درس خارج اصول استاد اشرفی

95/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفهوم شرط/مفاهیم.

صحبت در فرمایش استاد خویی در استدلال به مفهوم شرط بود.

عرض شد مرحوم استاد خویی می‌فرمایند: معروف و مشهور در بین اصحاب این است که جمله خبریه وضع شده برای دلالت ثبوت نسبت یا نفی آن در واقع؛ کما اینکه جمله انشائیه وضع شده برای ایجاد معنی در خارج.

بنابر این مسلک ما نمی‌توانیم برای قضیه شرطیه اثبات مفهوم نماییم، نه به لحاظ دلالت وضعیه، و نه به لحاظ اطلاق؛ زیرا نهایت چیزی که قضیه شرطیه بر آن دلالت دارد اینست که جزا بر شرط مترتب است، چه این در جمله خبریه باشد، چه در جمله انشائیه؛ اما اینکه علت منحصره است یا خیر، یا علت تامه است یا خیر، از قضیه شرطیه استفاده نمی‌گردد.

اما بنابر مبنای ما، هم در جمله خبریه و هم در جمله انشائیه، می‌توان از قضیه شرطیه استفاده مفهوم نمود؛ زیرا مبنای ما در ارتباط با جمله خبریه آن است که جمله خبریه دلالت دارد بر اینکه متکلم قاصد حکایت از واقع است که این یک امر نفسی است، و این قصد جزء مدلول وضعی جمله خبریه بشمار می‌آید.

به دیگر بیان حقیقت وضع تعهد واضع است از جعل شیئی برای شیئی. مثلا واضع تعهد می‌کند که هر گاه خواستم زید را صدا بزنم باید به اسم زید صدا بزنم، اسم این تعهد را وضع گویند.

در جمله خبریه هم واضع قصد نموده حکایت از ثبوت یا نفی شیئی را در واقع بنماید؛ کما اینکه در جمله انشائیه هم واضع این جمله را وضع نموده برای ابراز امر نفسانی. بنابراین دیگر صحبت از ایجادی بودن انشائیات غلط است، زیرا یا مراد از ایجاد امریست تکوینی، که این اشکالش آن است که به سبب جمله انشائی چیزی در خارج بوجود نمی‌آید. اما اگر می خواهید بگویید ایجاد امریست اعتباری، اشکالش آن است که اعتبار به دست معتبر است و احتیاج به تلفظ ندارد، بنابراین معنای معقولی برای ایجادی بودن وجود ندارد.

پس جمل انشائی وضع گردیده برای ابراز مافی‌النفس. بنابراین وقتی مثلا مولا می‌فرماید ان استطعت فحج، این یعنی مولا ابتدا در ذهن خودش مطلبی را اعتبار نموده و بعد آن را برای مکلف بیان می‌نماید. از این جمله استفاده می‌شود که مولا نه در مقام ذهن نه در مقام خارج حج را بصورت مطلق اراده ننموده، بلکه آن را مقید به استطاعت کرده. لازمه این مطلب این است که اگر شرط محقق نگردید وجوب حج هم اراده نگردیده.

به عبارت دیگر جمله شرطیه به دلالت مطابقی دلالت می‌کند بر وجوب حج عندالاستطاعه، و به دلالت التزامی دلالت دارد بر نفی وجود عند نفی الاستطاعه. و هذا هو المفهوم[1] .

استاد: به نظر ما استدلال مرحوم استاد خویی ناتمام است و در کلام ایشان خلط شده بین شخص حکم و سنخ حکم که انشاء‌الله در جلسات آینده این مطلب را بررسی می‌نماییم.

این تمام کلام بود در بیان ادله مستدلین به مفهوم شرط.والحمدلله.

[1] محاضرات‌في‌الأصول، ج5، صفحه 72.