92/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث: نظر استاد امام خمینی(ره) در معانی حرفی و هیئات/ الفاظ/ مسائل کاربردی علم اصول
با توجه به زیبائی فرمایش امام خمینی در این بحث و هماهنگی بیشتر آن با باور ذهنی انسان، نظر ایشان را در اینجا میآوریم .
ایشان در کتابشان «مناهج الوصول الی علم الاصول» فرمودهاند[1] همانگونه که محقق اصفهانی فرمودهاند موجودات خارجی ماسوی الله بر سه گونهاند .
اول: وجود جواهر که وجود مستقل در خارج دارند؛ مانند اجسام .
دوم: وجود اعراض که وجودشان فی ضمن الغیر و فی الموضوع است؛ مانند بیاض و سواد .
سوم: وجود رابط که تحقق آنها بالغیر است و بین دو طرف برقرار میشوند .
شکی نیست که این وجودات رابط یک نوع وجودند که مثال «الجسم ابیض» وجود عرض که نامش وجود رابطی است محقق است علاوه بر آن وجود دیگری هم دارد که ربط بین جسم و بیاض است.
و شکی نیست که وجود آن غیر از وجود بیاض و جسم است و آن همان نسبتی است که بیاض به جسم دارد و قائم به طرفین است .
در ذهن نیز همین گونه است. مفهوم جوهر مستقل در وعاء تصور است و همچنین عرض مستقل در تصور و تعقل است، هرچند در وجود خارجی متوقف بر موضوع و محل است .
اما قسم سوم که نسبتهائی مانند نسبت بیاض به جدار یا نسبت علم به عالم باشند، این نسبتها در عالم تصور و تعقل هم بدون لحاظ طرفین قابل برای لحاظ نیست. خاصیت ذاتی نسبت آن است که چه در عالم ذهن و چه در عالم خارج قائم به طرفین است گرچه میتوان از این وجودات رابط مفهومی را انتزاع کرد که در مفهومیت مستقل باشد و حاکی از نسبتها و روابط بین عرض و محل آن باشد مثل مفهوم نسبت اما نه مثل حکایة ماهیت طبیعی از افراد ذاتی خود چه آنکه حقیقت نسبت و ربط در ذهن مستقلا تصور نمیشوند بلکه به تبع طرفین ملحوظند .
سپس امام خمینی در ضمن چند فصل مطالبی را بیان میکنند که وجوه تفاوت بین نظر ایشان و نظر محقق اصفهانی است
فرق اول: محقق اصفهانی میگویند ما کلی نسبت و ربط را تصور کرده ولی صدق این ربط و نسبت بر ارتباط بین دو شیء از قبیل صدق عنوان بر معنون است نه صدق کلی بر جزئی. و مسلم است همیشه کلی طبیعی بر افرادش صادق است و به حسب وجود و ماهیت با آن متحد است؛ مثلا کلی انسان نسبت به افرادش، زید و عمر که از نظر ماهوی یکی هستند و در خارج هم به حمل شایع بر زید، انسان صادق است.
مرحوم کمپانی میگویند مفهوم ربط و نسبت به حمل شایع صناعی بر نسبت بین بیاض و جسم میشود ولی از قبیل صدق کلی بر افراد نیست که اتحاد ماهوی داشته باشند زیرا این نسبتها و ارتباطات ابدا دارای ماهیت نیستند تا تصور شوند، بلکه فقط وجوداند اما یک عنوانی میتواند بر این نسبت خارجی بین بیاض و جسم و همچنین در عالم خارج صدق کند .
مرحوم استاد خمینی میفرمایند این نسبی که معانی حقیقی هستند؛ یعنی نسب خارجی بین بیاض و جسم در عالم تعقل و ذهن نیز متقوم به طرفین و منتسبین هستند و همانطور که این وجودها در عالم خارج دارای وجود مستقل نیستند، در عالم ذهن نیز دارای وجود مستقل نیستند، اما ذهن میتواند با دقت امری را از این نسبتهای ذهنی و وجودهای رابط انتزاع کند. ولی آن امر منتزع یک مفهوم اسمی است که مستقل در تصور است و فقط حاکی است و صدق آن بر نسب ذهنی و وجود رابط از قبیل حمل شایع صناعی یا صدق عدم بر اعدام یا صدق جامع بر افرادش به حمل شایع صناعی ابدا نیست گرچه نمیتوان این بیان را چندان مخالف با نظر محقق اصفهانی قرار داد .
فرق دوم: شیخ کمپانی گوئیا قائلند که معانی حرفی خود این نسبتها هستند که قائم به طرفین هستند و از نظر خارج همان موجودات رابطاند.
اما استاد خمینی میگویند خیر معانی حرفی هرچند قائم به غیر هستند، اما خاصیت هیئت آن است که حکایت از مرتبطین و نسبت بین آنها میکند؛ پس در «الجسم ابیض» غیر از جسم و بیاض و رابط بین جسم و بیاض، هیئت جمله اسمیه نیز هست که حکایت از معنای حاصل از مجموع جسم و بیاض و ربط میکند که در صورت مطابقت با واقع صادق و در صورت مخالفت با آن کاذب خواهد بود .
فرق سوم: استاد خمینی در معانی حرفی مانند صاحب هدایة المسترشدین قائلند که بعض حروف مانند حروف قسم و تاکید و تحضیض و نداء ایجادی هستند ولی حروفی مانند من و الی و فی، اخطاری هستند .
سپس ایشان فصل مشبعی در معانی هیئات آوردند که ما در اینجا متعرض آن نمیشویم .
در نهایت باید گفت در معانی حرفی پیوسته وضع عام و موضوع له خاص میباشد و از این جهت ایشان همراه و محقق کمپانی هستند و با صاحب کفایة مخالف زیرا جامع در ذهن یا در خارج بین نسبتها نیست مگر بعض عناوین مستقل در تصور مانند مفهوم ربط و نسبت که گفتیم آنها جامع ذاتی بین مصادیق خارجی ربط نیستند .
و از مطالب این چند جلسه معلوم شد که معانی حرفی جزئی هستند یعنی قابل برای تقیید نخواهند بود .
و الحمد لله تعالی