90/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر آیات اخلاقی
در مسئله شفاعت وهابیون 5-6 اشکال خاص گرفتهاند و گفتهاند که شفاعت درست نیست.
مرحوم آقای مطهری، مرحوم آیه الله طباطبایی در تفسیر المیزان به تمام این اشکالات اشاره کرده و پاسخ آن را بیان کردهاند .
مرحوم آقای مطهری رضوان لله تعالی علیه در بحث عدل الهی اشکالات وهابیین و غیر وهابیین بر علیه تشیع را ذکر کردهاست .
اشکال اول:
شفاعت با توحید در عبادت منافات دارد و اعتقاد به آن نوعی شرک است .همان طوری که ما شیعیان بالاخره برنامه مان اینست که متوسل میشویم به بزرگان دین و اولیاء الهی و بعد از ایشان با کمال تواضع و کرنش تقاضا میکنیم که نزد خداوند منان برایمان شفاعت نمایند .پس شفاعت در توحید عبادت با کرنش و خضوع که مخصوص ذات اقدس متعال است ،منافات دارد و اعتقاد به شفاعت نوعی شرک است و این همان اشکالی است که وهابیها مطرح میکنند و البته جمعی وهابی مسلک در میان شیعه نیز فریفته آن شدند و در بعضی از آقایان هم اعتقاد باطل آنها رسوخ کرده است.
اشکال دوم :
می گویند شفاعت نه تنها با توحید در عبادت نمی سازد بلکه با توحید ذاتی نیز ناسازگار است زیرا لازمه اعتقاد به شفاعت این است که: رحمت و شفقتِ شفیع بیشتر و وسیعتر از رحمت خدا دانسته شود خداوند متعال در این زمینه میفرماید:
تو بدی کردی لذا باید جزای کا ر بد خود را ببینی، قانون شکنی کردی ، به اوامر و نواهی ما بی اعتنا بودی جزای (وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا) [1]
[2] اما از آن طرف پیغمبر دیگری میآید شفیع میشود و بعد میگوید ای خدایی که چنین قانونی را قرار دادی، من دلم بیشتر از شما به حال این گنهکار میسوزد در صورتی که خداوند رحمت او (وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ) [3] و همچنین در دعای کمیل تعبیری این چنینی داریم ،چطور شد که این آقای شفیع رحمتش از خداوند متعال و شفقتش از شفقت خدا بیشتر و وسیعتر از رحمت خدا دانسته شد ؟
مقصود اینست که اگر شفاعت نباشد خداوند میآید گنهکار را عذاب میکند حالا امام حسین (علیه السلام) میآید شفیع میشود و میگوید به خاطر ما عذابش نکن.پس مهربانی شفیع از مهربانی خداوند بیشتر شد که هم با توحید عبادی و هم با توحید ذاتی ناسازگار است .
اشکال سوم:اعتقاد به شفاعت موجب تجری ،و باعث میشود نفوس مایل به گناه شوند ،موجب تشویق آنها به ارتکاب گناهاست همانطوری که میشنوید مدیحه سرایان کراراً میگویند : ما غرق گناهیم و یک حسین داریم.
خداوند رحمت کند مرحوم آقای شاهرودی را ،ایشان میفرمودند: من همیشه با خودم فکر میکردم که این چطور میشود ! که اینقدر سنیها به مسائلشان معتقدند و عمل میکنند مثلا همانطور که میبینید :اول وقت نماز میخوانند و به نوافل اهمیت میدهند، در پنج وقت نماز میخوانند، بعضی از شبها تا صد رکعت میخوانند و سایر اعتقاداتشان ... شما میبینید که اینها میخوانند اما شیعیان ما به اندک مناسبتی مستحباتشان را ترک میکنند حتی واجبات را هم ترک میکنند و مرتکب محرمات هم میشوند چرا !!! این چه شده؟
بعدایشان فرمودند:من به این نتیجه رسیدم که شیطان در عباداتشان دیگر به آنها کاری ندارد شیطان میگوید که اصل قضیه خراب است بنابراین ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه اطهار(علیهم السلام) که نباشد شیطان میگذارد که هر چی میخواهند انجام بدهند بکنند. اما شیعیان چون اصل کارشان (ولایت ائمه اطهار) درست است از آن مسیر که نمی تواند اینها را منحرف کند میگوید ما به وسیله عمل ،اینها را به جهنم میبریم حالا اشکال سوم اینست که اعتقاد به شفاعت موجب تجری نفوس جهت مایل به گناه بلکه موجب تشویق آنها به ارتکاب گناه است.
اشکال چهارم :
قران کریم شفاعت را باطل شناخته ومردود دانستهاست :منوط به همان آیه 48 از سوره بقره که خداوند متعال میفرماید:
وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ [4]
در این آیات کریمه قرآن شفاعت راباطل شناخته ومردود دانستهاست و قرآن روز رستاخیز را چنین معرفی میکند که درآ روز هیچکس از دیگری دفاع نمی کند و شفاعتی هم در کار نیست و همین آیه ای که به عرض رساندیم و آیات دیگری هم که چند وقت قبل اشاره کردیم دلالت بر این موضوع دارند.
اشکال پنجم:
شفاعت با اصلی که در قرآن کریم تاثیر فرموده وسعادت حرکتی را وابسته به عمل خودش دانسته و فرمودهاست و وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى [5] و همچنین (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ [6] ) با مسئلهی شفاعت تنافی اش معلوم است و حدیثی که با قرآن منافی باشد (یضرب علی الجدال )
اشکال ششم :
لازمه صحت شفاعت اینست که معتقد شویم که خداوند متعال تحت تاثیر شفیع قرار گرفته وخشمش تبدیل به رحمت میگردد در حالی که خدا انفعال پذیر نیست و تغییر حالت بر او راه ندارد و هیچ عاملی نمی تواند در او اثر بگذارد بعبارت دیگر تغییر پذیری خداوند مخالف با وجوب ذاتی ذات الهی است .
اشکال هفتم :
شفاعت یک نوع استثناء قائل شدن و تبعیض و بی عدالتی است مثلا الان شب وروز در کشور ما فریاد از ادارات بلند است که تبعیض میکنند پارتی بازی میکنند کجا در کشور عدالت اجتماعی برقرار است؟ مثلا اگر بنا باشد این تبعیضها ،پارتی بازی کردنها بر خلاف عدالت الهی و عدالت اجتماعی باشد، شفاعت یک نوع استثناء قائل شدن است و تبعیض وبی عدالتی محسوب میشود در حالیکه در دستگاه خدا بی عدالتی وجود ندارد و به تعبیری دیگر شفاعت استثناء در قانون خداست و حال آنکه قانونهای خدا کلی و لا یتغیر و استثاء ناپذیر است سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا [7]
سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا [8] .
این هفت اشکالی است که بر شفاعت گرفتهاند عرض کردهاند که قبل از اینکه وارد جواب این هفت اشکال بشویم یک مقداری تحلیل کنیم شفاعت را باقی آن باشد برای بعد ....
[1] وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[2] ( يونس : 27 )[3] وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآَخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآَيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ( الأعراف : 156 )[4] ( البقرة : 48 )[5] ( النجم : 39 )[6] ( الزلزلة : 8-7 )[7] ( الأحزاب : 62 )[8] ( الإسراء : 77 )