92/03/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الحاق فرزند به صاحب نطفه/رحم بیگانه و مسأله الحاق
در جلسه پیشین نظر آیت الله حکیم مطرح شد مبنی بر این که در تلقیح صناعی بین زوج و زوجه، فرزند به زوج صاحب منی، ملحق نمی شود اگر چه انجام این کار را جایز می دانستند. عمده دلیل ایشان برداشتی بود که از قاعده فراش داشتند و آن را حکمی واقعی نه ظاهری می دانستند.«که تفصیل آن گذشت.»
در مقام بحث، تعدادی روایت نیز وجود دارد که اگر بچه ای از نطفه زنا منعقد شود باز ملحق به صاحب نطفه می شود :
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَضَى عَلِيٌّ فِي ثَلَاثَةٍ وَقَعُوا عَلَى امْرَأَةٍ فِي طُهْرٍ وَاحِدٍ وَ ذَلِكَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ قَبْلَ أَنْ يَظْهَرَ الْإسلام فَأَقْرَعَ بَيْنَهُمْ فَجَعَلَ الْوَلَدَ لِلَّذِي قُرِعَ وَ جَعَلَ عَلَيْهِ ثُلُثَيِ الدِّيَةِ لِلْآخَرَيْنِ فَضَحِكَ رَسُولُ اللَّهِ حَتَّى بَدَتْ نَوَاجِذُهُ قَالَ وَ قَالَ مَا أَعْلَمُ فِيهَا شَيْئاً إِلَّا مَا قَضَى عَلِيٌّ ع. [1]
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيّاً إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ لَهُ حِينَ قَدِمَ حَدِّثْنِي بِأَعْجَبِ مَا وَرَدَ عَلَيْكَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَتَانِي قَوْمٌ قَدْ تَبَايَعُوا جَارِيَةً فَوَطِئُوهَا جَمِيعاً فِي طُهْرٍ وَاحِدٍ فَوَلَدَتْ غُلَاماً وَ احْتَجُّوا فِيهِ كُلُّهُمْ يَدَّعِيهِ فَأَسْهَمْتُ بَيْنَهُمْ وَ جَعَلْتُهُ لِلَّذِي خَرَجَ سَهْمُهُ وَ ضَمَّنْتُهُ نَصِيبَهُمْ فَقَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ تَنَازَعُوا ثُمَّ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا خَرَجَ سَهْمُ الْمُحِقِّ. [2]
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِذَا وَقَعَ الْحُرُّ وَ الْعَبْدُ وَ الْمُشْرِكُ بِامْرَأَةٍ فِي طُهْرٍ وَاحِدٍ فَادَّعَوُا الْوَلَدَأُقْرِعَ بَيْنَهُمْ فَكَانَ الْوَلَدُ لِلَّذِي يَخْرُجُ سَهْمُهُ.[3]
عده ای با تمسّک به این روایات گفته اند اگر بچه ای از منی منعقد شود به صاحب منی ملحق و آثار ابوت بر صاحب منی بار می شود. مقصد ما از طرح این روایات آن بود که در جواب آیت الله حکیم ره بگوییم وقتی ولیدی از نطفه زنا منعقد شود و به دستور معصومین با انداختن قرعه میان کسانی که در دوره ای بدان زن، دخول کرده اند فرزند را باید ملحق به یکی از زنا کاران دانست، در مانحن فیهکه فرزندی از منی زوج و تخمک زوجه به دنیا آمده است به طریق اولی بحث روشنست و شکی برای الحاق به صاحب منی نیست و بیان مرحوم حکیم بدون دلیلست.
فرع چهارم از فروع تلقیح صناعی:گاهی پیش میاید که مشکلی در منی و تخمک زن وشوهر نیست اما مشکل در رحم زوجه است و توان نگهداری جنین را نداشته یا آن را هماره سقط می کند. با پیشرفتهای علمی امروزه اسپرم مرد و تخمک زن را گرفته و آن را در لوله های آزمایشگاهی بارور کرده و یک جنین تشکیل می دهند. سپس این جنین را در شرایط مشخصی در رحم زن دیگری قرار داده تا مراحل رشد و نمو جنین و تولد فرزند در آن رحم محقّق شود. رحم بیگانه در این فرع، باز خود دو صورت دارد گاه جنین را در رحم زن دوم مرد اول یعنی هووی صاحب تخمک قرار می دهند و گاه در رحم زن بیگانه و نامحرم از صاحب منی قرار می دهند که بدان رحم اجاره ای گویند. صورت اول که علی القاعده جایزست زیرا انعقاد نطفه در خارج اساسا به مبنای ما ایرادی ندارد بخصوص اگر از منی و تخمک زن و شوهر شرعی باشد.
اما در صورت رحم اجاره ای، این کار ممنوعست زیرا بر اساس اطلاق حفظ فرج و آیاتی که به تفصیل در مورد آن ها سخن گفتیم زن باید رحم و مهبل خود را از غیر شوهر حفظ کند. خواه حفظ از منی مرد بیگانه باشد یا حفظ از جنین تشکیل یافته از منی و تخمک بیگانه، باشد.
سؤال بعدی آن است که در دو صورت فوق، فرزند از نظر نسب مادری به کدامیک از ایندو زن ملحق می شود؟ زن صاحب تخمک یا زن حامل تخمک؟ برخی با توجه به آیات ذیل، فرزند را به مادر صاحب حمل، منتسب می دانند:
﴿ان أمهاتهم الا اللائی ولدنهم﴾[4]
﴿و حملته کرها و وضعته کرها﴾ [5]
﴿إذ أنتم اجنة فی بطون امهاتکم﴾[6]
بر اساس برداشتی ازمجموع این آیات برمیاید که مادر فرزند، کسی است که بچه را در شکم خود پرورش داده و سپس آن را به دنیا آورده است.
اما در مقابل عده ای گفته اند: همانگونه که منی مرد دخالت در انعقاد فرزند دارد تخمک زن هم دخالت دارد و هریک رکنی در تولید فرزند و إیجاد نطفه می باشند؛ و همانگونه که صاحب منی، بی تردید پدر فرزند بشمار می رود همانطور صاحب تخمک، مادر فرزند بشمار می رود.
باز در علم جدید به إثبات رسیده نطفه ای که در رحم زن قرار گرفته است عادات و سجایای صاحب رحم به او منتقل می شود مثل شیر که آثار دارد و موجب برقراری رابطه ای به نام نسب رضاعی«پدر و مادر و خواهر برادر رضاعی» می شود و آثار فراوانی برآن بار می شود. و شاید بتوان از این منظر و تناظر به مادر رضاعی، برای فرزند در این صورت، دو مادر یکی مادر اصلی دیگر مادر رحمی در نظر گرفت که آثار مادری بر هریک به صورت مستقل، مترتّب شود.