89/10/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر آیات اخلاقی
وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي.[1]
اولا از نظر تعویلی که در این آیات شریفه نازل شده که من جمله تفسیر برهان را نیز بیان می کنیم، روایات از طرق شیعه در حد تظافر بلکه مازاد بر تظافر است. که این مسئله مربوط به آن دو نفر اولی و دومی است که مخصوصا اولی اعلام می کند که ای کاش من به فکر دومی نکرده و از طریق امیر المؤمنین علی (علیه السلام) منحرف نشده بودم و ای کاش بین من و این آقا بعد المشرقین بود تا اینکه مبتلا به این بدبختی نمی شدم.
اینها تأویلهایی است که در آیه شریفه وارد شده است. روایات هم زیاد است من جمله روایت مرحوم نعمانی ابن زینب نقل می کند با سند متصل که مِن جمله از شیخ خودش که فردی از نصاح و دشمنان اهل بیت است، او با سلسله سند متصل نقل می کند از غلامِ عبد الرحمن بن اوف به نام مینا، که مینا نقل میکند از جابربن عبدالله انصاری که در شرح این آیه شریفه قصه را بر همین دو نفر اولی و دومی منطبق میکند؛ که این مربوطه آیه شریفه را بر این دو نفر تطبیق کردهاند و آن مؤاخذهای که در روز قیامت از آنها میشود.
این مسئله به جای خود، ولی در کل قضیه همیشه قرآن با خصوصیتها ولو اینکه تنزید میشود بر خصوصیت، اما همیشه گفتیم که مفاد آیات کلی و عام است. طبق عمومی که در این آیات و اطلاقی که در آن است: آیه شریفه در ابتدا میفرماید: « وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا » شأن نزول را که بیان کردیم گرچه عقبة بن ابی معیت و امیه بن خلف بوده است؛ اما در عین حال شأن نزول مخصص نیست، همچنین تأویلات هم مخصص نیست همان طور که در مورد آیه شریفه انا انزلناه گفتهاند که در رابطه با زهرای اطهر سلام الله علیها نازل گردیده، اما مسلم است که این تأویلات هیچ کدام با عمومی که قرآن اقتضا دارد ( اینکه کتابی است جاودانه و تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت و کتابی است معین و هدایت بشریت) قطعا اختصاص به موارد نزول یا تنزیق ندارد.
پس این آیات شریفه میخواهد بفرماید هر کسی که بر او برهان تمام شده و از هدایت و برهان الهی رو برگردانده است، روزگاری روز ندامت و حسرت او خواهد شد. که قیامت را یوم الندامه و یوم الحسره میگویند و بهترین مصداق آن همین آیات میباشد. افرادی که در این جهان ذکر یعنی راه هدایت بر آنها روشن شده است و در عین حال اعراض از راه هدایت کردند، اینان در قیامت مبتلا به ندامت و حسرت خواهند شد پس آن روز فریاد میزنند « يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا » که ای کاش از راه پیامبران منحرف نمیشدیم و از طریقی که پیغمبران برای ما آورده بودند دست برنمیداشتیم و بر همین راه میرفتیم و عامل بزرگ این انحراف هم همین شد که دوستان نا اهل نصیبمان گردید و ما را از راه حق بازداشت.
در ارتباط با این آیه در مجمع البیان میفرماید در قیامت ظالمی که ظلم به نفس کرده و از راه رسول منحرف شده است، انگشت که سهل است بلکه دست را میگزد به اندازهای که مقدار زیادی از آن در اثر حسرت و ندامت و گزیدن با دندان از بین میرود و دوباره روییده میشود؛ و باز حالت حسرت و ندامت به او دست میدهد و او شروع به گزیدن و جویدن دست میکند تا اینکه تا مرفق دست میرود و باز دوباره از نو.
« يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا » ای کاش با پیامبر راه را اتخاذ کرده و رفته بودم. در اینجا نیز صرفا این آیه اختصاص به رسول اسلام ندارد، بلکه هر ظالمی که در مقابل پیامبران قرار گرفته اما از راه ایشان منحرف گردیده است مانند قارون در زمان موسی بن عمران علیه السلام و افراد بسیار زیادی که به خودشان ظلم کرده و از راه انبیا منحرف شدهاند، در روز قیامت واقعیتها برایشان روشن می شود، بلکه حتی در احتضار متوجه میشوند که چه اشتباهی کردهاند و آرزو میکنند که ای کاش دوباره برگردند و این بار راه پیغمبر و راهنمایی آنها را انتخاب کنند.
