90/03/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث: صور سه گانه نجاست دوآنيه
این فرعی که دیروز به عرض رساندیم چون مبتی بر یک سلسله اصول موضوعه است و این اصول موضوعه در فقه کاربرد فراوان دارد.
عرض شد که سه صورت بود در مثالی که دیروز زدیم.صورت اول این بود که یقین داشتیم به نجاست هر دو آنیه بعد عالم شدیم يكي به اصابه مطر طاهر شده اما نمیدانیم که کدام یک است .
محقق نائینی به تبع شیخ انصاری فرمودند که در اینجا اصلا استصحاب جاری نمیشود چون بین صدر و ذیل دلیل استصحاب تناقض خواهد شد به مقتضای صدر هر یک از دو آنیه استصحاب نجاست در او جاری خواهد شد برای اینکه علم به نجاست نقض به شک در طهارت نسبت به کل واحد منهما نمیشود پس میشود به مقتضای صدر حدیث استصحاب هر یک از دو آنیه را محکوم به نجاست کرد ولی به مقتضای ذیل که فرمود انقضه بیقین آخر چون یقین داریم یکی از این دو آنیه طاهر شده پس میتوان گفت که نقض نجاست به یقین به طهارت شده حالا اگر در اطراف علم اجمالی فرمودند حدیث استصحاب جاری شود مستلزم تناقض است .
ولی مرحوم استاد می گویند اگر بینه قائم شود ابتدائا بر اینکه هر دو آنیه نجس است و بعد بینه دیگر قائم شود بر طهارت اینجا میگوییم حق با شماست برای اینکه بینه قولش هم در دلالت مطابقی حجت است هم در دلالت التزامی اما در مورد اصول قبلا گفتیم که مدلول التزامی اگر ملازمه ملازمه عقلی باشد استصحاب ملازمه عقلی را اثبات نمیکند بنابراین استصحاب نجاست در آنیه اول یعنی بعد از اینکه علم به اصابة مطر به إحدی الآنیتین پیدا کردیم حالا استصحاب بقاء نجاست آنیه اول فقط مدلول مطابقیش را اثبات میکند که این آنیه اول به مقتضای استصحاب نجس است ولی مدلول التزامیش که پس آنیه دوم طاهراست را اثبات نمی کند زیرا لازمه عقلی است و استصحاب لازمه عقلی را اثبات نخواهد کرد. مجددا در آنیه دوم هم استصحاب نجاست جاری میکنیم به مدلول مطابقی آنیه دوم هم محکوم به نجاست است گرچه لازمه عقلیش طهارت آنیه اول است ولی استصحاب لازمه عقلی را اثبات نمیکند .
بنابراین به جناب میرزا عرض میکنیم این علم اجمالی ما به اینکه یکی از دو آنیه طاهر شده است موجب شک در بقاء نجاست کل واحدة من الآنیتین میشود و این شک موجب برای اجراء استصحاب نجاست هر یک از دو آنیه خواهد بود و چون مدلول التزامی استصحاب حجت نیست و تنها مدلول مطابقیش حجت است نتیجه این میشود که هر دو آنیه محکوم به بقاء نجاست میشوند .
سوال: ما عالميم که یکی از این دو استصحاب دروغ است برای اینکه یقین داریم یکی از دو آنیه را اصابه المطر اگر یقین به طهارت داریم چگونه استصحاب نجاست در هر دو آنیه جاری کنیم.
