از درخت خوردند و ﴿فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا﴾[3] سریعا زشتیهای آنان آشکار شد.
حضرت آدم با خوردن میوه درخت منهیه، در حقیقت زندگی دنیایی را انتخاب کرد.
عبارت «فَتَشْقَى» به این معناست که خودت را به سختی میاندازی. زیرا زندگی دنیا ملازم با سختیهاست. در بهشت همه چیز برای حضرت آدم فراهم بود. اما در دنیا به آن چهار نیاز، محتاج میشود.
﴿وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ﴾[4]
سریع از برگ درختان بهشتی استفاده کردند و خود را پوشاندند.
این آیه نشاندهنده آن است که انسان برای حفظ حیا لازم است به صورت غریزی و فطری از پوشش استفاده کند.
﴿يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا ۖ وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِكَ خَيْرٌ ۚ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾[5]
ی فرزندان آدم، محققا ما لباسی که ستر عورات شما کند و جامههایی که به آن تن را بیارایید برای شما فرستادیم و لباس تقوا نیکوترین جامه است. این سخنان همه از آیات خداست (که به بندگان فرستادیم) شاید خدا را یاد آرند.
«سَوْآت»: به معنای شرمگاه (یا دستگاه تناسلی) است. در روایات وارد شده به جهت حفظ حیا کل بدن بانوان بایستی پوشانده شود و کل بدن برای آنان «سَوآت» محسوب میشود مگر مواردی که دین اجازه داده است مانند صورت، مچ دست و نوک انگشتان یا نسبت به محارم.
نگاه کردن به شرمگاه در هر صورت آثار بدی بر وجود انسان دارد و حتی نسبت به زوجین هم نهی شده است.
«رِيشًا»: به معنای لباس زیبا است. یعنی خداوند اصل لباس را نازل کرد تا علاوه بر ستر عورات، زیبایی طلبی انسان را نیز ارضا کند. چرا که انسان برخوردار از روح الهی است و باید دو نوع لباس بپوشد: لباس ظاهری که زشتیهای بدن را بپوشاند و دیگری لباس باطنی که به روح زینت میدهد و همان لباس تقوا است.
﴿وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِكَ خَيْرٌ﴾: آنچه در شأن بنی آدم است، لباس تقوا است. لباس تقوا انسان را تشویق میکند که لباس ظاهری بپوشد. اگر فردی لباس تقوی نداشته باشد کم کم لباس ظاهریش را در میآورد و بیحیا میشود. اشاره کردیم که پوشش کمال انسانی است و اگر قرار باشد برهنگی کمال باشد، حیوانات از ما متمدنتر هستند.
﴿ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾: خداوند لباس را آیت الهی میداند. لباس درونی و ظاهری از آیات خداوند هستند. روح انسانی که وفای به عهد میکند، امانتدار یا راستگو است، زیبا و روح انسان دروغگو، خیانتکار و بیحیا زشت است. این آیه بیان میکند که روح زیباییهای خاص خودش را دارد و تحت عنوان کلی تقوا قرار میگیرد.
لباس از آیات خداست و شاید متذکر شوید که پوشش، جدای از بحث دین، امری انسانی است. انسان از آن جهت که انسان است، لازم است لباس بپوشد و نه انسان از آن جهت که دیندار است، باید پوشش داشته باشد. آیه خطاب به بنی آدم و نه تنها مؤمنین و مسلمین بیان شده است. «يَا بَنِي آدَم» یعنی ای فرزندان آدم هر دینی که دارید، انسان باشید. شما شایسته این هستید که پوشش عامل حفظ حیایتان باشد و البته شما انسانید و نیازمند به این هستید که علاوه بر زیباییهای ظاهری، زیباییهای باطنی نیز داشته باشید.
ما بر این آیه مانور میدهیم چرا که جا دارد دربارهی آن بحث کنیم. آیهای که دیروز بحث کردیم، این قسمت از آیه 81 سوره نحل بود:
﴿وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذَٰلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ﴾
تنپوشهایی برای شما قرار داد که شما را از گرما حفظ کند و تنپوشهایی که شما را از سرما حفظ کند. این چنین خداوند نعمتهای خودش را بر شما تمام کرد، شاید تسلیم عوامل و فرامین او باشید.
نکته: وقتی میگوییم لباس برای انسان لازم است، منظور تنها شلوار و پیراهن نیست. لباس شامل کلاه، گردنبند، جوراب، کفش، شلوار، شرت، زیرپوش، پیراهن و هر چیزی است که بتواند بدن را بپوشاند، میباشد و لباس به معنای عام کلمه منظور است.
