درس خارج اصول استاد اشرفی

90/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 بسم الله الرحمن الرحیم

 خارج اصول

 آیة الله اشرفی شاهرودی(حفظه الله)

 شنبه 7/3/90 جلسه 123

 موضوع بحث:ایراد مرحوم آخوند بر شیخ

مرحوم آ‌خوند در تنبیه هشتم مناقشه‌ای با شیخ دارند که در رابطه با استصحاب عدم حکم است .

می‌گویند چون استصحاب اصل عملی است در جائی جاری می‌شود که بر ان اثر شرعی بار شود و مستصحب باید خود حکم شرعی باشد یا موضوع دارای اثر شرعی باشد والا یلزم من جریان الاستصحاب اللغویة. بنابراین استصحاب عدم حکم به این معنا که قبلا واجب نبوده الان هم استصحاب عدمش کنیم یا در ازل حرام نبوده استصحاب کنیم عدمش را در اینجا گفته‌اند استصحاب نه حکم شرعی است و نه موضوع برای حکم شرعی؛ لذا شیخ می‌فرمایند استصحاب برائت اصلیة لغو و باطل است.

آخوند در تنبیه هشتم به این مطلب شیخ اشاره کرده‌اند که عدم الحکم نیز در حقیقت حکم است زیرا کسی که قادر بر فعل و ترک یک امر ممکنی است هر دو طرف آن را می‌توان به موجد آن اسناد داد بنابراین چون خدای تعالی قادر است احکام وضعیة مثل ملکیت و زوجیت و حجیت را جعل کند یا آن راجعل نکند پس عدم الحرمة‌ یا عدم الحکم نیز مجعول شرعی است و فرقی در مستصحب بین اینکه وجود حکم باشد یا عدم حکم، نخواهد کرد .

بعبارت دیگر: مدار در جعل اصول لغو نبودن آن است اما ضرورتی ندارد که حتما امر ایجابی باشد و هر جا که بر استصحاب اثر شرعی مترتب باشد و تعبد به آن حسن باشد این در جعل استصحاب کافی است و مدار در «لاتنقض الیقین بالشک» لغو نبودن عدم نقض از دیدگاه شریعت است براین اساس ولو عدم الوجوب و الحرمة حکم نباشد که نیستند اما جعل حجیت یا استصحاب برای اثبات عدم الحکم لغو نخواهد بود بلکه له اثر شرعی عقلائی.

اگر مراد شیخ این باشد که نفی الوجوب جزء استصحابات نیست یا اگر باشد اصل مثبت است اشکال آخوند بر ایشان کاملا وارد است.

اما باید توجه داشت که چنین غفلتی را نمی توان به شیخ نسبت داد که مدار در جعل هر اصلی عدم لغویت آن است نه ثبوت حکم. بنابراین توجیهی که استاد خوئی هم به تبع دیگران کرده‌اند این است که شیخ استصحاب در عدمیات را نفی نکرده‌اند بلکه ایشان بعد از نقل اقوال مختلف در استصحاب درنقد قول به تفصیل بین امور وجودی و عدمیات میفرمایند: فرقی نیست بین اینکه مستصحب امر وجودی باشد یا عدمی.

پس نظر ایشان در آخر بحث برائت که در جریان استصحاب برائت اصلیه و برائت ازلیة اشکال می‌کنند این است که می‌خواهند بگویند استصحاب برائت ازلیة غلط است زیرا با استصحاب برائت ازلی و عدم الحکم به وجوب یا حرمت ازلا، یا احتمال نفی عقاب باقی است یا احتمال عقاب به طور کلی منتفی است و اگر با استصحاب عدم الحرمة ازلا یا عدم الوجوب ازلا، باز هم عقاب ممکن باشد ناگزیر به برائت عقلیة که قبح عقاب بلا بیان باشد محتاج می‌‌شویم و از همان اول به جای اینکه تمسک به استصحاب برائت ازلی کنیم متمسک به قبح عقاب بلا بیان خواهیم شد و دیگر حاجتی به استصحاب نیست و اگر بگوئیم بر استصحاب برائت ازلی نفی عقاب می‌شود دیگر با برائت ازلی احتمال عقاب داده نمی‌شود زیرا احتمال عقاب اثر عقلی است و بر استصحاب اثر عقلی بار نخواهد شد.

پس منشأ اشکال شیخ آن است که استصحاب برائت ازلی در نفی عقاب لغو و بلا اثر است لذا شیخ و آخوند اصل مطلب را که فرقی بین استصحاب وجودی و عدمی نیست؛ پذیرفته‌اند ولی نظر شیخ این است که اگر اثر استصحاب نفی عقاب باشد ناگزیر برای نفی عقاب باید به قبح عقاب بلا بیان متوسل شویم و با استصحاب این اثر اثبات نخواهد شد .

تا اینجا سخن شیخ در تفصیل بین امر وجودی و عدمی نیست .

اما به شیخ عرض می‌کنیم اینکه فرمودید اگر استصحاب برائت ازلی اثبات عدم العقاب نکند و احتمال عقاب باقی باشد ناگزیر باید متوسل به قبح عقاب بلا بیان شویم کاملا درست است اما فرض دوم که گفتید اثبات عدم عقاب به استصحاب برائت ازلی اثر عقلی است و بر استصحاب اثر عقلی بار نمی‌شود این درست نیست و آخوند هم در تنبیه نهم به این نکته اشاره کرده‌اند و حق هم هست.

آنچه در کلام شیخ مغفول عنه واقع شده آن است که درست است که بر استصحاب آثار عقلی و عادی واقع مترتب نمی‌شود اما مراد آثاری است که اعم از واقع و ظاهر باشد نه فقط آثار واقع مستصحب .

التحاء و ریش در آوردن که اثر عادی حیات جوان است این اثر عادی واقعی بر استصحاب حیات بار نمی‌شود یا بر استصحاب بقاء فلام جسم در بالا اثر فوقیت بار نمی‌شود.

اما اگر اثری اثر است اعم از واقع و ظاهر، مسلما آن اثر بر استصحاب بار می‌شود. عدم العقاب اثر نفی حکم واقعی است و نیز نفی حکم ظاهری برای اینکه عقل می ‌گوید به خاطر علم اجمالی و حق الطاعة مولی، هر جا احتمال تکلیف داده شد احتمال عقاب بر مخالفت تکلیف هست پس احتمال عقاب اثر احتمال تکلیف است. ما در مقابل احتمال عقاب باید تحصیل مؤمن کنیم که آن یا به دلیل نافی تکلیف است یا به اصلی است که نافی احتمال عقاب باشد، پس احتمال عقاب اختصاص به نفی واقعی تکلیف ندارد تا شیخ بفرمایند استصحاب برائت ازلی نفی عقاب که اثر عقلی است نمی‌کند بلکه نفی عقاب اثر است هم برای نفی تکلیف واقعی و هم ظاهری و استصحاب نفی تکلیف در ظاهر می‌کند پس این اثر عقلی که نفی عقاب است بر استصحاب ما مترتب می‌شود. همانطوریکه براستصحاب وجوب، لزوم اطاعت که حکم عقلی است بار می‌شود؛ بر استصحاب عدم وجوب و حرمت هم نفی عقاب که اثر عقلی است بار می‌شود .

 و الحمد لله