این اشکال منشا اشکال شیخ و آقاي نائینی بودپاسخ: ميگوئيم در اصول عملیه اگر موجب مخالفة عملیة شود بله در این صورت استصحاب یا اصل دیگر جاری نخواهد شد اما اگر مستلزم مخالفة عملیة نشد مثل ما نحن فیه هیچ محذوری در لزوم اجتناب از هر دو آنیه نیست پس عدم جريان اصول در اطراف علم اجمالی به خاطر تناقض بین صدر و ذیل؛ این تناقض در ما نحن فیه نیست زیرا بعد در اواخر استصحاب خواهیم گفت «انقضه بیقین آخر» آن یقینی ناقض شک است که از سنخ یقین اول باشد یعنی یقین تفصیلی ناقض یقین تفصیلی قبل است اما یقین اجمالی ناقض یقین تفصیلی قبل نیست ما قبلا یقین داشتیم که هر یك از این دو آنیه هرکدام یقین تفصیلی به نجاستش داشتیم اگر یقین تفصیلی به طهارت یکی پیدا کنیم آن وقت میشود نقض یقین به یقین اما علم اجمالی ما یقین تفصیلی به طهارت یکی از دو آنیه را برای ما نیاورده فقط علم اجمالی است و یقین اجمالی ناقض یقین تفصیلی نخواهد شد
پس اینکه شیخ انصاری فرمود اگر دلیل استصحاب شامل اطراف علم اجمالی شود موجب تناقض بین صدر و ذیل دلیل استصحاب است، عرض می کنیم کلا؛ آن وقتی تناقض لازم میآید که اگر یقین دوم هم از سنخ یقین اول باشد یعنی همان طوری که یقین ما به نجاست دو آنیه یقین تفصیلی بود علم به طهارت هم اگر یقین تفصیلی باشد ناقض یقین سابق است نه علم اجمالی که موجب یقین تفصیلی به طهارت یکی از دو آنیه نیست
بنابراین میگوییم جناب شیخ و نائینی! دلیل لاتنقض الیقین بالشک در اطراف علم اجمالی جاری میشود زیرا یقین اجمالی ناقض یقین تفضیلی نیست و تعارض هم بین دو استصحاب نجاست لازم نمیآید زیرا تعارض در امارات که هم مدلول مطابقی و هم مدلول التزامی آن دو حجت است آنجا تعارض معقول است اما اگر بینه گفت آنیه اول طاهر است اين به مدلول التزامی نجاست آنیه دوم را هم اثبات میکند حالا اگر بینهای گفت آنیه دوم طاهره مدلول مطابقی بینه دوم با مدلول التزامی بینه اول متعارض و متساقط است اما اصل عملی چون مدلول التزامیش حجت نیست پس استصحاب نجاست آنیه اول دلالت بر طهارت آنیه دوم که لازمه عقلی است ندارد پس استصحاب نجاست آنیه دوم؛ معارض با استصحاب نجاست آنیه اول نخواهد بود پس نه تناقضی بین صدر و ذیل لازم میآید و نه تعارضی بین دو استصحاب بقاء نجاست در مثال آنیتین لازم میآید و نه مخالفت عملیه .
پس در صورت اول که قبلا یقین داشتیم به نجاست دو آنیه و بعد یقین کردیم که اصاب المطر إحدی الآنیتین را میگوئیم بر خلاف نظر شیخ و نائینی استصحاب نجاست در هر دو آنیه جاری میشود کما افتی به سید صاحب عروه .
فرع دوم سيد: دو آنيه نجس داشتيم بعد يقين كرديم آنيه شرقي طاهر به اصابه مطر شد بعد اين دو آنيه با هم مشتبه شدند و نفهميديم كدام پاك شده محقق ميفرمايند اينجا ديگر مسلما إستصحاب جاري نميشود زيرا يقين به نجاست به يقين به طهارت نقض شد زيرا اول صبح يقين به نجاست هر دو آنيه بوده و بعد يقين به طهارت يكي پيدا شد و بعد بخاطر مشتبه شدن دو آنيه شك داريم در نجاست و طهارت هر يك؛ اينجا بين يقين اول و شك در بقاء؛ يقين به طهارت فاصل شد ولي بعدا چون مشتبه شد موجب شك در انطباق شد در اينجا چون يقين سابق نقض شده ولي مردد است از قبيل تردد زيد بين عالم وغير عالم است نمي دانيم آيا اتصال هست يا نه پس استصحاب جاري نميشود .
استاد خوئي: باز الكلام هو الكلام اگر مدار بر تقدم زمان يقين و زمان متاخر شك بود ميگفتيم بين اين دو زمان فاصله شده به يقين به اصابه مطر اما مكرر گفتيم مستفاد از دليل استصحاب اين است كه آنچه در استصحاب شرط است متيقن سابق و مشكوك لاحق است و لازم نيست زمان حدوث يقين بر زمان شك مقدم باشد بلكه ممكن است با هم حادث شوند بلكه معتبر تقدم متعلق يقين بر متعلق شك است زيرا متعلق يقين امر سابق و متعلق شك بقاء امر سابق است پس الان نسبت به هر يك از دو آنيه مي توان گفت اول صبح نجس بوده و الان شك در طهارتش شك داريم و استصحاب بقاء نجاست جاري است گرچه در اين بين يقيني به طهارت حادث شده بود .
پس حاصل فرمايش استاد: نظر در استصحاب به دوچيز است وجود بالفعل يقين و شك و سبقت متعلق يقين بر متعلق شك و لازم نيست خود يقين متصل به شك باشد اين ديگر معتبر نيست .
و الحمد لله