درس خارج اصول استاد اشرفی
89/12/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث: استصحاب در خود زمان
کلام در استصحاب متصرم الوجود که بقاء ندارد و آن به آن زائل میشوند و مثل او متجدد میشود آیا در اینها با توجه به اینکه استصحاب ابقاء ما کان است استصحاب جاری است؟
گفتیم در دو مقام سخن میشود
1ـ در خود زمان مثل لیل و نهار و شهر
2ـ در زمانیات متدرجه از قبیل جریان دم حیض یا ماء جاری از منبع آب
مقدمه که بحثی فلسفی بود دخلی چندان به بحث ما ندارد اعم از اینکه ما قائل شویم جزء لا یتجزی ممکن است یا نه؟ علی کل تقدیر اتصال بین اجزاء ایجاد وحدت میکند و لو وحدت عرفی و مدار در استصحاب به وحدت موضوع به وحدت عرفی در قضیه متیقنه و مشکوکه است. حال با توجه به آن مقدمه بر میگردیم به بحث در این دو امر.
قسم اول: خود زمان بود آیا عند الشک استصحاب در زمان جاری است؟
اگر شک کردیم که هنوز روز ماه رمضان باقی است آیا میشود استصحاب بقاء نهار کرد یا اگر شک کردیم که هنوز روز باقی است تا اکل و شرب جائز باشد یا کسی عقد منقطع به مدت یک ماه بسته و شک در انقضاء ماه کند آیا میشود استصحاب بقاء این ماه را کرد؟ الی غیر ذلک من الامثلة الفقهیة.
فنقول: تارة مستصحب ما مفاد کان ناقصه یا لیس ناقصه است و أخری مفاد کان تامة و یا لیس تامة. مثلا تارة شک می کنیم که آیا این زمان فعلی نهار است یا لیل یا این روز فعلی جزء ربیع الاول است یا نه. این گونه موارد که به صورت کان ناقصة و لیس ناقصة است قطعا جاری نمیشود و استصحاب در این نوع قطعا باطل است؛ مثلا هوا ابری و تاریک است و نمیدانیم این ساعت جزو نهار است یا لیل استصحاب کنیم و بگوئیم کان هذا من النهار فالآن کما کان. یا بگوئیم لم یکن هذا الآن من الیل و الآن کما کان. این استصحاب قطعا غلط است زیرا آنِ فعلی حالت سابقهاش وجود ندارد و قبلا این آن نبوده تا بگوئیم جزو نهار بوده، الان هم نهار است یا این آن قبلا شب نبوده الان هم جزو شب نیست. به خوبی روشن است که این غلط است زیرا این آن، نه در قبل وجود داشته و نه در بعد موجود خواهد بود، بنابراین مستصحبی موجود نیست فضلا عن حالت اتصاف به لیلیت یا نهاریت. بنابراین در هیچ آنی از آنات حالت سابقه اتصاف به وجود لیل یا وجود النهار یا عدم الیل یا عدم النهار نیست و هکذا در اول طلوع فجر امروز، نمیدانیم جزو شهر ربیع است یا جزو شهر جمادی بگوئیم کان هذا الیوم قبل ذلک من الربیع فالان کما کان این قطعا غلط است زیرا امروز حالت سابقة متیقنه اصلا ندارد چه متیقن من الربیع و چه متیقن از جمادی چون هر یک از عدم ناقصه و یا کان ناقصه منتفی به انتفاء موضوع است یعنی امروز در زمان قبل موجود نبوده فضلا از اتصاف به ربیع بودن یا جمادی بودن بنابراین شکی نیست که در آنات زمان نمیتوان نه استصحاب مفاد لیس را جاری کرد و نه استصحاب مفاد کان ناقصه را. اما آیا میتوان استصحاب مفاد کان تامه یا لیس تامه را جاری کرد؟ مثلا در وقت تاریکی و ابری هوا قرار گرفتیم و بگوئیم یقین داریم نهار موجود بوده و شک میکنیم الآن هم نهار موجود است تا امساک واجب باشد یا شب شده تا امساک واجب نباشد.
جواب: بله میتوان گفت قبلا نهار موجود بوده است و الان نشک فی بقاء النهار، استصحاب در بقاء النهار یا عدم الیل جاری است .
