درس خارج فقه استاد اشرفی

96/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التشبيب بالمرأة المعروفة المؤمنة المحترمة‌

معنی تشبیب در کلام بزرگان: بحث تشبیب را مرحوم شیخ ره در مکاسب محرّمه مطرح نموده و أستاد خویی ره نیز آن را مطرح و به همین مناسبت بحث خلوت با نامحرم را ذکر نموده است تشبیب چنان که در جامع المقاصد آمده است آن است که فرد محاسن زنِ نامحرم، معيّنه، معروفه و مؤمنه ای را در غالب شعر بیان کند به طوری که موجب تحریک و تهییج دیگران شود.

قال ره فی جامع المقاصد: المراد به: ذكر محاسنها و شدة حبها و نحو ذلك بالشعر، و يقال: النسيب أيضا، و انما يحرم بقيود:أ: كونها معينة معروفة و إن لم يعرفها السامع إذا علم أنه قصد معينة، لما فيه من هتك عرضها، أما إذا لم يقصد مخصوصة فلا بأس.ب: كونها مؤمنة، فلا يحرم بنساء أهل الحرب، و أما نساء أهل الذمة فظاهر التقييد بالمؤمنة يقتضي الحلّ، و الظاهر العدم، لأن النظر إليهنّ بريبة حرام، فهذا اوّلى، و نساء أهل الخلاف اوّلى بالتحريم، لأنهن مسلمات.ج: كونها محرّمة، أي: في الحال و إن لم يكن مؤبدا، و لم يذكره المصنف.فمتى انتفى واحد من الثلاثة لم يحرم، و إذا شك في حصولها لا يحرم الاستماع، [1]

در روایات ما، نهی با عنوان تشبیب ذکر نشده است ولی بزرگان از فقهاء از جهت ملازماتی که دارد حکم به حرمت تشبیب نموده اند در ادبیات فارس و عرب چنین شعر سرائی هایی مرسوم بوده و شواهد فراوانی نیز دارد و معمولاً شعراء در اشعارشان معشوقه ای را در نظر گرفته و در وصف او شعر می سرودند که البتّه غزلیاتی که شیخ سعدی و حافظ در وصف معشوقه سروده اند استثناء از چنین اشعاری است و مقام این بزرگواران اجل و اعلی از توجّه به این أمور مادی بوده است و اگر به حسب ظاهر توصیف از معشوقه ای نموده اند مرادشان معانی ظاهری آن نبوده بلکه معانی معنوی دیگری را اراده نموده اند.

برخی بزرگان همچون صاحب جامع المقاصد ره قیودی را در حرمت تشبیب ذکر نموده اند: مثلاً گفته اند کسی که نسبت به او تشبیب می شود باید زن مؤمنه باشد و اگر غیر مؤمنه باشد حرمتی ندارد که البتّه به نظر ما زن خصوصیّت ندارد بلکه اگر زیبائی های مرد نامحرم ذکر شود داخل در تشبیب است و یا این که گفته اند باید زن معروفه باشد که اگر ناشناخته باشد تشبیب وی اشکالی ندارد از جمله قیود این که گفته اند تشبیب باید به وسیله شعر سرودن باشد که البتّه این قید نیز در حرمت تشبیب دخیل نیست بلکه اگر به صورت غیر شعر هم باشد و یا شعری را که در وصف زنی سروده شده دیگری انشاد و نقل نماید تمام این موارد داخل در تشبیب حرام است برخی دیگر در حرمت تشبیب گفته اند که باید محترمه هم باشد که البتّه ذکر این قید لازم نیست و قید مؤمنه کافی است چرا که مؤمنه وجوب احترام نیز دارد.

مخفی نماند از أدلّه ای که بزرگان برای حرمت تشبیب ذکر نموده اند إستفاده می شود که تشبیب اختصاص به شعر ندارد بلکه تشبیب به صورت نثر را نیز شامل می شود و همچنین اختصاص به زن ندارد و اگر تشبیب به مرد باشد و موجب تحریک زنان شود این مورد نیز داخل در تشبیب بوده و حرام است.

در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه اگر چه این موضوع مطرح شده و حکم به حرمت آن شده است، ولی صاحب کتاب الفقه ،غِنی را حرام ندانسته است و برای این که عمل خلفاء جائر را در شرکت پیوسته آنان در مجالس غنی، تصحیح کند نه تنها قائل به جواز غنی شده است بلکه پیامبر اکرم  را تا حدّی تنّزل داده و نعوذ بالله نسبت استماع غنی به حضرت داده است آری وقتی بزرگان أهل تسنّن فسّاقی همچون مروان بن حکم و یزید و معاویه را حاکم و خلیفه الله و لازم الاطاعه می دانند برای این که أعمال خلفاء غاصب خود را أصلاح کنند به پیامبر اکرم  که به تصریح قرآن معصوم است و لا ینطق عن الهوی، نسبت های ناروا می دهند.

