درس خارج اصول استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

95/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عام و خاص _ خطابات شفاهیه _ نقد تعميم در خطابات خداوند متعال به غير موجودين

تذکر: توصیه می شود برای فهم بهتر مطلب به کفایه مراجعه شود خصوصاً به منتهی الدرایة مرحوم جزایری شاگرد مرحوم آیةالله شاهرودی که ایشان یعنی آیةالله حاج سید محمود شاهرودی رضوان الله تعالی علیه خود شاگرد مرحوم آخوند بوده اند. و در کنار آن به سیری کامل در اصول فقه آیةالله فاضل رحمةالله تعالی علیه که تک تک فرمایشات مرحوم آخوند را مورد بررسی و نقد قرار داده اند مراجعه شود.

خلاصه مطالب گذشته: بحث در این بود که آیا خطاب مختصّ به مشافهین است و یا شامل غیر مشافهین هم میشود؟ هم از نظر عقلی و هم از نظر اصول تکلّم پذیرفتیم. مسلّماً مخاطبه اقتضاء دارد طرف خطاب در مجلس حاضر باشد و قهراً به حسب عرف غیر حاضر در مجلس طرف خطاب نیست. چنانچه در گفتار عادی هم متوجه غیر حاضرین نیستیم.

سخن در این است که الفاظی که دلالت بر معانی شفاهی دارند از قبیل ندا و الفاظ خطاب آیا این الفاظ می توانند در عبارت متکلّم شامل معدومین هم باشند؟ و استعمال این الفاظ برای غائبین و معدومین چه حالتی دارد؟ الف) وافی شمول است بدون تصریح به حقیقت و مجاز. ب) شمول حقیقی لغوی. ج) شمول حقیقی شرعی. د) شمول مجازی. ه) شمول مجازی به نحو تنزیلی و ادعائی. پنج وجه دارد که مرحوم جزایری در منتهی الدرایة[1] در ذیل فرمایش مرحوم آخوند ذکر نموده اند.

مقدمه: جهان هستی و حتی چیزهایی که از نظر ما معدوم هستند و از بین رفته اند و یا خواهند آمد همه در نظر خداوند متعال حاضر هستند و تصرم زمان در حضور اشیاء در نزد خدای حکیم اثر ندارد و برای خداوند متعال صحیح است که به تمام آنها خطاب کند. ﴿ما عندکم ینفد و ما عند الله باق﴾[2] و به قول فلاسفه: "المتعاقبات في سلسلة الزمان مجتمعات في وعاء الدهر"[3] . یعنی اموری که در طول زمان تدرج در حصول دارند در وعاء دهر و روزگار همه موجود هستند و مثال میزنند به شخصی که در اتاق قرار گرفته و از منفذ کوچکی به بیرون مینگرد. حال قطار شتری از مقابل این منفذ عبور میکند. کسی که داخل اتاق است شترها را به صورت یکی یکی و متدرج میبیند و علم او به مرئی تدریجاً حاصل میشود. ولی اگر کسی در بالای بام قرار گیرد تمام شترها را در یک آن میبیند. خداوند متعال فوق زمان و زمانیات بلکه خالق آنها است، و بر همه محاطها محیط است، برای او حضور، تدریجی نیست. بلکه همه عالم مِن الصدر إلی الساقه در محضر خداوند هستند. وقتی خداوند متعال میفرمایند: "یا ایّها الناس" و "یا ایّها الذین آمنوا" همه مردم و مؤمنین در نزد حق تعالی حاضر هستند.

لایقال: حاضر نیستند. بلکه خداوند متعال علم به آنها دارد.

فإنّه یقال: علم خداوند متعال به موجودات چه گذشته و چه آینده علم حضوری است. همه در وعاء دهر موجود بالفعل هستند. ما چون تدرج در زمان داریم میگوییم مثلاً ابناء ما فعلاً نیستند. کسی که فوق زمان بلکه خالق زمان است، زمان در او اثر ندارد. یعنی همه معلومات نزد خداوند متعال حاضر هستند. همه موجودات در ازل و ابد در پیشگاه خداوند متعال حاضر هستند. کان که در مورد خداوند متعال استعمال می شود کان استمراری است. "کان الله لطیفاً خبیراً"، "کان الله و لم یکن معه شیء". همین الآن هم لم یکن معه شیء این نفی معیت است. والا همه در نزد خداوند متعال حاضر هستند.

صحة التزام تعميم در خطابات خداوند متعال به غير موجودين

بعد از این مقدمه طبق فرمایش مرحوم آخوند مستشکل می گوید: اینکه شما قائل هستید خطابات مخصوص مشافهین است و می خواهید ثابت کنید ما مخاطب نیستیم در مورد کلمات قرآن مجید که وحی من عند الله است، صادق نیست. زیرا تمام کائنات در زمان رسول اکرم صلی الله علیه وآله و چه در زمانهای متأخّر در نزد متکلّم که خداوند متعال باشد حاضر هستند و خداوند که فرموده "یا ایّها الذین آمنوا" به ما هم که انشاءالله مؤمن هستیم خطاب شده است.

مناقشه

مرحوم آخوند جواب میدهند[4] : الفاظ بر معانی مختلفی دلالت دارند. یک دسته الفاظ دلالت بر غائبین دارند. یک سری دلالت بر حاضرین دارند و گروهی از الفاظ دلالت بر لفظ متکلّم دارند. بحث این است که لفظی که برای مخاطب و حاضر وضع شده و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این لفظ را برای حاضرین مطرح فرموده، آیا میتوان گفت این لفظ برای موجودات ازلی و ابدی است؟ الفاظ خطابات شفاهی در عرب برای شخصی است که بتوان با او مشافهه نمود. حضور تمام افراد نزد خداوند متعال دلیل نمیشود که الفاظ هم در ازل برای غائبین و معدومین وضع شده باشد. بحث ما در الفاظ است و منافاتی با علم ذات حق متعال ندارد. در صورتی که خداوند متعال گاهی به نحو غائب مطرح میفرمایند: ﴿هم أضلّ سبیلاً﴾[5] و گاهی خطابی و گاهی به صورت متکلّم. مقام تکلم بحثی است و مقام حضور عندالله بحث دیگری است.


[1] منتهى ‌الدراية، سید محمد جعفر مروج، ج3، ص579.
[2] نحل/ سوره 16، آیه 96.
[3] شرح المنظومه، ملاهادی سبزواری با تعلیقه حسن زاده آملی، ج5، ص347.
[4] كفاية الأصول، الآخوند الشيخ محمد كاظم الخراسانی، ج1، ص230.
[5] فرقان/ سوره 25، آیه 44.