ان قلت: نهار مجموعهای از آنات ظلمانی است یا شهر مجموعهای از ایام است اگر میخواهید بگوئید این جزء از این اوقات لیل است، خود شما منکر آن در قسم اول که مفاد کان ناقصه یا لیس ناقصه شدید و اگر میخواهید بگوئید کلا نهاری موجود بوده و الآن هم موجود است این چه اثری برای وظیفه فعلی مکلف دارد؟
جواب: ما نمیخواهیم ثابت کنیم که نهار به صورت کلی در عالم وجود دارد تا شما بگوئید هیچ اثری بر این بار نمیشود بلکه مراد آن است که نهار یک مجموعهای از آنات متصله است که اتصال این آنات مساوق للوحدة - چنانکه توضیح آن در جلسه قبل گذشت - در مقام مکلف یقین دارد که نهار رمضان موجود بوده الان شک میکند که آن واحد متصل الاجزاء موجود و باقی است یا فانی شده، پس منظور استصحاب کلی نهار نیست تا بگوئید بر آن اثری بار نمیشود بلکه مراد استصحاب شخص جزئی نهار است و ثابت میشود فعلا نیز نهار موجود است ناگزیر وجود امساک ثابت میشود .
شیخ بزرگوار برای فرار از اشکال فرموده بهتر حکم را استصحاب کنیم به این صورت که بگوئیم قبلا وجوب امساک بر من بود اگر شب شده باشد وجوب امساک زائل شده در غیر این صورت وجوب امساک باقی است .
مرحوم نائینی به تبع ایشان در بعض دورات استصحاب را در حکم جاری کرده.
اما اشکالی که براین قول وارد است آن است که اگر قبلا بر من واجب بود استصحاب وجوب شخصی جاری میشد اما اگر مثل نماز باشد که من تا کنون نماز نخواندهام و نمیدانم که غروب شده تا وجوب نماز باقی باشد یا نشده تا وجوب بر من ثابت باشد اینجا استصحاب حکم مشکل است زیرا من قبلا متلبس نشدم مثلا تازه از خواب برخواستهام و هوا تاریک است و زمانی نبوده که من یقین داشته باشم به وجوب صلاة تا استصحاب کنم وجوب جزئی را .
ولی گفتیم مانعی از جریان استصحاب به نحو کان تامه و لیس تامه نیست و اثر شرعی هم بر آن بار میشود چه آنکه اگر روز باقی باشد در ماه رمضان، امساک بر مکلف واجب است و الا واجب نخواهد بود. پس به خاطر این اثر شرعی استصحاب در بقاء لیل و نهار شخصا جاری است نه به صورت کلی.
منتهی به یاد داشته باشیم که وقتی استصحاب جاری است که بر او اثر شرعی بار باشد مثل استصحاب بقاء نهار برای مکلف صائم اما اگر اثر شرعی به نحو اصل مثبت بود استصحاب آن اثر شرعی مثبتی را بار نمیکند؛ مثلا در نماز واجب خواندن نماز بین الزوال و الغروب، آیا استصحاب بقاء النهار این اثر شرعی را بار میکند و ثابت میکند پس نماز من در روز واقع شده؟
مرحوم امام میفرماید آری ولی استاد خوئی میفرماید این اصل، مثبت است؛ زیرا استصحاب بقاء نهار ثابت نمیکند که پس صلاة من در روز واقع شده. فرق است بین صلاة و صوم، صوم یعنی امساک در روز رمضان واجب است ولی تقید عمل به وقوع فی النهار در صوم شرط نیست اما در صلاة تقید العمل به وقوع الصلاة فی النهار شرط است «اقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق الیل»؛ از این آیه و روایت داوود بن فرقد «اذا زالت الشمس اقم الصلاتان» استفاده میکنیم تقید الصلاة بوقوعها فی النهار. این تقید به عنوان شرط در صلاة واجب متخذ است. استصحاب بقاء نهار ثابت نمیکند وقوع نماز من را مقیدا بالنهار مگر از باب اصل مثبت که حجت نیست، لذا میگوئیم استصحاب مفاد کان تامه مفید است در جائی که تقید العمل بالنهار شرط نباشد اما اگر تقید العمل بوقوعه فی النهار شرط بوده باشد استصحاب اثبات این تقید را نمیکند. اما استاد خمینی میفرماید خیر آنجه واجب است آن است که نماز در روز باشد که روز به استصحاب ثابت می شود و نماز هم بالوجدان؛ پس استصحاب اثر شرعی دارد وآن این است که نماز من در نهار واقع شده، پس مطابق امر بوده و مسقط قضا و اعاده است و سرانجام استصحاب به صورت مفاد کان تامه و لیس تامه اِن کان له اثر شرعی جاری خواهد شد. والحمد لله