نکته: ناگفته نماند که نثر یا شعری که مشتمل بر تمنّی و ترجّی به وصول به معاصی و فواحش باشد اینچنین عملی مسلّماً حرام است و حرمتش از جهت صدق تشبیب نیست و اگر کسی در ذهن خودش تصور کند زن و مرد نامحرمی را و تمنّی وصول به آن را از طریق حرام کند مثلاً تمنای لواط و یا زنا کند چنین عملی مسلّماً حرام است چرا که معنایش بی اعتنایی به أحکام شرع مقدس و تجاهر به تمنای فعل حرام است و از همین جهت درخواست فعل حرام در دعا نهی شده است. و أصلاً کلام ما در تشبیب با صرف نظر از این است که کسی بوسیله شعرسرایی ترجی و تمنی در وصول به حرام کند.

قال المحقّق الخویی: أقول: لا شبهة في حرمة ذكر الأجنبيات و التشبيب بها، كحرمة ذكر الغلمان و التشبيب بهم بالشعر و غيره.

إذا كان التشبيب لتمني الحرام و ترجي الوصول إلى المعاصي و الفواحش، كالزنا و اللواط و نحوهما، فان ذلك هتك لاحكام الشارع، و جرأة على معصيته، و من هنا حرم طلب الحرام من اللّه بالدعاء، و لا يفرق في ذلك بين كون المذكورة مؤمنة أو كافرة، و على كل حال فحرمة ذلك ليس من جهة التشبيب.

باری چنان که گفتیم عنوان تشبیب در روایات ذکر نشده ولی از جهت انطباق و صدق عناوینی بر آن حرام شمرده شده است از این رو وجوه دوازده گانه ای که برای حرمت تشبیب ذکر نموده اند غالباً مورد مناقشه قرار گرفته شده است:

1-هتک المؤمن: برخی گفته اند حرمت تشبیت به جهت این است که موجب هتک حرمت مشبب بها «إمرئه الموصوفه» می شود چرا که ذکر محاسن زن مؤمنه در غالب شعر و یا نثر خود موجب بی احترامی به زن مؤمنه است و زن مؤمنه بواسطه ایمانی که دارد هرگز راضی نمی شود که محاسن زیبا و مخفی او در بین نامحرمان منتشر شود و انتشار آن نوعی هتک حرمت اوست.

مناقشه أستاد أشرفی :

پر واضح است که نسبت بین هتک حرمت و تشبیت، عام و خاص من وجه است چرا که در بسیاری از موارد تشبیب صادق است ولی هتک حرمت صادق نیست و یا بالعکس مثلاً کسی شعرسرایی نسبت به محاسن زنی را می کند ولی منتشر بین مردم نمی کند و یا منتشر می کند ولی موجب هتک نمی شود در این صورت وجهی برای حرمت نیست در نتیجه نمی توان هر تشبیبی را مصداق هتک دانست، مرحوم شهریار ره در اواخر عمر خود که در بستر بیماری و مرگ افتاده بودند هنگامی که معشوقه خود را بعد از سال ها هجران، رؤیت نمود این شعر را سرود: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا، در هر صورت تشبیب با هتک ملازمه ای ندارد و اگر هم حرمت تشبیب از جهت صدق عنوان هتک باشد اختصاص به زن مؤمنه ندارد بلکه نسبت به مرد و زن و فرزند اگر هتک صادق باشد نیز حرام است.

قال المحقّق الخویی ره: و فيه اوّلا: لو سلمنا كون التشبيب هتكا لها فان ذلك لا يختص بالشعر كما لا يختص بالمؤمنة المعروفة المحترمة، فإنه لا فرق في حرمة الهتك بين أفراد الناس من المحرم و غير المحرم، و الزوجة و غير الزوجة، و المخطوبة و غير المخطوبة، فإن هتك جميعها حرام عقلا و شرعا و أيضا لا فرق في الشعر بين الإنشاء و الإنشاد. و ثانيا: أن النسبة بين عنواني الإهانة و التشبيب هي العموم من وجه،

2-ایذاء المؤمن: برخی گفته اند حرمت تشبیب به جهت این است که توصیف زن مؤمنه موجب اذیت او می شود چرا که هیچ

زن مؤمنی راضی نیست که محاسن او در بین مردم توصیف و منتشر شود و این خود ایذاء مؤمن بوده که به أدلّه اربعه حرام است.