برخی از لباسها نخی و نازک هستند و انسان را از گرما محافظت میکنند. در تابستان لباس کرکی پوشیده نمیشود چرا که گرمای بدن را زیاد میکند. بنابراین افراد صفراوی بایستی لباس خنک انتخاب کنند. ممکن است خانمی بگوید من صفراوی مزاج هستم و طبق آیه باید لباس خنک و نازک که مناسب تابستان باشد، بپوشم. بله! باید برای تعدیل صفرا لباس خنک پوشیده شود. اما از طرف دیگر خداوند فرمود: پوشش باید عامل حفظ حیا باشد. حال کدام را باید انتخاب کرد و مصلحت کدام بیشتر است؟ در پاسخ باید گفت راهکار وجود دارد. لزومی ندارد چنین فردی بیرون از منزل لباس نازک بپوشد. در عوض میتواند لباس نخی بپوشد تا برآمدگیهای بدنش را بپوشاند و در عین حال صفرا را نیز تعدیل کند. خداوند این قابلیت را در نظام عالم قرار داده است که انسان بتواند متناسب با مزاجش از پوششها و پارچههای گوناگون استفاده کند تا حیا را حفظ و هم مزاج را تعدیل کند. اینطور نیست که نتوان این دو را با هم حفظ کرد و فرد لباسی بدننما انتخاب کند که صفرایش تعدیل پیدا کند اما حیایش را حفظ نکند یا لباسی انتخاب کند که حیایش را حفظ کند اما باعث غلبه صفرایش شود، بلکه این دو قابل جمع هستند. بنابراین میتوان پارچهای انتخاب کرد که صفرا را تعدیل و حیا را حفظ کند.
کلمه «بَأْس» در آیه مقابل «الْحَرَّ» قرار گرفته است، بنابراین دو معنا دارد: 1. سرد 2. آسیبهای جنگ.
زره و کلاههای متناسب با جنگ، انسان را از آسیبهای جنگ حفظ میکند. لزومی ندارد لباس از جنس پارچه باشد. در آیهی ﴿وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ﴾[6]
، «لبوس» به معنای لباس است اما در ترجمه لباس جنگی معنا شده است. لباس، لباس است و متناسب با نیازمندی انتخاب میشود. جنگ لباسی از جنس آهن را میطلبد. بنابراین کلاه، زره و ابزار جنگی باید از آهن یا مس ساخته شوند. نباید با شنیدن کلمه «لباس» ذهن خود را به سمت پارچه، پشم و کرک ببرید. چرا که گاهی لازم است لباس از جنس آهن و مس ساخته شود. آنچنان که خداوند به حضرت داوود (ع)، صنعت زرهسازی و لباسدوزی را آموزش داد. خیاطها بهتر است متناسب با مزاج مخاطب لباس بدوزند که ذائقه زیباییطلبی او تأمین و هم مزاجش تعدیل شود.
در نتیجه جنس لباس ممکن است از آهن، مس، پارچه یا پوست حیوانات باشد. آیه 81 سوره نحل از آن جهت طبی است که میفرماید: ﴿تَقِيكُمُ الْحَرَّ﴾، شما را از گرما حفظ میکند. لباس نازک انسان را از سرما و همچنین لباس گرم و پشمی او را از گرما حفظ نمیکند. هر فرد بایستی جنس لباسش را متناسب با هوا و مزاجش انتخاب کند. رنگ لباس نیز باید متناسب باشد. هنگام عزا، لباس مشکی و هنگام شادی و جشن، لباس زرد انتخاب کند. رنگ زرد طبق آیه 69 سوره بقره، ﴿تَسُرُّ النَّاظِرِينَ﴾، بینندگان را شاد میکند. رنگهای گوناگون از آیات الهی است. برخی معتقدند که رنگ قرمز کراهت دارد. در حالی که چنین نیست و همه رنگها آیت الهی هستند، منتها باید متناسب با موقعیت استفاده شوند. رنگ سیاه برای چادر بسیار مناسب است زیرا نگاهها را میشکاند، جلب توجه نمیکند و متناسب با حیا است. امام کاظم (ع) برای همسر خویش لباس زرد میپوشیدند و فرمودند: تأمین کنندهی غریزهی جنسی است. مردان بنی اسرائیل به این نکات توجهی نداشتند و زنانشان به فساد کشیده شدند. بنابراین رنگ لباس و کفش تأثیر زیادی دارد. در جلسات بعد بحث رنگ را نیز مطرح میکنیم.