درس خارج اصول استاد اشرفی

93/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: دلالت صیغه امر بر وجوب

از مرحوم بروجردی منقول است که به طور کلی اوامر و نواهی که از طرف پیامبر اکرم صادر می شود بر دو گونه است:

گونه اول: اوامر ونواهی که به عنوان فرمانده و رئیس جامعه صادر می‌کردند مانند مقام مقاتله و جنگ که ظهور در وجوب دارد و امتثالش واجب است .

گونه دوم: اوامری که در مقام بیان احکام الهی است که در موضوعات مختلف صادر می شود و این اوامر به عنوان تبلیغ رسالت است همانگونه که فقها در رساله عملیه می نویسند به عنوان مبین احکام الهی که مانند امر مولی نسبت به عبد نیست و اینجا محل این بحث که آیا مثلا امر ظهور در وجوب دارد یا نه نمی باشد.

این نکته زیبا و قابل توجهی است و تقریبا ابتکاری است؛ زیرا آنچه تا کنون خوانده بودیم این بود که امر مولی بما هو مولی لعبده اقتضائ وجوب را دارد یا به خاطر مقام مولویت و عبودیت یا به خاطر تبادر وجوب و یا به خاطر مقدمات حکمت اما آنجا که فقط به صورت مبلغ احکام الله را بیان می کنند اینجا نمی شود از امر استفاده وجوب نمود .

 

اشکال

در مقام اشکال گفته شده که امر دو گونه است و این دو گونه با هم فرق دارند و این مقدار مسلم است اما این به منزله این است که پسر مولی از مولی فرمان را به عبید مولی ابلاغ می کند و مثلا صبحگاه عبید مولی را جمع کند و بگوید امر ابی بکذا و کذا که در حقیقت آنچه رسول خدا و اهل بیت امر می کنند از این قبیل است و فقیه هم در رساله عملیه اش در حقیقت مبلغ احکام الله الی العبید است و باز هم امر و نهی است و اوامر و نواهی به وسیله ناقلین، چه رسول و چه ائمه و فقها باشند، ابلاغ می شود و باید گفت فرقی نمی کند منتهی مولی تارة الله است که به وسیله رسول الله و ائمه علیهم افضل الصلاة ‌و السلام ابلاغ می شود و گاه مولی خود رسول و اهل بیت علیهم السلام هستند که از آنها به اوامر حکومتی تعبیر می شود .

باری برگردیم به دلالت جمله اخباریه در مقام انشاء .

به هر حال اگر جمله اخباریه در مقام انشاء بود و برای ثبوت شیئی بر ذمه مکلف بود بر خلاف فرمایش محقق نراقی صاحب مستند که فرمود چون جمله خبریه در مقام انشاء مجاز است و طبعا تعین وجوب ندارد، ما گفتیم نه بعید نیست گرچه فرمایش صاحب کفایه را مبنی بر مجاز نبودن منکر شویم ولی باید گفت چون مبرز عن الطلب هست و اثبات شیئی علی ذمة العبد است همان ادله ای که در دلالت امر بر وجوب ذکر کردیم در جمل خبریه نیز جاری است گرچه اظهریت وجوب را نپذیریم .

 

مطلب بعد: مقتضای اصل در امر تعبدیت یا توصلیت امر لو خلی و طبعه ظهور در تعبدیت دارد یا توصلیت ؟

مثلا در امر به غسل ثوب آیا مقتضای اطلاق اوامر لولا القرینه حمل بر توصلیت هست یا تعبدیت ؟

معنای توصلی

معنای اول: مراد از توصلی عدم اشتراط مباشرت در عمل یا مباح بودن عمل است .

مثال

در امر به شستن لباس از بول حیوان ما لا یؤکل لحمه نه مباشرت شرط است و می توان خود به آن مباشرت کند یا به دیگری بدهد باز هم امتثال امر شده است و نیز حتی مباح بودن و حرام نبودن عمل نیز شرط نیست و اگر مثلا با آب غصبی هم لباس را بشوید باز هم امتثال امر شده است و لباس پاک می شود هرچند با نهی لاتغصب مخالفت شده است .

معنای دوم: توصلی یعنی آنچه در او قصد قربت شرط نیست .

اینجا ما باید در هر دو مقام بحث کنیم .مقام اول

توصلی به معنای اول: آنچه در عمل به امر مباشرت اختیار و قصد و عدم حرمت عمل و مصداق شرط نباشد .

ابتدا نسبت به احتمال اشتراط مباشرت: آیا مباشر در امتثال شرط است یا می توان عمل را به وسیله غیر انجام داد مقتضای دلیل کدام است ؟

مثلا مولی فرموده است اغسل ثیابک آیا مباشرت در این تطهیر شرط است ؟

اینجا اگر ما باشیم و مقتضای دلیل اقتضای مباشرت دارد و تسبیب بالغیر خلاف مقتضای امر است .

مثال

اگر مولی به عبد گفت برو علم بیاموز، اگر بنا شد به غیر هم این امر امتثال شود باید به یکی از سه امر بازگشت کند .

امر اول: اصل طبیعت مطلوب است بای نحو کان یعنی مثلا اصل غسل ثوب مطلوب است سواء کان منک او الاستنابة من غیرک علی سبیل التخییر

امر دوم: بازگشت طلب مولی به قدر جامع بین مخاطب و غیر مخاطب باشد به نحو واجب کفائی

امر سوم: بازگشت به واجب مشروط باشد یعنی افعل هذا ان لم یفعله غیرک .

مثال

اگر مولی گفت «اغسل ثوبی» معنای آن این است که تو انجام بده اگر دیگری انجام نداد که این قطعا خلاف مقتضای اطلاق امر است؛ زیرا بازگشت به این است که ان لم یغتسل ثوبک غیرک فاغسله که این قطعا مخالف اطلاق امر است .

احتمال دوم که بازگشت به قدر جامع باشد و معنای امر به غسل این باشد که اغسل انت او غیرک که این نیز محتاج قرینه است و مقتضای هر خطابی، اختصاص خطاب به مخاطب است مثل واجبات کفائی در صورتیکه مقتضای امر تعین است و الا لازم بود خطابی در کار نباشد چرا که لغو خواهد بود. پس ایضا مقتضای امر مباشرت است .

احتمال سوم که امر مولی، مردد بین مباشرت و استنابة باشد یعنی معنای امر مولی تحقق قدر جامع عمل بین عمل در خارج بای نحو کان یا استنابة غیر باشد. این احتمال محتاج قرینه خارجی است و احراز غرض مولی محتاج این است که مولی در مقام بیان کیفیتی القاء کند که دال بر این باشد و الامقتضای امر بر ذمه عبد آوردن عمل است .

بنابراین با شک در توصلیت به معنای جواز اکتفاء به غیر در مقام امتثال عدم کفایت صدور عمل از غیر مکلف مخاطب است و للکلام تتمه .