جواب: اوّلاً هر تشبیبی موجب ایذاء نیست ثانیاً هر ایذائی هم حرام نیست مثلاً اگر کسی کنار سوپر موجود در محله ای سوپری باز نماید مسلّماً موجب اذیت و ناراحتی سوپر کنار خود می شود ولی حرمت ندارد بله اگر تصرّف در مال دیگری کند و یا به قصد ایذاء چنین عمل کند فعل او حرام است.

خاطره: نقل کرده اند زمانی که مرحوم آقا ضیاء عراقی ره در نجف تدریس می نمود در اثناء درس فردی اشکال کرد ابتداءً به او گفتند خفه شو و بعد از این که در اشکال اصرار نمود از کرسیّ درس پایین آمده و با دو دست بر سر او زدند درس که تمام شد عدّه ای گفتند این چه حرکتی بود که نسبت به این طلبه جوان انجام دادید؟ یکی از شاگردان آن مرحوم فرمودند اتّفاقاً در مسیر راه همین طلبه جوان جلوی مرحوم آقا ضیاء را گرفت و از او سؤال نمود هتک حرمت مؤمن چه حکمی دارد؟ گفتند بالأدلّه الاربعه حرام است آن طلبه جوان گفت پس چرا امروز این همه مرا هتک کردید؟ مرحوم آقا ضیاء دوباره با دو دست خود بر عمامه او زد که تا گردن او فرو رفت و گفت فلان فلان شده من خودم را می خواستم حفظ کنم چه ارتباطی با شما دارد.

3-اغواء الجهال: تشبیب موجب گمراه نمودن جاهلان فاسق است زیرا کسی که شعری در مورد محاسن مخفی زنان بسراید موجب تحریک دیگران شده و ممکن است موجب تعرّض و مزاحمت آنان نسبت به زن شود که از این جهت حرام است.

جواب: در صورتی که شعر بگوید و در إختیار دیگران هم بگذارد ممکن است موجب اغراء جهال شود ولی اگر در إختیار دیگران نگذارد و یا موجب اغراء جهال نشود در این صورت اغراء صادق نیست و بالتبع حرمتی نیز ندارد.

4-موجب ننگ برای خانواده آن زن می شود، جواب: خود تشبیب فی نفسه موجب این منقصت نیست و ملازمه ای با این عنوان ندارد مگر این که سروده در إختیار مردم قرار گیرد و یا به صورتی سروده شود که موجب ننگ شود.

5- حرمت تشبیب از جهت صدق عنوان لهو و باطل است:

جواب: در معنای لهو گفته اند: ما یلهی عن ذکر الله فهو لهو، حال اگر کسی غذا بخورد یا هر کار دیگری را انجام دهد ولی در لحظه عمل به یاد خداوند نباشد عمل او لهو است ولی آیا حرام است؟ هر لهوی بنا نیست حرام باشد چرا که لازمه آن این است که زندگی در دنیا نیز حرام باشد زیرا خداوند در قرآن فرموده است: انما الحیوه الدنیا لعب و لهو، و همچنین باطل یعنی انجام کاری که حقّ نباشد به صورت مطلق حرام نیست بلکه اکل مال به باطل حرام است.

6- تشبیب از قبیل اشاعه فحشاء است که خداوند نهی فرموده است ینهی عن الفحشاء و المنکر.

جواب: در تمام موارد تشبیب، فاحشه بودن صادق نیست بلکه اگر تشبیت به طوری باشد که فاحشه محسوب شود حرام است و نفس تشبیت در موضوعیّت فاحشه دخل ندارد بلکه هر عملی أعمّ از تشبیب یا غیر تشبیب اگر موجب اشاعه فحشا شود حرام است ولی بنا نیست که هر تشبیبی فحشاء محسوب شود.

خاطره: أستاد محقّق خویی ره نقل می نمودند: در زمانی که مرحوم صدر ره والی اصفحان بود طلبه ی سیدی از کوچه ای می گذشت که اتّفاق ی نظرش افتاد به دختری که تازه از حمّام خاج شده و زیبایی و طراوت خاصی داشت، به مجرّد رؤیت وی، به یک دل نه، به صد دل عاشق او شد و بعد از پیگیری های مستمر و مشکلاتی که برایش پیش آمد تا جایی که مریض شده و در بستر بیماری افتاد، مرحوم صدر ره واسطه شد تا از این دختر که دختر اوّل تاجر شهر بود خواستگاری کند و بعد با او

ازدواج نمود.