یا ویلتا (یا ویلتی) ، ویل عبارت است از هلاک، فساد و بدبختی؛ یا اینکه یای نداست و ویلتا هم در مقام اقاطه و استغاثه است. وقتی که فردی خودش را در بدبختی زیادی میبیند آن وقت میگوید یا ویلی (یا ویلک، یا ویلا). قبل از اینکه هلاکت را به چشم مشاهده کند و فقط آثار بدبختی را میبیند اینجا میگوید: « يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا »؛ اما بعد از اینکه فساد و هلاکت و بدبختی را به رأی العین مشاهده کرد آن وقت میگوید: یا ویلی (یا ویلتا، یا ویلتی) ای وای از این هلاکت و بدبختی که به خاطر رفاقت با فلان شخص دست از هدایت برداشتم و دیگر الان راه نجاتی نیست. مرحوم طباطبائی میفرماید: در این دو آیه شریفه مراتب تزرج را با کمال زیبایی تبیین کرده است؛ مرتبه اول آن وقتی است که حالت امید ضعیفی وجود دارد مثل حالت احتضار، در اینجا آن بدبختی را میبیند و میداند که به احتمال قوی راه بازگشتی نباشد اما یک روزنه امید ضعیفی دارد، در این حالت میگوید: « يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ». اما آن هنگام که امید قطع میشود و فساد و هلاکت را مشاهده میکند میگوید: یا ویلتا، ای وای از این هلاکت و بدبختی که بر من بیچاره وارد شده است ای کاش این دوست ناباب، این مشاور غلط و این معشوق مال یا جاه را دوست خود نمیگرفتم. در اینجا تعمیم اقتضای این میکند که حتما مرد یا زنی لازم نیست، بلکه هر چه که معشوق انسان باشد و به خاطر عشق به او از راه حق منحرف بشود و بعد هلاکت را به چشم ببیند، خواهد گفت: چه اشتباهی کردیم که این راه را پیش گرفتیم.
مرحوم ایشان از راغب اصفهانی نقل میکند که کلمه فلان عَلَم است برای مرد (انسان مذکر)، فلانه کنایه است از علم انسان مؤنث، الفلان کنایه است از حیوان مذکر و الفلانه کنایه است از علم حیوان مؤنث. «لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا » در اینجا به حسب این حرف راغب اصفهانی اشاره است به مردی که آدم معشوق خودش قرار داده و به خاطر این معشوق از راه حق منحرف شده و به طریق باطل سر سپرده است و میگوید ای کاش این بدبختی را نمیگرفتم.
بعد نکتهای را مرحوم آیت الله طباطبائی میگوید: دو آیه دیگر در این رابطه وارد شده است در آیه 16 سوره مبارکه حشر : « كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ» شیطان در دنیا آدم را ترغیب میکند که کافر و منحرف شود، اما بعد از اینکه منحرف شد در روز قیامت به انسان میگوید من از تو بیزارم و کاری با تو ندارم میخواستی به حرف من گوش ندهی!
و در جای دیگر آیه 22 سوره مبارکه ابراهیم باز شیطان در قیامت میگوید: « مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ » . ایشان میگوید این سه آیه: لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا و این دو آیه نشان میدهد که اکثر بدبختیها و انحرافها به خاطر این است که آدمیان تحت هوای نفس به دنبال هواپرستان و اولیاء شیطان رفته و از این راه منحرف شده اند. یعنی از این سه آیه این چنین بر میآید که اکثر انحرافات بشر و بدبختی و خذلان آدمیان به خاطر این است که اولیاء شیطان را اطاعت کرده و به دنبال آنها رفتهاند. همیشه این گونه نیست که فقط هوای نفس انسان را به بیچارگی بکشاند، بلکه بسیاری از اولیاء شیطان و افراد دیگر هستند که آدمی را به بدبختی و بیچارگی میکشانند، در واقع آنها عاملی میشوند برای اینکه انسان به خاطر عشق به آنها، یا بر اساس حسن ظن به آنها، یا به خاطر غرور به مال و جاه آنها به دنبلشان رفته و آنها را مطابعت میکند در صورتی که نباید این کار را انجام دهد. لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي اینجا بدترین زمانی است که حسرت اضافه میشود. زیرا گاهی حقیقت برای انسان درست روشن نشده و بی تحقیق کاری را انجام داده و به هلاکت و بدبختی افتاده است و حسرت میخورد که ای کاش تحقیقی کرده و بهتر بررسی کرده بودم تا به اشتباه و هلاکت نمیرسیدم؛ اما بدتر از آن هنگامی است که راه برای انسان روشن شده و چراغ در مقابل او فروزان گردیده است ولی در عین حال أَضَلَّنِي، شیطان صفتی آمده و او را از راه حق منحرف کرده است، در اینجا حسرت او چند برابر اضافه میشود زیرا راه درست را دیده بود اما مطابعت از اولیاء شیطان او را به بیراهه کشانده و امروز در این ظلت و بدبختی قرار گرفته است.
در ذیل این آیه شریفه روایتی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره مطابعت از دیگران نقل شده است: من اشتبه علیکم امره و لم یعرفوا دینه فانظروا الی خلطائه فان کانوا اهل دین اللّه فهو علی دین اللّه و ان کانوا علی غیر دین اللّه فلا حظّ له من دین اللّه؛ که عمده این افرادی که مبتلا به انحراف و بدبختی میشوند به خاطر دوستان نابابی است که برای خود اتخاذ کردهاند لذا امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: اگر کسی را درست نشناختید و به دین او معتقد نشدید به دوستان او و افرادی که با آنها آمیزش دارد نگاه کنید، اگر آنها را اهل دین دیدید بدانید که این فرد نیز اهل دین است و اگر آنها اهل دین نبودند بدانید که او نیز اهل دین نیست، که یعرفوا المرء بجلسائه و خلطائه.
[1] - سوره فرقان آیات 27،28،29.