89/11/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر آیات اخلاقی
در جلسات قبل آیاتی از سوره مبارکه نور را خواندیم من جمله اینکه خداوند متعال فرمودند: إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۱﴾ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَ قَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ ﴿۱۲﴾ لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُوْلَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۳﴾
یکی از صفات بسیار رذیله سوء ظن است. قبلاً عرض شد که شأن نزول این آیات شریفه از دیدگاه فقها و مفسران شیعه قصه ماریه قبطیه میباشد (تهمتی که به او زدند و پیغمبر صلی الله و علیه و آله نیز امیرالمؤمنین را فرستاد و بالاخره مشکل حل شد) ولکن علمای سنی و مفسرانشان این آیه را در حق عایشه ذکر کردهاند با همان بیاناتی که قبلاً ذکر شد. اما در این آیات شریفه چند نکته وجود دارد: نکته اول: افک و تهمت گناه بزرگی است و در پیشگاه خداوند متعال عذاب دارد، نکته دوم: افک و تهمت برای کسی که به او تهمت زده شده خیر است و خداوند در مقابل تحمل این تهمت به او اجر میدهد و نکته سوم این است که خدای متعال میفرماید چرا مؤمن باید سوء ظن داشته باشد؟
علمای اخلاق سوء ظن را یکی از بدترین اخلاق برشمردهاند و آن را متعاقب با دهها گناه از قبیل تهمت و غیبت و غیره میدانند. سوء ظن در واقع گمان بد بردن به مردم است البته هرگونه تخیلی که از ذهن آدم بگذرد گناه نمیباشد بلکه مقصود این است که به خیال باطل گرایش پیدا کردن و سپس ایستادگی کردن روی آن، حرام می باشد. به بیانی دیگر مواردی که در ذهن آدمی وارد میشود و میگذرد گناه ندارد و امری است غیر اختیاری، اما اگر بر روی این تخیلات باطل تکیه کند و نسبت به آنها واکنش نشان داده و تمام ذهنش را مصروف به آن کند و به دنبال جمعآوری شواهد و قرائن برای اثبات آن بگردد بدین ترتیب سرانجام به یک بنده صالح خدا بد بین شده و نسبت به او سوءظن پیدا میکند که این مسئله حرام میباشد و خداوند نیز در سوره حجرات آیه 12 میفرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيرًا مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ و لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ؛ در این آیه خداوند سه پیامد را بیان میدارد: اول ظن و گمان بد کردن، دوم اینکه تجسس نمودن ظن را قوی میکند و سرانجام با قوت پیدا کردن سوءظن غیبت حاصل میشود و این همان است که در شریعت حرام میباشد. اگر انسان قطع نظر از آیات و روایت نیز این مسئله را بررسی کند و خود را جای شخصی بگذارد که دیگران نسبت به او سوءظن پیدا کردهاند بسیار متأثر و ناراحت خواهد شد و ناحیه عکس آن نیز همین طور خواهد بود یعنی اگر انسان به شخصی گمان بد پیدا کند و این خیال باطل خود را تعقیب کرده و با وسایس شیطان آن را تأیید نماید مطمئناً باعث رنج و عذاب آن شخص خواهد شد! اینجاست که به ما فرمودهاند: إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ و لا تَجَسَّسُوا؛ اگر گمان بدی در ذهنتان به وجود آمد تجسس و پیگیری نکرده و آن را با بررسیهای خیالی تقویت نکنید که سرانجام وادار به گناه خواهید شد.
در این آیه شریفه نیز خداوند میفرماید: لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا؛ اگر از انسان مغرض و فاسد صحبتی را شنیدید چرا آن را دفع نمیکنید و نسبت به یکدیگر گمان بد میبرید بلکه بایدآن را دفع کرده و حمل به خیر نمایید. و در آیه بعد میفرماید اگر نتوانستند شاهدی بر گفتار خود بیاورند در پیش خداوند متعال کاذب هستند با استفاده از قرآن اگر کسی چیزی بگوید که خلاف عقیده واقعی او باشد و لو اینکه مطابق با واقع هم باشد کذب گفته است. این مطلب به خاطر این است که در دین مقدس اسلام حتی الامکان دامان افراد از گمانهای بد مبرا شوند و همچنین آدمی با گمان بد خودش را در گناهان بزرگتر قرار ندهد. بنابر این سوءظن عبارتست از گمان خلافی که آدمی بر روی آن تکیه کند و به جای اینکه ذهن را از آن منصرف نماید، با وسایس شیطانی آن را تقویت کند تا جایی که ظن و اطمینان به بد کردن عمل طرف برایش حاصل شود. و این بسیار صفت رذیلی است. البته در مقابل آن سادگی هم معنا ندارد به بیانی دیگر اینکه انسان نباید به همه حسن ظن داشته باشد و به آن هم ترتیب اثر بدهد، امام صادق علیه السلام در داستان اسماعیل هنگامی که حضرت اسماعیل را در کنار کعبه دیدند که دارد شخصی را نفرین میکند فرمودند: چرا نفرین میکنی؟ گفت: زیرا او مال مرا برده و خورده! حضرت فرمودند: مگر نشنیدی که گفتند او شارب الخمر است؟ اسماعیل پاسخ داد: بله شنیدم، اما حرفی است که زده شده است، سپس امام فرمودند: قلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يؤْمِنُ بِاللّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ[1] ؛ انسان نه آنطور باید ساده باشد که بنا را بر این بگذارد که همه مسلمانان پاک و درستکار هستند و گمان خوب به همه ببرد و اعتماد داشته باشد که این در واقع نادانی و سادگی فرد را نشان میدهد و نه اینکه همیشه گمان بد ببرد که آثار بسیار وخیمی دارد. و به قول برخی بزرگان میفرمایند چه بهتر است که انسان بیتفاوت باشد یعنی نه نسبت به گمان و خیالات بد پی گیر باشد و نه نسبت به گمان خوب ترتیب اثر دهد و اعتماد کند، زیرا هر یک از این دو نیاز به ادله و برهان دارد به طوری که نفس آدمی را به منزله قاضی قانع کند و نفس بتواند بر اساس آن حکم بدهد. و متاسفانه این صفت ممکن است که در بین علماء بیشتر باشد و حسد یکی از عوامل بزرگ سوء ظن است.
[1] - سوره توبه آیه 61.