مرحوم أستادخویی ره نقل می کرد که بعد از مدّت ها طلبه ای داخل نجف شد و قبل از زیارت امیر المؤمنین علی  سراغ محل قبر مرحوم صدر ره را گرفت به او گفتند اوّل به زیارت امیر المؤمنین علی  برو بعد به زیارت بزرگان از فقهاء تا چه رسد به غیر فقهاء، او جریان خواستگاری توسّط مرحوم صدر ره را نقل نمود که ایشان واسطه شد و بعد دستور دادند من را به حمّام بردند و لباس های فأخری پوشاندند و مرحوم صدر ره که شخص متموّلی بود یک دهی را شش دانگ به نام من نموده و پشت قباله زدند. و سند خانه ای را هم بنام من زدند آیا سزاوار نیست که اوّل سره قبر او بروم.

7- إستفاده حرمت تشبیب از مجموع أدلّه و لزوم تحفّظ زنان در ارتباط با نامحرمان

از أدلّه ای که أستاد خویی ره تقریباً به آن اتکاء نموده است این است که حرمت بعضی أمور از مجموع أدلّه و با قدری أعمال شم الفقاهه فقیه إستفاده می شود حال در محل بحث با توجّه به این که شارع در عفت و عصمت و تحفظ زنان دستوراتی فراوانی داده است مثلاً نهی فرموده از این که مرد در جایی بشیند که سابقاً زنی نشسته بوده که اثر گرمای آن هنوز باقی مانده باشد و یا نهی شده از این که زن در مکانی اسکان داده شود که مشرف به خیابان باشد ، یا نهی شده از خلوت با نامحرم تا جایی که فرموده اند: سوّمین فرد شیطان خواهد بود و یا آن کلام معروف از حضرت زهرا که فرمود بهترین زن کسی است که نامحرمی او را نبیند و او نیز نامحرمی را نبیند و یا دستورات متعددی که در مورد مراعات روابط محرم و نامحرم در قرآن آمده است:

قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ. وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ[2] .

از مجموع این دسته از آیات و روایات و امثال آن إستفاده می شود که زن باید پاکدامن و مطهره و محجّبه و در خدر...زندگی کند و از طرفی تشبیب مخالف با عفت و مخدّره بودن زن است و مانع حفظ عفت زن می شود و گذشتگان اهتمام خاصی در این أمور داشتند تا جایی که سابقاً اگر زنی مردی را در مسیر می دید می نشست تا مرد عبور کند بعد به راه خود ادامه می داد در روایات وارد شده پشت سرِ زن ها حرکت نکنید تا موجب تحریک و تهییج شهوت نشود چنان که از نگاه به نامحرم نهی شده است و به منزله تیری از تیر های شیطان ذکر شده است در نتیجه چون تشبیب نوعاً مخالف با عفت و تحفظ زن و موجب تهییج و تحریک شهوت در مردان می شود، مخالف با مذاق شارع مقدس شمرده شده، فعل حرامی بوده وشارع مقدس راضی به این عمل نیست.

قال الشیخ الانصاری ره: و يمكن أن يستدلّ عليه بما سيجي‌ء من عمومات حرمة اللهو و الباطل و ما دلّ على حرمة الفحشاء و منافاته للعفاف المأخوذ في العدالة.و فحوى ما دلّ على حرمة ما يوجب و لو بعيداً تهييج القوة‌الشهوية بالنسبة إلى غير الحليلة، مثل:ما دلّ على المنع عن النظر؛ لأنّه سهم من سهام إبليس.و المنع عن الخلوة بالأجنبية؛ لأنّ ثالثهما الشيطان.و كراهة جلوس الرجل في مكان المرأة حتى يبرد المكان.و برجحان التستّر عن نساء أهل الذمّة؛ لأنّهن يصفن لأزواجهن و التستّر عن الصبي المميّز الذي يصف ما يرى .و النهي في الكتاب العزيز عن أن يخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض ، و عن أن يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن إلى غير ذلك من المحرّمات و المكروهات التي يعلم منها حرمة ذكر المرأة المعيّنة المحترمة بما يهيّج الشهوة عليها، خصوصاً ذات البعل التي لم يرض الشارع بتعريضها للنكاح بقول: «رُبّ راغب فيك».[3]

 


[1] - جامع المقاصد في شرح القواعد، ج‌4، ص: 28‌.
[2] جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي) / ج‌25 / 608 / (6) باب تحريم إبداء النساء زينتهن للأجانب إلاما ظهر منهاوحكم القواعد من النساء وغير أولى الاربة من الرجال ..... ص : 608.
[3] - كتاب المكاسب «للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة»، ج‌1، ص: 180‌.